راهيابي تيمملي فوتبال ايران به مسابقات جامجهاني ۱۹۹۸ مهمترين اتفاق ورزشي پس از پيروزي انقلاب اسلامي محسوب ميشود. اين صعود که پس از طي مسيري دشوار توسط مليپوشان کشورمان بهوقوع پيوست، يکسال پس از انتخابات هفتم رياستجمهوري بود. در اين يادداشت تلاش ميکنم تا با خاطرهنگاري آن روزها، نقش مديريت در بهبود اوضاع ورزش و همدلي با مردم را به تصوير بکشم.
پیش از آنکه به موضوع شورای سیاستگذاری فرهنگی - اجتماعی جامجهانی فوتبال ۱۹۹۸ فرانسه بپردازم، لازم است در ابتدا بهعنوان مقدمه به دواتفاق مهم که در طول مسابقات مقدماتی جامجهانی و راهیابی تیمملی فوتبال به مرحله نهایی مسابقات بهوقوع پیوست، اشاره کنم. نخست اینکه تیمملی فوتبال ایران در مرحله مقدماتی مسابقات ۱۹۹۸، از راهیابی مستقیم به جامجهانی بازماند و در گروه خود با شکست مقابل تیمملی عربستان دوم شد. حاشیههای دیدار ایران و عربستان و سردادن شعارهایی توسط تماشاگران ایرانی باعثشده بود تا رسانههای برخی کشورهای عربی در انعکاس این شعارها و
برجسته کردن شکست ایران بیش از سایر رسانهها تلاش کنند و این پیروزی ورزشی را نشانهای از درستی اندیشه خود دانستند.
دیگر اینکه در مسابقه ایران و استرالیا، پس از صعود غیرمنتظره و پیروزی تیمملی ایران، هیجان متراکمی از سوی مردم بروز کرد. این دواتفاق، از جمله مهمترین زمینههای تشکیل این شورا بود. تلقی ما این بود که ورزش چیزی بیش از یکشیوه معمول گذران اوقات فراغت است و درواقع ورزش بهویژه فوتبال بهمنزله آیینهای است که مناسبات فرهنگی و اجتماعی جامعه را بازتاب میدهد.
برای نخستین بار بود که چنین اتفاقی در کشور میافتاد، یعنی قبل از آن ما هیچ نشست پژوهشی در مورد ورزش با چنین رویکردی نداشتیم. ما ورزش را بهعنوان یکپدیده فرهنگیواجتماعی در دستورکار قرار دادیم. اما اینکه چرا به این موضوع پرداختیم، ناشی از تحولاتی بود که احساس کرده بودیم نیاز به مدیریت منطقی و تدبیر دارد. بعد از مسابقه ایران و استرالیا در بخشهایی درگیری بین مردم و نیروهای انتظامی به وجود آمد فکر میکردیم این حوزه را باید به نحو دیگری مدیریت کرد. از سوی دیگر احساس میکردیم ورزش به جنبه ایدئولوژیکش نزدیک شده و ممکن است همان اتفاقی که در بازی با عربستان
روی داد تکرار شود. به عبارت دیگر ما نمیخواستیم شکست احتمالی ما مقابل یکتیم به شکست سیاسی تعبیر شود.
ما معتقد بودیم اینکه مردم برای پیروزی ورزشکاران خود دعا بخوانند، خوب است، ولی اینکه از شکست در مسابقات چنین نتیجه گرفته شود که دعا کارساز نیست، تلقی غلطی است. این نگرانی زمانی تشدید میشد که ما پیشینه استفاده ابزاری ذخایر فرهنگی و دینی را شاهد بودیم که عملا به تضعیف این باورها منجر میشد.
یک موضوع دیگر هم که موجب تشکیل این شورا شد، همگروه شدن ما با تیمملی فوتبال آمریکا بود. برای این مسابقه مسالهمان این بود که اگر در برابر آمریکا شکست بخوریم، این شکست یک شکست سیاسی - فرهنگی تلقی نشود و از یک باخت ورزشی، احساس تحقیر ملی و فرهنگی به وجود نیاید. به همین خاطر در آییننامهای که تدوین شد، مکرر تعابیری مانند حساسیتزدایی، هدایت صحیح افکار، برخورد منطقی با نتایج بازیها، پردازش درست اخبار و… به کار رفته بود.
از دیگر احتمالات برای جامجهانی این بود که حداقل صدهزار ایرانی برای تماشای مسابقات به فرانسه خواهند رفت تا از نزدیک در ۴شهر محل برگزاری مسابقات شاهد آن باشند. سرود ملی ایران در هر بازی نواخته میشد. اینکه لباس و نشانههای ایرانیان در ورزشگاه چگونه باشد یا اخلاق ورزشکاران ما در بازی چطور باشد، برایمان مهم بود. ما کشوری بودیم که به ادب و اخلاقمداری شناخته میشدیم. بر این اساس باید هم در داخل و هم در خارج چنین طراحیهایی انجام میدادیم که عکسالعمل عمومی در مقابل پیروزی و شکست چگونه باشد؟ بهعلاوه میخواستیم بهشدت از رودررویی با مردم جلوگیری
کنیم. بر این اساس رئیسجمهور وقت، حکم ریاست این ستاد را به نام بنده زدند و شورای سیاستگذاری اجتماعی - فرهنگی با مشارکت ۱۰نهاد و وزارتخانه شکل گرفت.
ما فکر میکردیم فرصت مناسبی برای معرفی ایران نیز مهیا شده است و این معرفی در اشکال مختلف مثل نمادهای ایرانی و نحوه برخورد و آدابدانی تماشاگران، بازیکنان، خبرنگاران و سایر دستاندرکاران وجود داشت، دوگروه را به طور مجزا طراحی کرده و تشکیل دادیم: ۱ - گروه رسانهای ۲ - گروه اجتماعی. ابتدا در ۵جلسه ابعاد فرهنگی، اجتماعی و تاثیرات داخلی و خارجی مسابقات بررسی شد، دوجلسه هم گروه مشورتی تشکیل دادیم. و بالاخره سند نهایی را در شورای فرهنگ عمومی به تصویب رساندیم. یکی از تحقیقات مهمی که آن زمان انجام شده بود، نقش مطبوعات در شکلگیری ذهنیت اجتماعی در مسابقات
مقدماتی جامجهانی بود. بهخصوص درباره روزنامه ابرار ورزشی که در آن دوران مهمترین رسانه تاثیرگذار ورزشی کشور در حوزه تحلیل و بررسی مسائل مسابقات فوتبال بود، مطالعهای انجام شد.
در آن تحقیق گفته شده بود که شکستهای تیم فوتبال در صورتی که مربی داخلی باشد، به مربی داخلی و پیروزی به بازیکنان تیم نسبت داده میشود، اما زمانی که تیم از مربی خارجی بهرهمند باشند، پیروزی از آن مربی خارجی و شکست از آن بازیکنان است. این تحقیقات و پژوهشها برای اولین بار صورت گرفت. نتایج نظرسنجیها نشان میداد که افکار عمومی پیش از برگزاری مسابقات، بعد سیاسی آن را بر بعد ورزشی ترجیح میدهند. بخشی از افکار عمومی شکست ورزشی را شکست سیاسی میدانست و بخشی از افکار عمومی نفس بازی را صرفنظر از برد و باخت موثر در روابط ایران و آمریکا قلمداد میکرد. ولی نتایج
نظرسنجی بعد از مسابقه نشان میداد که افکار عمومی نتیجه مسابقه را بهمنزله یکامر ورزشی تعبیر میکند و بعد سیاسی آن را کمتر موردتوجه قرار میدهد. هدف نهایی همه این تلاشها تبدیل فضای انتظامی به فضای اجتماعی و مدنی و تبدیل بازیها از رقابت سیاسی و فرهنگی به رقابت حرفهای بود.
بر این مساله ما چندکار انجام دادیم و یک مجموعه پیک خبری داشتیم که به صورت بولتن روزانه به تولید مطلوب اخبار و اطلاعات مسابقات و همکاری در نحوه نگرش افکار عمومی میپرداخت. در گزارشی که ما داشتیم، در بررسی و تحلیل مسائل فوتبال، افکار عمومی در آن دوره بیشتر متکی بر روزنامهها و نشریات بود تا صداوسیما. تماشاگر، گزارش مسابقات را از صداوسیما دنبال میکرد، اما تحلیل را از مطبوعات میگرفت. مطبوعات ترجیح میدادند این اخبار آماده و ویرایششده و جدید را استفاده کنند. این تجربه نشان داد که اگر ما بتوانیم اخبار و گزارشهای جذاب و متنوع و متکی بر پژوهشها و
بررسیهای اجتماعی - فرهنگی تولید کنیم و محتوای مناسب در اختیار مطبوعات قرار دهیم، تاثیر بسیار مثبتی در شکل و محتوای عموم نشریات میتواند داشته باشد و از دستاندازی منابع خارجی به افکار عمومی جلوگیری میکند.
در آن شرایط احساس میکردیم یکی از لوازم پیروزی، ایجاد همدلی بین همه است و این همدلی را برخی نشریات ورزشی به خاطر تیراژشان به هم میزدند. مثلا نقلقولی از یکمربی یا بازیکن علیه بازیکن دیگر منعکس میشد. ما باید روحیه تیم را حفظ میکردیم. این قبیل اطلاعات از طریق ارتباطهایی که بازیکنان با خانوادههایشان یا دوستان نزدیک خود برقرار میکردند، منتقل میشد و تاثیر منفی در روحیه تیم ما در فرانسه میگذاشت. برای حاشیهزدایی و تقویت روحیه اعضای تیم از شیوههای عملی هم بهره میبردیم. مثلا شب قبل از مسابقه ایران و آمریکا ضیافتی را با حضور صمیمانه و گرم
خانوادههای بازیکنان تیمملی فوتبال تدارک دیدیم و به همه آنها یکجلد قرآن کریم هدیه دادیم و گفتیم برای فرزندانمان دعا کنیم. این فضای دوستانه تاثیر بسیار مثبتی در روحیه آنها داشت. خانوادهها عموما در همان شب با فرزندانشان تماس گرفته و آنها را مطلع کردند. وقتی بازتاب این مجلس را از اردو گرفتیم، تقریبا هم از اینکه به خانوادههای آنها توجه شده است، خوشحال بودند.
در حقیقت ما با شیوههای گوناگون و از طریق رسانههای ایجاد همدلی در بین گروههای گوناگون مردم و مسئولان مسابقات را پیگیری میکردیم و جلسات مرتبی با مدیران حوزه معاونت مطبوعاتی صداوسیما و خبرگزاری جمهوری اسلامی و خود اصحاب رسانه و فدراسیون و کارشناسان داشتیم و تحلیلهایی را هم ارائه میدادیم. چون در افکار عمومی هم گفته میشد که مسابقه ایران و آمریکا یک مسابقه سیاسی است بنابراین برای ما خیلی مهم بود که از شکست احتمالی تیم ایران چنین برداشتی نشود.
ما احساس میکردیم برای مدیریت روحیه تیم و نشاط عمومی، هر قدر هم سرمایهگذاری کنیم، ارزش دارد و درعینحال یکفضای منطقی را ایجاد میکردیم. دائما نظرسنجی و بررسی و تحلیل میکردیم. ما بعدها دیدیم بررسیهایمان و گزارش بازی ایران و آمریکا بجا بود. چون پربینندهترین بازی ادوار جامجهانی شد و ما برای پربینندهترین بازی جهان برنامه داشتیم که از حیثیت و موقعیت ایران و اخلاق و ادب ایرانی دفاع کنیم، بهخصوص که اگر پیروز هم میشدیم، یک قدرتنمایی هم در برابر آمریکا کرده بودیم و برایمان مهم بود که در برابر آمریکا بهعنوان یک کشور صاحب قدرت و در عین حال رقیب
ظاهر شویم. ما بعد از بازی ایران و آمریکا هیجانات خیابانی داشتیم، ولی بسیار مدیریت شده و با بازی استرالیا خیلی متفاوت بود.
برخلاف بازی ایران و استرالیا که اتفاقاتی روی داد و دستگیریهایی صورت گرفت، در پایان این بازی چنین مسائلی پیش نیامد و نشان میداد که شورای سیاستگذاری در کار خود موفق عمل کرده است. ضمنا اخلاق ورزشی و انسجام اجتماعی و ایجاد خاطره جمعی ملی برای ما بسیار حائز اهمیت بود. ما چیزی به نام منشور اخلاقی به معنای امروزیاش نداشتیم، ولی عملا این فضای اخلاقی ایجاد شد. هدفمان این بودکه از راههای غیرامنیتی، پدیدههای اجتماعی را مدیریت کنیم. مثلا طراحی کردیم که در سطح شهر در چه میدانهایی، چه مراسمی برگزار و امکان تجمع به مردم داده شود. ما برای اردوی تیم ایران در
فرانسه هم خبرنامههایی جداگانه تهیه میکردیم که کار بسیار حساس و دشواری بود. هدف این بود که اخبار و مطالب و تنشهایی را که به اردو منتقل میشد، بزداییم و آرامش روانی ایجاد کنیم.
در این زمینه مدیریت فدراسیون فوتبال نقش موثری درتنظیم مناسب روابط و سایر هماهنگیها داشت. در فرانسه جریانها و گروههای ضدنظام هم حضورداشتند، یعنی اساساً فرانسه پایگاه اصلی بسیاری از این گروهها هم محسوب میشد، با وجود اینکه تدارک وسیع و برنامهریزی گستردهای داشتند و گمان میرفت از بعضی پیشتیبانیها نیز برخوردار باشند، اما نتوانستند کاری از پیش ببرند، به دلیل آنکه ما آنجا نیز با برنامهریزی حضور پیدا کرده بودیم و به هیچوجه هم اصراری به تبلیغات دولتی نداشتیم و حرکت کاملا مردمی بود.
درواقع برنامهریزی مناسبی برای گسترش فرهنگ شادی، روحیهبخشی و ایجاد خاطره جمعی و اعتمادبهنفس انجام شده بود و اینها جنبه ایجابی مساله بود. در جنبه سلبیاش هم طراحی شده بود که اگر شکست خوردیم کسی احساس شکست سیاسی و فرهنگی نکند و احساس افسردگی عمیقی به جامعه دست ندهد. این برنامهریزی توانست برخوردهای امنیتی را به همدلی اجتماعی و مدنی تبدیل کند و جلوی ایجاد تشنج و قشربندیهای رودرروی جامعه را بگیرد و از هزینههای کنترل اجتماعی بکاهد. مدیریت اجتماعی و مدنی در آن زمان اثرات درازمدتی هم در جامعه داشت که نزدیکی بین قشرهای مختلف مردم و همچنین بین مردم و
مسئولان به وجود آورد.
نشانههایی وجود داشت که بیان میکرد مردم روحیه امیدواری پیدا کردهاند و از پشتیبانیهای مسئولان از تیم آرمانهای ملی رضایت دارند و اگر این امر در سایر امور و دورهها تسری پیدا میکرد، امروز وضعیت بهتری داشتیم.
شناسه خبر:
۵۲۴۳
احمد مسجد جامعی:
منشور اخلاقی نداشتیم اما …
۰