چرا همسر  بوکسور مشهور آمریکایی برای جاسوس ایرانی شب نامه نوشت؟!

همسر محمدعلی کلی، بوکسور مشهور آمریکایی، در نامه‌ای خواستار آزادی سیامک نمازی و پدرش محمدباقر نمازی شد؛ اما چه نسبتی بین دو فرد دستگیرشده در ایران و همسر محمدعلی کلی وجود دارد؟ چرا باید افرادی که چهره رسانه‌ای و غیرسیاسی محسوب می‌شوند برای آزادی متهمان امنیتی وارد میدان شوند و موج رسانه‌ای ایجاد کنند؟

حالا طرف غربی از ابزارهایی برای آزادی مهره کلیدی خود در ایران استفاده می‌کند که پیش‌ازاین در ایران امتحان شده است. دیپلماسی عمومی که یکی از ارکان شکل‌گیری توافق بین ایران و آمریکا بود، اما این بار یک تفاوت اساسی در استفاده از این ابزار وجود دارد.

چند روز پیش بود که تریتا پارسی، در توئیتر خود نوشت: «امروز دقیقاً یک سال از زندانی شدن به‌ناحق دوستم سیامک نمازی در ایران می‌گذرد. ایران باید او و پدرش را آزاد کند. همین‌الان.» مضمون این پیام در صفحه دو تابعیتی‌های دیگری نیز دیده شد. دو تابعیتی‌هایی که هریک در حوزه‌ متفاوتی فعالیت دارند؛ اما سیامک نمازی کیست؟ چرا گستره افراد مرتبط با او و نگران نسبت به حال او، این‌قدر متفاوت است؟

سیامک نمازی یک ایرانی آمریکایی است که پس از توافق هسته‌ای قصد ورود به ایران را داشت که دستگیر شد. خبرهای اولیه حاکی از آن بود که یکی از مدیران دفتر برنامه‌ریزی استراتژیک کمپانی نفتی «کرسنت» در تهران دستگیرشده است. بعدها مشخص شد که نمازی 44 ساله از مؤسسان شرکت «آتیه بهار» بوده است؛ جالب است که این شرکت متهم به دلالی در قرارداد کرسنت بود. این شرکت علاوه بر مشاوره به کرسنت و دلالی در قرارداد گازی مشهور به قرارداد کرسنت، که منجر به خسارت‌های بسیاری تا به امروز برای طرف ایرانی شده است، با استات اویل و شل نیز همکاری داشته است.

 

شرکت‌کنندگان در کنفرانس قبرس در سال 78 هیچ‌گاه فکر نمی‌کردند که ارائه مشترک تریتا پارسی و سیامک نمازی در آن کنفرانس به تشکیل سازمانی بینجامد که مدعی است تا امروز 70 هزار عضو را با خود همراه کرده است. این ارائه مشترک خلاصه‌ای از آن چیزی بود که این دو بعدها در قالب نایاک تأسیسش کردند؛ اما این نهاد با این تعداد عضو چطور تأمین مالی می‌شود؟ جالب است بدانید که این نهاد به‌واسطه نهاد منتسب به سازمان سیای آمریکا تأمین مالی می‌شود.

 

انجمن بین‌المللی مدیران ایرانی هم نام سیامک نمازی را در تاریخچه‌ خود دارد. انجمنی که در کانادا به ثبت رسیده اما مدعی است که به خاطر ترویج دانش مدیریت در ایران شکل‌گرفته است.

اما یک نقطه‌ به‌شدت مبهم درکارنامه سیامک نمازی وجود دارد؛پروژه‌ای که سیامک نمازی با مرکز ویلسون با موضوع تحریم دارویی ایران کارکرده است. پروژه‌ای که چندین ماه وقت سیامک نمازی را در ایران گرفت. ساعت‌ها جلسه‌ با فعالان دارویی در داخل ایران، محصولی را رقم زد که سازمان‌های امنیتی آمریکا و رژیم صهیونیستی برای دسترسی به آن، ریسک فرستادن سیامک نمازی را به ایران پذیرفته بودند. سیامک نمازی به دنبال ارائه‌ راهکار برای تنگ کردن حلقه‌ تحریم‌های دارویی در ایران بود. هرچند که این اقدام غیرانسانی او را برخی از اطرافیانش خدمت به مردم ایران تعریف کردند!

 

در همه‌ این فعالیت‌ها ردپای فرد دیگری نیز قابل‌مشاهده است؛هم در شکل دادن به نایاک و هم در فعالیت‌های گسترده‌آتیه بهار در ایران، حضورمحمدباقرنمازی محسوس است.چندماه بعداز دستگیری سیامک نمازی بود که خبر دستگیری محمدباقر نمازی نیزدر رسانه‌ها منتشر شد.

 

هرچند نام وی تحت تأثیر عملیات رسانه‌ای دستگیری سیامک نمازی قرار گرفت اما رزومه او چیز دیگری را نشان می‌دهد. به نظر می‌رسد سیامک نمازی فقط در بخشی از فعالیت‌های مدنظر باقر نمازی شرکت داشته و او برنامه‌های گسترده‌تری را در ایران به انجام رسانده است. محمدباقر نمازی پیش از انقلاب استاندار خوزستان بود و با پیروزی انقلاب کشور را ترک کرد؛ اما در دوران سازندگی وارد ایران شد و فعالیت‌های اقتصادی و سیاسی و اجتماعی گسترده‌ای را کلید زد. راه‌اندازی گسترده‌ NGO ها در کشور و تلاش برای واردکردن مفهوم «مسوولیت اجتماعی شرکت‌ها» به ساختار اداری ایران، تنها نتیجه بخشی از تلاش‌های نمازی بود. فعالیت‌هایی که هنوز فهمیدن اهمیت آن برای بسیاری از سیاسیون مشکل به نظر می‌رسد.

 

اما داستان سفرهای افراد مساله‌دار به کشور محدود به نمازی‌ها نبوده و چند ماهی است که بارها در صدر اخبار سایت‌ها و رسانه‌ها قرار گرفته است. افراد با وابستگی‌های سیاسی و امنیتی به آمریکا بدون کمترین ریسکی وارد ایران می‌شوند و بعد از خروج از کشور و اجرای آنچه به دنبال آن بوده اند، سروصدای رسانه‌ها بلند می‌شود. این موج‌سواری رسانه‌ای برخوردی را در پی ندارد و نوشدارو است بعد از مرگ سهراب.

نمازی‌ها داستانی کاملاً متفاوت داشتند؛ با ورودشان به کشور پیش از آنکه رسانه‌ها موجی ایجاد کنند و از ماهیت مسافران جدید باخبر شوند، دستگیر شدند و تا مدت‌ها هر اطلاعات جدیدی که به دستشان می‌رسید باعث تعجب‌شان می‌شد. آنچه سیامک و باقر نمازی در پی آن بودند، ایجاد شبکه‌ای منسجم و اثرگذار از سه گروه زنان، جوانان و کارآفرینان بود تا در جهت مهندسی رفتار اجتماعی شکل‌گیرد و زمینه داخلی تغییر فراهم شود. به نظر می‌رسد هرقدر در برنامه‌ای که به‌واسطه دستگیری نمازی‌ها مشخص‌تر شده، تأمل‌کنیم درباره برنامه‌ جامع تغییر به نکات بیشتری خواهیم رسید. برنامه‌ای که شناخت آن، فقط بخشی از اقداماتی کمک می‌کند که به خنثی شدن این توطئه می‌انجامد. حالا که طرف غربی قصد دارد با دیپلماسی عمومی عرصه را برای آزادی هرچه زودتر سیامک نمازی فراهم کند، منتظر اتفاقات جدید و عجیبی در مسیر پرونده سیامک نمازی و برنامه‌ جامع تغییر باشید.