طنز/ رئیس‌جمهورهای ایران به چه میوه‌های علاقه دارند؟

هر چه به کری ایمیل می زند که لااقل یکی از اون گلابی های آبدارت را به ما بده فایده ندارد که ندارد!

پسته رفسنجان

طبیعتا رئیس جمهور اسبوق -میوه که نمی شود گفت- خشکبار محبوبش پسته است! حالا ممکن است کنارش هر از گاه محض تنوع بدهند از باغ های کنار سد لتیان برایشان گریپ فروت و مرکبات بچینند یا بسپارد به آقازاده که برایش از ممالک توسعه یافته موز و آناناس بیاورد؛ اما این چیزی از محبوبیت پسته نزد خاندان مکرمه هاشمی کم نمی کند.

 

رئیس دولت اصلاحات و درخت میوه

رئیس جمهور اسبق به دلیل علاقه اش به میوه جات، دستور داد تا در کاخ سعدآباد یک درخت میوه جدید بکارند. البته مردعباشکلاتی انقدر اهل صلح بود که میوه هایش را به اجنبی نیز قرض می داد، تا آن جا که انگلیسی ها هم در مذاکرات هسته ای هر از گاهی از این درخت میوه کش می رفتند و خودشان هم اعتراف کردند میوه جنگ با عراق را در سعد آباد چیده و نوش جان نموده اند!

 

 احمدی نژاد؛ هلو و گوجه!

احمدی نژاد از آن جا که خیلی ساده زیست است، معمولا شبها در ساختمان ریاست جمهوری با نان و پنیر و گوجه سر می کرده است و برای همین مزنه گوجه کاملا دستش بود. وقتی هم که از گرانی گوجه انتقاد شد، به منتقدان گفت بیایید از بقال سر کوچه ما بخرید که ارزان می دهد!

البته میوه محبوب رئیس جمهور سابق، هلو است. آن قدر این میوه را دوست دارد که از وزرا و منتسبین خود هر که را خیلی دوست دارد، هلو می نامد!

 

 روحانی؛ سیب و گلابی!

روحانی هرچند خیلی به سیب و گلابی علاقه دارد اما سه سال است هرکاری می کند، باغی که باز کرده میوه نمی دهد که نمی دهد؛ هر چه به کری ایمیل می زند که لااقل یکی از اون گلابی های آبدارت را به ما بده فایده ندارد که ندارد!

احتمالا مشکل کال ماندن میوه های روحانی به کمبود آب باز می گردد و برای همین است که روحانی دیروز از «واردات آب» به کشور در آینده به عنوان یکی از دستاوردهای برجام خبر داده است!

 

 میوه محبوب مردم ایران: خربزه!

ذائقه رئیس جمهورهای این مملکت اما با خود مردم ایران متفاوت است؛ تجربه نشان داده میوه مورد علاقه مردم ما «خربزه» است. این را از آنجا می شود فهمید که هر بار  دم انتخابات یک خربزه ای می خوریم که تا چهارسال باید پای لرزش بنشینیم. بعد هم منتظر می نشینیم که چهارسال تمام شود و بهار بیاید؛ بهار هم که نمی آید...  اگر نمیریم و بهار بیاید هم، با «خربزه» یا خیار می آید. لذا آخرش دوباره مجبور می شویم یک خربزه دیگر بخوریم و الی آخر.