اسناد آمریکایی کودتای ۲۸ مرداد درباره آیت‌الله کاشانی چه می‌گوید؟

وزارت امور خارجه آمریکا چندی پیش ٣٧٥ سند تازه از کودتای آمریکایی-انگلیسی ٢٨ مرداد ١٣٣٢ و سرنگونی دولت «محمد مصدق» منتشر کرد.  

این اسناد که مربوط به مکاتبات محرمانه سفارت آمریکا در تهران با وزارت امور خارجه این کشور و سازمان جاسوسی سیا است، فارغ از اینکه بر نقش پیشتر معلوم‌شده آمریکا و انگلیس در این کودتا مهر تأییدی دوباره زد حواشی خاص خود را هم به همراه داشت.

بلافاصله پس از انتشار این اسناد عده‌ای ادعا کردند آیت‌الله کاشانی در کودتا علیه دولت مصدق نقش‌آفرینی و با کودتاگران همراهی کرده است.

این مدعا البته در پرتو بررسی‌های دقیق‌تر بعدی رنگ باخت، تا جایی که در روزهای بعد حتی وبگاه شبکه رادیو و تلویزیون دولتی آمریکا، «VOA» و رسانه دولتی «بی‌بی‌سی» اعتراف کردند که اسناد جدید گواهی در تأیید این ادعاها در اختیار قرار نمی‌دهند. 

اسناد جدید، فارغ از این، از حیث تحلیل‌هایی که آمریکایی‌ها درباره آیت‌الله کاشانی ارائه کرده‌اند نیز قابل بررسی هستند. این گزارش، نگاهی است به مهم‌ترین محورهایی که در مکاتبات مقام‌های آمریکایی درباره آیت‌الله کاشانی رد و بدل شده است.

* نگرانی از قدرت گرفتن کاشانی

ترسیم فرضی فضای بعد از قدرت گرفتن آیت‌الله کاشانی و هشدار درباره آثار منفی آن برای منافع غرب، از جمله محورهای بسیار پرتکرار در اسناد وزارت خارجه آمریکا است.

با آنکه هم دکتر مصدق و هم آیت‌الله کاشانی اساساً سرسخت و برای منافع غرب مضر توصیف شده‌اند و از همکاری آنها به عنوان «ائتلاف شوم» یاد شده مقام‌های آمریکایی در چندین مکاتبه کنار آمدن با مصدق را آسان‌تر توصیف کرده و روی کار آمدن کاشانی را برای غرب به مراتب خطرناک‌تر دانسته‌اند.

به عنوان نمونه در یک سند وزارت خارجه به تاریخ 31 مارس 1953 نوشته شده است: «جایگزینی نخست‌وزیر محمد مصدق با نزدیک‌ترین رقیب‌ سیاسی‌اش عبدالقاسم کاشانی برای منافع غرب مضر خواهد بود. کاشانی و مصدق، هر دو از لحاظ سیاسی فرصت‌طلب هستند، اما در حالی که مصدق به رغم ملی‌گرایی‌اش احترامی ذاتی برای برخی جنبه‌های معین لیبرالیسم غربی قائل است، کاشانی مشکلات فعلی را از یک منظر محدود اسلامی می‌نگرد که در نتیجه سال‌ها درگیری تند با انگلیس، تشدید هم شده است.»

 

در سندی دیگر، مورخ 14 اکتبر 1952 هم اینطور نوشته شده است: «چنانچه کاشانی قدرت بگیرد، نتیجه آن در ایران وضعی به مراتب بدتر از اوضاع کنونی برای منافع غرب خواهد بود. چنین رژیمی در برابر نفوذ غرب به کل مقاوم‌تر بوده و کنار آمدن با آن در مناقشه نفتی به مراتب از رژیم فعلی سخت‌تر خواهد بود.»

 

 

* نفرت تاریخی کاشانی از دربار 

نفرت تاریخی آیت‌الله کاشانی از دربار محمد رضا پهلوی و مخالفت اعتقادی وی با کمونیست‌ها و حزب توده نیز موضوعی است که توجه آمریکایی‌ها را به خودش جلب کرده است.

در یک سند نوشته شده است: «کاشانی، دیرینه‌ای طولانی از دیدگاه‌های ضد پهلوی دارد و در اوایل سال 1949 که نزدیک بود شاه کشته شود جزو اولین نفراتی بود که دستگیر شد. کاشانی هیچ وقت بیانیه‌های متعددش را با احترامی که مرسوم است - اعلی‌حضرت همایونی شاهنشاه- آغاز نمی‌کند.»

دفتر اطلاعات و پژوهش وزارت خارجه آمریکا هم در یک سند نوشته است: «آماج‌های سیاسی اصلی کاشانی در داخل کشور عبارتند از دربار، ارتش و اخیراً مصدق.»

«تنفر او از دربار احتمالاً از موارد زیر نشأت می‌گیرد: 1) نابودی بی‌رحمانه قدرت روحانیون توسط رضاشاه، 2) باور به اینکه شاه فعلی تحت سلطه مشاوران متمایل به انگلیس قرار دارد و 3) و نفرت از اینکه فردی چون شاه که شخصیتی غیرمذهبی است لقب‌دار مدافع مذهب اسلام شیعی و مروج آن باشد.»

درباره کمونیسم، با آنکه گاهاً نگرانی‌هایی فرضیه‌وار درباره احتمال هم‌صف شدن آیت‌الله کاشانی با توده‌ای‌ها علیه مصدق یا شاه مطرح شده، اختلافات بنیادین اعتقاداتی و مخالفت‌های او با کمونیست‌ها همواره مورد اشاره قرار گرفته است.

«لویی هندرسون» سفیر وقت آمریکا بعد از ملاقاتی که با کاشانی روز 10 نوامبر 1952 داشته خطاب به وزارت خارجه کشورش می‌نویسد: «کاشانی تأکید ویژه‌ای بر ضدیتش با کمونیسم ابراز کرد و عنوان الحاد خشن را برای آن به کار برد. گفت که اگر می‌شد امپریالیسم و استعمار را از جهان مسلمین حذف کرد و به افراد فرصت برابر برای ارتقاء استانداردهای زندگی‌شان داد، نیازی به نگرانی از ترس کمونیسم در میان مسلمان‌ها نبود.»

«کاشانی گفت که قبول دارد که اگر کمونیست‌ها زمانی کنترل نظام آموزشی ایران را به دست بگیرند ممکن است به مرور آموزش‌های مذهبی را از مدارس حذف کنند.»    

* شکست سیاست تطمیع کاشانی

در اولین سندهای منتشر شده، آمریکایی‌ها این پیشنهاد را مطرح کرده‌اند که آیت‌الله کاشانی را بایستی با پول تطمیع کرد. ارزیابی‌های اولیه آمریکایی‌ها ظاهراً بر این محور استوار است که می‌توان با پرداخت پول نگرش‌های ضداستعماری و غرب‌ستیز آیت‌الله کاشانی را تحت تأثیر قرار داد. 

با وجود این، وزارت خارجه آمریکا در سندی دو سال بعدتر اعتراف کرده که کاشانی نه پولی دریافت کرده و نه دریافت پول، تناسبی با ایدئولوژی‌ها و اهدافش دارد.

در این سند به تاریخ 31 مارس 1953 آمد است: «هیچ ادله متقاعد کننده‌ای در این مورد وجود دارد که کاشانی 1) در تلاش برای رسیدن به قدرت درخواست کمک خارجی قابل توجه کرده باشد 2) کمک خارجی قابل توجه از هیچ منبعی دریافت کرده باشد یا 3) اگر کمکی دریافت کرده باشد، به تعهداتی در عوض آن ملزم شده باشد.»

«در جدال قدرت کنونی در ایران آگاهی عمومی از دریافت هر گونه کمک خارجی از غرب یا بلوک شوروی، به سرعت قدرت کاشانی را نابود می‌کند و احتمال اینکه چنین کمکی را بتوان در جامعه‌ای مانند ایران پنهان کرد، عملاً صفر است. علاوه بر این، در حال حاضر، غیرممکن است کاشانی نیازمند نوعی از کمک باشد که منابع خارجی قادر به تأمین آن هستند. ابزارهایی که کاشانی باید با آنها کار بکند مسلمان، ایرانی‌، همگی به شدت ملی‌گرا و به دنبال دوری از اتهام وابستگی به هر قدرت خارجی هستند.»

در سندی دیگر هم «برتون بری»، سفیر وقت آمریکا در عراق هشدار داده تلاش برای تطمیع مالی آیت‌الله کاشانی فایده‌ای نخواهد داشت و او ممکن است آن را به عنوان شاهدی دیگر برای دخالت قدرت‌ها در امور داخلی ایران رو کرده و از آن برای جذب طرفداران بیشتر استفاده کند. 

«بری» به جای این، پیشنهاد تخریب وجهه و لطمه زدن به شخصیت آیت‌الله کاشانی را پیشنهاد کرده که البته، یکی از محورهای مکاتبات مقام‌های آمریکایی نیز همین موضوع است.

برنامه‌ریزی برای تخریب وجهه کاشانی 

بخشی از اسناد منتشر شده به توصیه‌ها و برنامه‌ریزی‌ها برای تخریب وجهه آیت‌الله کاشانی مربوط می‌شوند.

 

اداره برنامه‌ریزی سیا، در دستورالعملی که تاریخ آن لاک گرفته شده، توصیه‌هایی به این شرح مطرح می‌کند: «در این بازه زمانی بایستی تلاش‌هایی جدی برای اعتبارزدایی، تضعیف و تفرقه‌افکنی در این گروه‌ها انجام شود. این اقدام چگونه می‌تواند انجام شود؟»

«در مورد گروه آیت‌الله کاشانی، بایستی روحانیون طرفدار حاکمیت را متقاعد کرد در برابر درخواست‌های تحریک‌آمیز و تروریسم گروه کاشانی ایستاده و آن را مغایر با اصول اسلام معرفی کنند.

محتمل است که روحانیون ارشد به چنین امری معتقد باشند، ضمن اینکه آنها ممکن است به محبوبیت و مورد توجه بودن کاشانی هم حسادت بورزند.

مسیر دیگر عبارت خواهد بود از اعتبارزدایی از کاشانی توسط مطالب نوشتاری. می‌توان جزواتی که حاوی حملات تند علیه کاشانی هستند را به صورت مخفیانه تهیه کرده و آنها را توزیع کرد.»