چرا هیچ اصلاح‌طلبی جرأت رقابت با روحانی را ندارد؟

 اصلاح‌طلبان در انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم علاوه بر اصراری که روی ادامه تاکتیک «‌رحم‌ اجاره‌ای» دارند،‌ اقدام به تعیین کاندیداهای «‌ضربه‌گیر» و «فدایی»‌ برای نامزد مورد حمایت خود کرده‌اند اما اخباری به گوش می‌رسد که نشان از ترس اصلاحات برای اعلام رقیب در کنار روحانی است.

یکی از روزنامه‌های زنجیره‌ای اصلاح‌طلب در همین زمینه در بهمن‌ماه سال 95 نوشت:‌ «به گفته منابع آگاه به آفتاب یزد، خود حسن روحانی از سران اصلاحات خواسته است تا افرادی را به همراه او روانه کارزار انتخابات کنند تا آنها به یاری‌اش بشتابند و در برابر هجوم حملات اصول‌گرایانه از او و سیاست‌های او دفاع کنند. بنابر، این است که این یار کمکی نقش مهره‌های قلعه در بازی شطرنج یا « ضربه گیر حسن روحانی» را بازی کند و علاوه بر ممانعت از کیش و مات شدن رئیس دولت تدبیر و امید، پس از پایان مناظرات، صحنه انتخابات را ترک نماید. فردی چون علی مطهری یا مسعود پزشکیان!»

اول اینکه مطرح شدن چنین مسئله‌ای این سئوال را به‌وجود آورده که چرا حسن روحانی برای دفاع از کارنامه کاری خود، بایستی از کاندیداهای دیگر استفاده کند و درواقع اوضاع دولت یازدهم در پایان کار خود تا چه میزان وخیم است که نیاز به پوشش نامزدهای ضربه‌گیر دارد و سؤال دیگر اینکه، آیا این اظهارات درست است یا پشت پرده روحانی با ورود هر چهره‌ای از اصلاح‌طلبان، مخالفت کرده است؟

از سوی دیگر یافتن افرادی که حیثیت سیاسی خود را فدای روحانی کنند و به مانند محمدرضا عارف به نفع وی کنار بروند، بسیار مشکل است، عارف خود در این باره می‌گوید:‌ «به دنبال افرادی هستیم که به میدان بیایند اما در صورت لزوم حاضر به انصراف هم باشند؛ یافتن چنین کاندیدایی صرفا دشوار است.»

سخنان عارف بر این مسئله تاکید دارد که اصلاح‌طلبانی که بدین سبب نامشان مطرح می‌شود، خود را اصلاح‌تر و دارای شانس بیشتری از روحانی برای پیروزی در انتخابات می‌بینند. وی در این باره می‌گوید:‌« مشکلی که ما داریم حکایت خواستگاری است که فردی از طرف شخصی به خواستگاری می‌رود اما بعد از عروس خانم خوشش می‌آید و او را برای خودش خواستگاری می‌کند. داستان ما هم همین است. اصلاح‌طلبانی که به عنوان کاندیدا وارد میدان انتخابات می‌شوند، باید بر اساس تصمیم شورای عالی سیاستگذاری مبنی بر داشتن کاندیدای واحد و بر اساس برنامه در مقطعی انصراف بدهند و نباید ماندن تا آخر برای آنها تکلیف شرعی شود. مثل انتخابات سال 84 که انتخابات به مرحله دوم کشیده شد کاندیداهای اصلاحات تا پایان کار با هم رقابت کردند.»

این نگرانی عارف حکایت از آن دارد که در اردوگاه اصلاح‌طلبی هیچ اعتمادی برای رقابت با روحانی وجود ندارد و اگر شخصی هم این خفت را بر عهده بگیرد که فدایی روحانی شود، امکان دارد از حالت فدایی به رقیب، تغییر رویه بدهد.

از سوی دیگر، کاندیداهای ضربه‌گیر مانند «علی مطهری»‌ و «‌مسعود پزشکیان» که نامشان در رسانه‌ها و محافل اصلاح‌طلبی مطرح شده‌، ترجیح داده‌اند که خود را صرف دولت حسن روحانی که با انتقادات بسیاری هم روبروست، نکنند.

علی مطهری، اخیرا با جدی شدن بحث کاندیداتوری‌اش در صفحه اینستاگرام خود نوشت: «معلوم نیست انتشار خبر مذکور با چه هدف و انگیزه‌ای انجام شده، هر چند هل دادن افراد مستقل منتقد به سمت یک جریان سیاسی و القای دستورگیری آنها از آن جریان و بعد هم آن جریان را به خارج وصل کردن، سیاستی است که متاسفانه در چند سال اخیر کشور را دچار آسیب و وحدت ملی را مخدوش کرده است.»

مسعود پزشکیان نیز دیروز و امروز همواره از مطرح شدن نامش به عنوان کاندیدای ضربه‌گیر روحانی عصبانی شده است. وی در هفتم اسفند سال گذشته به جای انتقاد از رسانه‌های جریان متبوع خود که به این موضوع دامن می‌زنند، به افکار عمومی تاخت و بیان کرد:‌ « در دروازه را می‌توان بست ولی دهان مردم را خیر. خیلی حرف‌ها را چه اصلاح‌طلب و چه غیر اصلاح‌طلب به غلط اشاعه می‌کنند؛ من کاندیدای انتخابات 96 نخواهم شد.»

وی در موضعی انتقادی نسبت به عملکرد دولت روحانی اخیرا بیان کرده است: «متاسفانه مردم و احزاب از روحانی شاکی هستند.»

به گفته نائب رئیس‌ مجلس شورای اسلامی آن کسی که به فردی رای می‌دهد مشتری است و از فرد انتظار دارد. بنابراین اگر بعد از رای دادن به او توجه نکنیم و دنبال کار و زندگی‌مان برویم آنها دوباره از ما حمایت نخواهند کرد. پزشکیان بعد از همه اینها گفته است: ‌روحانی کار ساده‌ای پیش روی ندارد چرا که از یک سمت مشکلات متعددی را به پای این دولت نوشته‌اند و از سوی دیگر مشکلات داخلی در بین حامی‌هایش دارد که این نکات می‌تواند نقاط ضعفی برای او باشد.

آنچه در ظاهر امر پیداست دولت یازدهم در میان جریان حامی خود نیز منتقدان زیادی دارد و در این شرایط ریسک بالایی می‌طلبد که فردی حیثیت سیاسی خود را پای دولتی بگذارد که هم در جامعه و هم در میان حامیان خود با انتقادات فراوانی از جمله در زمینه «حقوق‌های نجومی»، «وعده‌های برجامی»،‌ «رکود اقتصادی»،‌ «بی‌کاری جوانان»‌ و کابینه تنبل و پیر روبروست.

مشکل دیگر این است که اصلاح‌طلبان باید هویت اصلاح‌طلبی خود را فدای شخصیتی کنند که خارج از این جریان تعریف می‌شود و تنها به سبب اشتراک منافع به این جریان پیوند خورده است و در جایگاه متزلزلی قرار دارد و همین موضوع ابهامات انتخابات 96 را بیشتر کرده و هزینه این قمار را بالاتر برده و داوطلبین و فدائیان را کاهش داده است.