رمزگشایی عصبانیت روحانی و جهانگیری

محمد عبدالهی کارشناسان مسائل سیاسی طی یادداشتی تاکید کرد: اظهارات ناشیانه روحانی و جهانگیری در سه مناظره تلویزیونی که آن را می‌توان واکنشی برای سرپوش نهادن بر کارنامه خالی دولت دانست.

وی در یادداشت خود آورده است: حرکت در مسیری خارج از موازین اخلاقی و قانونی بود که آقای روحانی برای هجمه به رقیبانش به کار برد. این عصبانیت حاصل ریزش آراء وی در نظرسنجی‌هاست که موجب شده تا وی برای تغییر شرایط به نفع خود، به رادیکالیسم پناه ببرد. ادامه کار روحانی در روزهای آخر باقی مانده تا انتخابات، همچنان رقیب هراسی افراطی است، تا شاید با فریب افکار عمومی ضرورت اول کشور را که حل مشکلاتی چون رکود، بیکاری و مسکن و ... است به فراموشی بسپارند.

متن  کامل این یادداشت بدین شرح است:

«علی‌رغم حاشیه سازی‌های دولت در سه مناظره تلویزیونی و تلاش برای فرار از پاسخگویی اما مردم امروز به خوبی می‌دانند که پرداختن به مسائل حاشیه‌ای نوعی فرار از پاسخگویی به حساب می‌آید، مرور کارنامه خالی دولت این حاشیه سازی ها را قابل درک می‌کند:

1. بحران بیکاری: بدون شک، بیکاری همچنان مهمترین چالش پیش روی اقتصاد ایران است و عملکرد دولت آقای روحانی در حوزه اشتغال زایی بسیار نامطلوب ارزیابی می شود. روحانی سال 92 گفته بود «دولت تدبیر و امید نخواهد گذاشت این همه جوان بیکار در مقابل خانواده و فرزندان شرمنده باشند». با این حال بر اساس جدیدترین آمارهای رسمی که در ماه دسامبر منتشر شده، نرخ کلی بیکاری کشور در تابستان 2016، 12.7 درصد بوده است.

2. واردات بی رویه: دولت 4 درصدی ها در حالی خود را حامی اقتصاد مقاومتی میدانند که طبق جدیدترین آمار منتشر شده از سوی صندوق بین‌المللی پول واردات ایران در سال 2016 برابر با سال 95 رشد قابل توجه 22 درصدی داشته است و از نظر میزان رشد واردات در میان 175 کشور جهان رتبه چهارم را به خود اختصاص داده است.

3. افزایش قاچاق کالا: دولت ادعا میکند میزان قاچاق در دولت یازدهم کاهش یافته است در حالیکه آمار های رسمی خلاف این ادعا را اثبات میکنند؛ متاسفانه عمده قاچاق کالا در کشور از مبادی رسمی ورودی و خروجی انجام می‌شود که قاچاق لباس توسط دختر وزیر آموزش و پرورش هم نمونه ای از این موارد است. برای مثال در 9 ماهه اول سال 95 طبق گزارش گمرک کشور چین قریب به 13 میلیارد دلار کالا از این کشور با هدف رسیدن به ایران خارج شده است ولی ورودی گمرکات ایران نزدیک به هفت و نیم میلیارد دلار آن را به صورت قانونی دریافت کرده است که یعنی 8.5 میلیارد دلار در این بین از مسیر قانونی گمرک وارد ایران نشده است بلکه به صورت قاچاق وارد کشور شده است.

4. فساد و تبعیض مالی : یکی از بحران‌های دولت یازدهم، فساد و تبعیض‌‌‌های مالی بوده است، اختصاص تسهیلات کلان بانکی به افراد خاص، دریافت حقوق‌های نجومی و یا اختلاس در صندوق ذخیره فرهنگیان نمونه هایی از این موارد است. نکته تأسف‌آور در این میان، واکنش دولت به این فسادها است به عنوان مثال سخنگوی دولت مدتی بعد از افشای حقوق 57 میلیونی رئیس‌صندوق توسعه ملی، او را «ذخیره نظام» خطاب کرد، معوقه خواندن اختلاس در صندوق ذخیره فرهنگیان از سوی آقای روحانی یا بی تفاوتی وی نسبت به فساد اطرافیان هم نمونه ای از این برخوردهاست.

5. افزایش نقدینگی: افزایش 126 درصدی نقدینگی در دولت یازدهم زنگ خطری برای آینده اقتصاد ایران محسوب می‌شود. نقدینگی در دولت یازدهم 340 هزار میلیارد تومان رشد داشته و از حدود 460 هزار میلیارد تومان به بیش از 800 هزار میلیارد تومان رسیده است. کارشناسان اقتصادی اعتقاد دارند افزایش عجیب و غریب نقدینگی موجب افزایش تورم و توسعه بی‌ثباتی در اقتصاد خواهد شد؛ با وجود اینکه ا ز سوی رئیس جمهور مطرح شد که باید رشد نقدینگی به سرعت کاهش و به سمت تولید حرکت کند. اما در این سالها این رقم به سمت تولید حرکت نکرد . حال باید از آقای روحانی پرسید علت افزایش بیش از دو برابری نقدینگی در چهار سال گذشته که نقدینگی را به نقطه بحرانی حدود هزار و 300 هزار میلیارد تومانی رسانده چه بوده است؟

6. افزایش رکود: افزایش رکود در حوزه های مختلف بخصوص مسکن و ساختمان، نرخ بالای بیکاری، تورم رکودی و افزایش هزینه های تولید و موانع پیش روی صادرات از یک سو و از سویی دیگر پیوند زدن اقتصاد کشور به برجام و عدم پایبندی آمریکا به تعهدات خود از نقاط تیره عملکرد دولت یازدهم است. واقعیت این است که در دولت یازدهم بیش از نیمی از کارخانه ها تعطیل یا به صورت نیمه تعطیل و با حداقل ظرفیت تولید به حیات خود ادامه می دهند و این خلاف ادعای دولت مبنی بر عبور از رکود را نشان میدهد.

سخن آخر

اظهارات ناشیانه روحانی و جهانگیری در سه مناظره تلویزیونی که آن را می‌توان واکنشی برای سرپوش نهادن بر کارنامه خالی دولت دانست، حرکت در مسیری خارج از موازین اخلاقی و قانونی بود که آقای روحانی برای هجمه به رقیبانش به کار برد. این عصبانیت حاصل ریزش آراء وی در نظرسنجی‌هاست که موجب شده تا وی برای تغییر شرایط به نفع خود، به رادیکالیسم پناه ببرد. ادامه کار روحانی در روزهای آخر باقی مانده تا انتخابات، همچنان رقیب هراسی افراطی است، تا شاید با فریب افکار عمومی ضرورت اول کشور را که حل مشکلاتی چون رکود، بیکاری و مسکن و ... است به فراموشی بسپارند.»