نشریه هیل: تهدید ایران پیچیده تر شده است

 نشریه هیل در مقاله ای به قلم پیتر هیوسِی در روز 21 مه نوشت: دولت ترامپ اتحاد ما با خاورمیانه (غرب آسیا) را در اجلاس ریاض تجدید کرد.

 
رئیس جمهور در این اجلاس 4 محور استراتژیک را مشخص کرد. اول نابود کردن داعش، دوم مبارزه و متوقف کردن دیگر گروه های تروریستی، سوم حفاظت از متحدان منطقه ای و چهارم پیشگیری از ظهور ایران به عنوان قدرتی هژمونیک.
 
اما این استراتژی برای آنکه موثر واقع شود، مستلزم اصلاح شدن برخی از سیاست ها متحدان ما در ائتلاف ضد داعش و تغییر نکردن دارایی های نظامی ما در منطقه بود. مشکل اصلی در آن دیدار شامل قطر بود. چرا قطر؟ به این خاطر که قطر مامن و پول را برای اخوان المسلمین، القاعده و حماس و شبه نظامیان ایرانی در سوریه و لیبی فراهم می کند.
 
قطر همچنین منزلگه شبکه الجزیره است، شبکه ای که بلندگوی اخوان المسلمین است و به نوعی می توان گفت که عامل تقویت تروریسم و تامین نیرو و پول برای آن است.
 
در عراق، همانطور که مایکل رابین، کارشناس مسائل خاورمیانه گفته است، الجزیره با تروریستها در جهت فریب دادن سربازان آمریکایی برای کشاندن آنها به قتلگاه همکاری می کرد و از آنها در حالی که نقص عضو شده و با انفجار بمب کنار جاده ای جان می داند، فیلمبرداری کرده بود.
 
اما از سوی دیگر قطر برای آمریکا پایگاه هوایی بسیار مهمی را در العدید فراهم آورده است. و این معامله خوبی است و نمی توان از آن دست شست. این گونه از روابط از سال 1973 در زمانی که بحران نفتی در خاور میانه در گرفت، آغاز شده است.
 
در آن دوران آمریکا معامله ای با اعراب کرده بود بر این اساس که بی وقفه از آنها نفت می خرید و آنها نیز پول بدست آمده را در خرید سلاح و سرمایه گذاری در سهام های ما خرج می کردند.
 
در قبال این مساله غرب نیز پذیرفت تا حمایت گسترده کشورهای خلیج فارس از تروریسم را نادیده بگیرد. در سال 1978 در کمپ دیوید، توافق سادات، رئیس جمهور مصر و نخست وزیر اسرائیل پایانی بر وضعیت جنگی میان دو کشور را رقم زد. امید ها بر آن بود تا با این توافق تروریسم خاتمه پیدا کند.
 
اما متاسفانه تروریسم گسترش یافت. این مساله باعث شد تا حمله های تروریستی در مقبره های اسلامی در عربستان سعودی رخ دهد، جمهوری اسلامی ایران ظهور پیدا کند و روسیه به افغانستان حمله کرده و از سوی دیگر عراق به ایران حمله کند.
 
در دو دهه بعد از این اتفاقات، 8 حمله تروریستی بزرگ و پیچیده علیه آمریکا در بیروت لبنان و شهر کویت کویت در سال 1983، برلین آلمان در سال 1986، لاکربی اسکاتلند در سال 1988، نیویورک آمریکا در برج های تجارت جهانی در سال 1993، برج های خبر در سال 1995، سفارت خانه های آمریکا در دو کشور آفریقایی در سال 1998 و در عرشه کشتی تخریبگر یو اس اس کول در یمن در سال 2000 رخ داد.
 
بسیاری از کشورهای حامی تروریسم در این حملات شرکت داشتند، اما تنها در زمانی که ما ردپایی از ایران را در بسیاری از این حملات پیدا کردیم، آن کشور را از لحاظ نظامی تنها گذاشتیم و اجازه دادیم که به مامنی برای پناه دادن به تروریست ها برای آنکه نقشه بکشند و حمله بکنند تبدیل شود.
 
22 سال بعد، 17 هواپیما ربا از عربستان که توسط القاعده، حزب الله و ایران تعلیم داده شده بودند، و از مامنی که به آنها در افغانستان از سوی طالبان داده شد، بهره برده بودند، با هواپیما خود را به برج های دوقلو تجارت جهانی و پنتاگون کوبیدند و جان 3 هزار نفر را گرفتند.
 
از آنجایی که ایران یکی از اصلی ترین حامیان تروریسم است نمی توانیم با آن تعامل جدی داشته باشیم. ائتلاف ضد تروریستی در خلیج (فارس) نیز در صورتی که برخی از اعضای آن از ایران و تروریسم حمایت کند موثر واقع نخواهد شد. قطر در این میان به بازی دوگانه ای دست زده، اما بدون شک این بازی از سوی دیگر بازیگران منطقه ای نیز ادامه یافته است.
 
در این میان لازم است که بهانه برای روی آوردن به تروریسم از میان برداشته شود. برای مثال کارتر گفته بود که فلسطینیانی که دارای هواپیما های جنگی نیستند، به طور منطقی برای آنکه بتوانند این نقص را جبران کنند به بمب گذاری های تروریستی روی خواهند آورد.
 
چند سال بعد کلینتون نیز به همین مساله اشاره کرد و گفت اگر دولت فلسطین از سوی اسرائیل تاسیس شود این مساله تمایلات برای تروریسم را به شدت کاهش خواهد داد. و نماینده سابق کنگره ران پال نیز گفته بود که حمله یازده سپتامبر القاعده به این دلیل توجیه شد که ما در آن زمان نیروهایی در عربستان مستقر داشتیم.
 
خوشبختانه ظاهرا دولت آمریکا متوجه این مساله است که تروریسم به مثابه وسیله ای از سوی دولت های حامی آن به کار می رود تا بتوانند از آن طریق ایدئولوژی و قدرت خود را گسترش بدهند.
 
این دولت همچنین بر این باور است که هیچ مساله ای توجیه کننده حملات تروریستی نیست و بر این باور است که ائتلافی قوی برای مبارزه با این نوع از تروریسم لازم است، زیرا ما تنها با دولت حامی ترور ایران روبرو نیستیم، بلکه پای سوریه و روسیه نیز به این ماجرا باز است.
 
دولت آمریکا می داندکه نیازمند استراتژی جدیدی برای مبارزه با تروریسم است که بر پایه آن نباید تریلیون ها دلار و هزاران کشته ای که ما از زمان 11 سپتامبر تا کنون متحمل شده ایم را شامل شود. اکنون تلاش برای رسیدن به این هدف باید با میزانی از شتاب همراه باشد، زیرا ایران در حال پیشرفت و پیچیده تر شدن است.
 
گسترش توان موشک بالستیکی ایران اکنون به منبع اصلی نگرانی های قدرت های خاورمیانه شده است. حوثی های شورشی در یمن با موشک های ایران، ریاض، پایگاه اصلی هایی عربستان و تاسیسات نفتی عربستان را نشانه گرفته اند. ائتلاف به رهبری عربستان از قطر چند خواسته داشته است که بسیاری از آنها مورد پذیرش قرار نگرفته اند.
 
با این حال قطر به رکس تیلرسون، وزیر خارجه آمریکا قول داد تا تلاش کند جلوی تامین مالی تروریسم را بگیرد. اما این به تنهایی کافی نیست. قطر در گذشته بر این باور بود که آینده در اخوان المسلمین است. این مساله شاید خود بیانگر علت شیفتگی این کشور در حمایت از این گروه تروریستی باشد.
 
ائتلاف عربستان همچنین از قطر خواسته تا تمامی ارتباطات تروریستی خود را پایان دهد، شبکه الجزیره را تعطیل کند، و از اخوان المسلمین به عنوان سازمان تروریستی یاد کند. ائتلاف همچنین می تواند جبهه ای مشترک را در برابر ایران بوجود بیاورد.
 
شاید رهبران قطر در حال حاضر بر این باور باشند که نمی توانند تغییر شگرفی در سیاست های خود بدهند و تنها این تغییر را به صورت نقطه ای می توانند اعمال کنند. اما شاید راهی در این میان برای آنکه ائتلاف بتواند به اهدافش دست پیدا کند، در میان باشد.