روزنامه تهران امروز: رئيس سازمان انرژي اتمي كه نامش در فهرست افراد تحريمي در قطعنامههاي سازمانملل قرار گرفته بود و بعدا هدف حذف فيزيکي نيروهاي موساد قرار گرفت از حادثه تروري كه همزمان با ترور دكتر شهرياري و در اقدامي مشابه صورت گرفت، جان سالم به در برد و تنها اندکي مجروح شد و به مرور بهبود يافت.

بعدها نام وی به عنوان گزینه ریاست سازمان مطرح شد که در نهایت در تاریخ ۲۴ بهمن ۱۳۸۹ به عنوان معاون رئیس‌جمهور و رئیس سازمان انرژی اتمی منصوب شد. پیش از او علی اکبر صالحی این منصب را در اختیار داشت.

دکتر عباسی در همایش انسجام داخلی و اقتدار جهانی در قم ماجرای ترور خود به وسیله سرویس‌های جاسوسی را تشریح کرد. وی در این همایش از جریان آشنایی دیرینه خود با شهید دکتر شهریاری سخن گفت که این آشنایی از سال‌های ۶۱ و ۶۲ شروع شد و اینکه شانزده سال را همراه یکدیگر سپری کرده و با کمک سایر اساتید انجمن هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران را

پایه گذاری نمودند. وی در این باره گفت: سال ۸۵ بود که این مسئله مطرح شد که من در معرض ترور هستم از این رو مجبور شدم که محل زندگی‌ام را عوض کنم اما تحت الحفظ نبودم تا اینکه ‌یادشان رفت من می‌خواهم ترور شوم، با توجه به اینکه منزلم فروش نرفت مجددا به منزل خودم برگشتم.

رئیس سازمان انرژی اتمی کشور گفت: دوباره در سال ۸۷ گفتند باید خانه و ماشین را عوض کنید، ماشین ۲۰۶ من که بمب را به آن چسباندند متعلق به خودم بود. وی اضافه کرد: بعد از ترور شهید علیمحمدی گفتم من راننده نمی‌خواهم و ماشین را عوض کردم. بعد از ترور ایشان قضیه ترور ما جدی شد، من منتظر ترور بودم برای همین مسیرهای خود را عوض می‌کردم اما دشمن از نظم من، شهریاری و علیمحمدی استفاده و ما را ترور کرد.

وی با تشریح شیوه ترور خود تصریح کرد: شیوه ترور من چسباندن بمب به ماشین بود، من صبح با ماشین مشغول حرکت بودم تا اینکه رسیدم به سالن اجلاس سران کشورهای اسلامی، با خودم گفتم این منطقه امن است و حتما نیروهای امنیتی هستند و دوربین دارند و کنترل می‌کنند، بعد بلافاصله بی‌خیال شدم، با همسرم صحبت می‌کردم و سخن از صبر به میان آمد تا اینکه یک لحظه صدای چسباندن چیزی به بدنه ماشین را فهمیدم.

وی تاکید کرد: من بلافاصله متوجه شدم که بمب است، بمب را دیدم که آنتن دارد، بلافاصله ترمز کردم به خانمم گفتم بپر پایین بمب است کمربند من بسته بود، من ترمز که کردم توکل به خدا نمودم و کمربند را باز کردم و پریدم بیرون ماشین را دور زدم، دیدم خانمم هنوز پیاده نشده است، خوشبختانه ایشان کمربندش را باز کرده بود، دویدم سمت در و خانمم را از ماشین کشیدم بیرون که بمب منفجر شد البته چون در ماشین را باز گذاشته بودم تاثیر‌موج انفجار کمتر شد.

عباسي گفت: بعد از اين حادثه به هر حال به بيمارستان رفتيم و بعد متوجه شديم که دکتر شهرياري و خانم ايشان نيز مورد تهاجم قرار گرفتهاند و دکتر شهرياري به شهادت رسيدهاند و خانم ايشان نيز جراحت شديدي برداشتهاند که خوشبختانه حال ايشان رو به بهبودي است.