ترامپ تئوری «مرد دیوانه» را درباره ایران پیاده می کند

 «فیلیپ گوردون»، دیپلمات سابق آمریکایی که بین سال‌های 2013 تا 2015 مشاور ویژه رئیس‌جمهور آمریکا بود در یادداشتی به تحلیل دیدگاه‌های افراطی «دونالد ترامپ»، رئیس‌جمهور آمریکا درباره چین، ایران و کره شمالی پرداخت و نوشت او قصد دارد تئوری «مرد دیوانه»  را پیاده کند. 

استفاده از تئوری «مرد دیوانه» (Madman Theory) در سیاست خارجی عموماً به ریچارد نیکسون، سی‌وهفتمین رئیس‌جمهور آمریکا طی سال‌های 1969 تا 1974، داده می‌شود. او تنها رئیس‌جمهور آمریکا بود که مجبور به استعفا شد و طی دوران ریاست‌جمهوری با مسائل متعددی مثل بحران نفتی 1973 در پی جنگ اعراب و اسرائیل و رسوائی واترگیت دست‌وپنجه نرم کرد. 

تئوری «مرد دیوانه» در دوران او مبتنی بر رویکردی ساده بود: به وجود آوردن این باور در میان رهبران شوروی سابق که رفتار آمریکا ممکن است غیرمنطقی و شدیداً متغیر باشد.  تئوری بیان می‌کرد که در این صورت، رهبران شوروی از بیم مقابله به مثل، دست به تحریک کشوری که در جنگ سرد با آن هستند نخواهند زد.

گوردون نوشته است: «با گذشت چند ماه از دولت ترامپ هنوز مشخص نیست سیاست خارجی او سرانجام چه مسیری را دنبال خواهد کرد. آنچه اما مشخص است این است که رفتارهای تکانشی (عجولانه)، تقابل‌جویانه  و بی‌پروایی که وجه مشخصه ترامپ در دوران کارزار انتخاباتی بود، از دوران انتقال قدرت پابرجا مانده و به ریاست‌جمهوری او راه یافته‌اند.»

او می‌نویسد: «ترامپ از زمان به دست گرفتن سر رشته امور، هنجارها را به چالش کشیده، مرسومات دیپلماتیک را شکسته و به اقدامات تحریک‌آمیز جزئی با دشنام یا تهدیدهای نوع خاص خودش پاسخ داده است.»

مقام سابق آمریکایی خاطرنشان کرده است: «ممکن است ماجرا این باشد که ترامپ قصد دارد به عنوان یک مسئله تاکتیکی مواضع سخت‌گیرانه در موقعیت‌های چانه‌زنی اتخاذ کند؛ رویکردی در مذاکرات که او آن را «هنر معامله» می‌نامد. ریچارد نیکسون، مدتها پیش تئوری مرد دیوانه را ایجاد کرد- این ایده که او آنقدر غیرقابل پیش‌بینی است که اگر مطالباتش برآورده نشوند، ممکن است هر لحظه کاری دیوانه‌وار انجام دهد. به نظر می‌رسد ترامپ که به عدم ثبات رفتاری مشهور است،  فرد مناسبی برای اجرای این تاکتیک است.»

گوردون در ادامه به پیش‌بینی فرضی وقایعی پرداخته که ترامپ در صورت ادامه این رویکرد در قبال ایران با آن مواجه خواهد شد.

او، با لحنی فرضی، حالتی را تصور کرده که در سپتامبر 2017، ترامپ از توافق هسته‌ای با ایران خارج شده و جنگ با این کشور را آغاز کرده است: «سپتامبر 2017 است و فضای کاخ سفید را بحث درباره گزینه‌ها در خصوص تشدید تنش‌ها با ایران در بر گرفته است. ده‌ها سرباز آمریکایی دیگر در عراق در حملات مورد حمایت ایران کشته شده‌اند و رئیس‌جمهور ناامید است که حملات هوایی قبلی‌اش نتوانسته جلوی این اقدامات ایران را بگیرد.»

وی می‌نویسد: «او وسوسه می‌شود که فعالانه‌تر انتقام بگیرد، اما این را هم می‌داند که چنین اقدامی با خطر درگیر کردن بیشتر سربازان آمریکایی در جنگی پرهزینه و غیرمحبوب را در برخواهد داشت- همان آشفته‌بازاری که او وعده داده بود آن را به وجود نیاورد.»

گوردون نوشته است: «ترامپ اکنون با نگاهی به گذشته در می‌یابد این درگیری از همان وقتی اجتناب‌ناپذیر شد که تیم سیاست خارجی‌اش را اعلام کرد و اجرای رویکردش در قبال  ایران را کلید زد.»

او در بخشی از این یادداشت همچنین پیش‌بینی کرده که ایران با خروج آمریکا از برجام، برنامه هسته‌ای خود که به موجب این توافق محدود شده را از سر گرفته و وعده داده که آن را «بزرگتر و بهتر» از گذشته کند.