به گزارش خبرگزاری دانشجو، محمد حسین حیدری در آخرین بروزرسانی وبلاگ طرح تمدن فردا طی مطلبی با عنوان فتنه انگیزی بی پایان سایت هاشمی در سکوت مطلق رسانه های انقلابی آورده است:

پایگاه اطلاع رسانی آقای هاشمی رفسنجانی با انتشار نامه جمعی از بزرگان انقلاب به امام راحل(ره) در سال ۵۹، برای چندمین بار در ماه های اخیر، کد امنیتی جدیدی را به نیروهای سیاسی وابسته به خود ارسال کرده است؛ با این تفاوت که این کد امنیتی، با وقاحت تمام متوجه رهبر معظم انقلاب اسلامی شده و به نظر می رسد در آستانه انتخابات مجلس، فضای سیاسی کشور با پالس جدید سایت هاشمی رفسنجانی، از سوی نیروهای تحت امر وی با تحولاتی مهم روبرو خواهد شد.

رویه پایگاه اطلاع رسانی آقای هاشمی رفسنجانی در انتشار اخبار و مواضع وی، رویه ای است منحصر به فرد که متناسب با شرایط خاص رئیس مجمع تشخیص مصلحت تدوین شده است. از آنجایی از یک سو به دلیل خدشه عظیم وارد شده به اعتماد مردم نسبت به آقای هاشمی بعد از مدیریت فتنه ۸۸، وی شرایط را برای حضور در جمع مردم و موضع گیری سیاسی را مساعد نمی بینید و از سویی دیگر موضع گیری های وی نیز با اعتراضات گسترده افکار عمومی روبرو می شود؛

پایگاه اطلاع رسانی آقای هاشمی با سیر در خاطرات و اسناد وی و انتخاب تیتر های به روز، تقریبا نسبت به تک تک حوادثسیاسی روز، موضع آیت الله هاشمی رفسنجانی را روشن می سازد و پالس های مورد نظر آیت الله هاشمی رفسنجانی را به مخاطبانش انتقال می دهد.

از جمله مزایای این اقدام این است که از یک سو مواضع رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام نسبت به حوادثروز روشن می شود و از سویی دیگر به دلیل تاریخی بودن محتوای مطالب، هاشمی رفسنجانی تا حدود زیادی از فشار افکار عمومی و نهاد های قانونی در امان می ماند.

در همین زمینه سایت آقای هاشمی با انتشار نامه جمعی از بزرگان انقلاب در سال ۵۹ به امام راحل(ره)، با انتخاب تیتر عجیب و معنادار سکوت رهبری در قبال انحراف رئیس جمهور جایز نیست فاز جدیدی از تحرکات ضد امنیتی را آغاز کرده است. سایت هاشمی رفسنجانی که با اصرار مکرر در انتشار نامه بدون سلام و السلام ۸۸ به رهبر انقلاب، پایداری وی بر مواضع فتنه پرورش را بارها به اثبات رسانده، در توضیح این اقدام نوشته است: «نامه بی سلام خواص انقلاب به محضر امام(ره) در سال ۱۳۵۸؛ یکی از اضلاع مثلثنامه های تاریخی سه گانه ای است که ضلع دومش در سال ۱۳۵۹ و ضلع سومش در سال ۱۳۸۸ نگاشته شد. مثلثی تاریخ ساز که روی در شناساندن جریان انحرافی انقلاب در ذیل تابلوی دو رئیس جمهور[ابوالحسن بنی صدر و محمود احمدی نژاد!] داشت. ماموریتی دشوار که نام آیت الله هاشمی رفسنجانی فصل مشترک تمامی آنهاست.»

فاجعه زبان درازی سایت هاشمی رفسنجانی نسبت به رهبر انقلاب نشان از کلید خوردن برنامه های خطرناکی دارد که پیش از این نیز توسط رئیس پیشین مجلس خبرگان به اجرا گذاشته بود و امنیت جمهوری اسلامی را با چالش های جدی مواجه ساخته بود. تشبیه رئیس جمهور منتخب ملت به بنی صدر آشکارا از تلاش جریان فتنه برای براندازی دولت دهم حکایت دارد.

فرمان جدید هاشمی رفسنجانی، یادآور تحرکات وی پیش از انتخابات ریاست جمهوری ۸۸ است که مقدمه حوادثتلخ پس آن را فراهم آورد. ۲۳ مرداد ۸۷ موعد یکی از مهمترین موضع گیری های امنیتی هاشمی رفسنجانی بود. وی در این روز گفت: «مقام معظم رهبری در ابتدای فعالیت دولت نهم از ما خواستند مدتی با این دولت مدارا کنیم. می‌توانیم بگوییم این مدت تمام شده است.»

آگاهان سیاسی به خوبی مفهوم پایان مدارای هاشمی با رئیس جمهور را درک می کردند و طلیعه چالش امنیتی در طراز فتنه ۸۸ قابل پیش بینی بود.

با این وجود متاسفانه در سکوت مطلق خبری رسانه های ارزشی، زبان درازی های سایت آقای هاشمی رفسنجانی ادامه دارد. مشخص نیست روزنامه ها و خبرگزاری های انقلابی و ارزشی به کدام توجیه، سیاست سکوت در برابر موضع گیری های ضد امنیتی سایت آقای هاشمی را پیشه کرده اند. اگر رسانه های ارزشی بنا به هر توجیه(از لج بازی گرفته تا حب و بغض های شخصی و انتخاباتی) حاضر نیستند خط بنی صدر سازی از احمدی نژاد را متوقف کنند؛ می بایست لااقل در برابر زبان درازی هایی که رهبر معظم انقلاب را نشانه رفته، موضع گیری قاطع داشته و سر فریبکاران فتنه گر را بکوبند.

این در حالی است که روزنامه ای که مدعی مشی انقلابی است، لااقل در ۱۰ سرمقاله به قلم تحلیل گران ارشدش، رئیس جمهور را با بنی صدر قیاس کرده است و همچنان بر رویه خود اصرار دارد.

دلیل سکوت رسانه های ارزشی و خواص انقلابی که از بالاترین نصاب بصیرت نیز برخور دارند را شاید بتوانیم در فرمایش مولایمان پیدا کنیم:

گاهی بصیرت هم وجود دارد، اما در عین حال خطا و اشتباه ادامه پیدا میکند؛ که گفتیم بصیرت شرط کافی برای موفقیت نیست، شرط لازم است. در اینجا عواملی وجود دارد؛ یکیاش مسئله نبود عزم و اراده است. بعضیها حقایقی را میدانند اما برای اقدام تصمیم نمیگیرند؛ برای اظهار تصمیم نمیگیرند؛ برای ایستادن در موضع حق و دفاع از حق تصمیم نمیگیرند. البته این تصمیم نگرفتن هم عللی دارد، گاهی عافیتطلبی است، گاهی تنزهطلبی است، گاهی هوای نفس است، گاهی شهوات است، گاهی ملاحظه منافع شخصی خود است، گاهی لجاجت است. یک حرفی را زده است، میخواهد پای این حرف بایستد، به خاطر این که ننگش میکند از حرف خودش برگردد؛ که فرمود: لعن اللَه اللجاج؛ لعنت خدا بر لجاجت. افرادی هستند اطلاع هم دارند، واقعیت را هم میدانند؛ در عین حال کمک میکنند به جهتگیریهای مخالف، جهتگیریهای دشمن. خیلی از این کسانی که پشیمان شدند و راه را برگشتند، یک روزی به شکل افراطی انقلابی بودند؛ اما یک روز شما میبینید درست در نقطه مقابل آن روز ایستادهاند و در خدمت ضد انقلاب قرار گرفتهاند! این به خاطر همین عوامل است؛ هواهای نفسانی، شهوات نفسانی، غرق شدن در مطالبات مادی. عامل اصلی اینها هم غفلت از ذکر پروردگار، غفلت از وظیفه، غفلت از مرگ، غفلت از قیامت است؛ اینها موجب میشود که به کلی ۱۸۰ درجه جهتگیریشان عوض شود.