از مطالبه گری از دولت تا تلاش برای رنسانس در عرصه سیاسی

 

گروه سیاسی-  پایان انتخابات ریاست جمهوری و شوراها در ایران را نباید پایان سیاست ورزی دانست، هرچند بیشتر احزاب و گروه های سیاسی عادت کرده اند تا در زمان انتخابات نمود و ظهور بیشتری داشته باشند ولی باید این را در نظر گرفت، پایان هر انتخابات می تواند یک فرصت چندساله برای سیاست ورزی و بازسازی باشد. هرچند کناره گیری قالیباف به نفع سیدابراهیم رئیسی نتوانست باعث پیروزی اصولگرایان شود ولی این ائتلاف موقت، 16 میلیون رای را به دنبال خود داشت که می تواند پتانسیل خوبی برای اقدامات آینده باشداین پتانسیل بزرگ به نحوی بود که نامزدهای اصولگرای انتخابات پس از پایان رقابت ها، قول پیگیری وعده ها را با نظارت دقیق و تا زمان عملی شدن دادند.

به گزارش افکارنیوز، محمدباقر قالیباف که در آستانه رای گیری به نفع آیت الله رئیسی کناره گیری کرد، بعد از انتخابات در بیانه ای اعلام کرد که متعهد به پیگری وعده ها خواهند بود:" طبیعتا با پایان دوره‌ی رقابت‌های انتخاباتی و قول‌ها و وعده‌های نامزدها، مرحله‌ی اقدام و پاسخگویی به مطالبات مردم آغاز می‌شود و برای جلوگیری از خودکامگی در اداره‌ی کشور، این منتقدین هستند که باید در چارچوب‌های قانونی به طرح مطالبات به حقِ مردم بپردازند و با شفاف‌سازی امور، مانع دور زدن قانون و فرار از نظارت‌های قانونی عده‌ای خاص و تشدیدِ نابرابری‌های اجتماعی و اقتصادی در کشور شوند. ما متعهد می‌شویم تا وعده‌های مطرح شده دولت در جریان انتخابات را تا زمان عملی شدن این وعده‌ها پیگیری کنیم و همچنین وظیفه خود می‌دانیم که از هر اقدامی برای تحقق اهداف ملی و پیگیری مطالبات ۹۶ درصدی‌ها، با اولویتِ رسیدگی به مستضعفین و محرومین و اقشار کم درآمد، با تمام توان حمایت کنیم."

آیت الله رئیسی نیزپس از اعلام نتیاج با صدور بیانیه ایی مواضع خود بعد از انتخابات و مبنی بر پیگیری مطالبات مردم و بداخلاقی ها و تخلفات آشکار را اعلام کرد: " این‌جانب با اتکاء به همین پشتوانه مردمی، همه ظرفیت‌ها را برای پیگیری مطالبات مردم در مبارزه با فساد و تبعیض و تحکیم ارزش‌های انقلاب اسلامی به کار خواهم بست و هر اراده و تلاشی در دولت آینده با این جهت‌گیری را مورد حمایت قرار خواهم داد و همواره زبان گویای محرومان خواهم بود."

حال پس از گذشت چند ماه از انتخابات و فروکش کردن هیجانات و مشخص شدن عملکرد دولت دوازدهم در بخشی از حوزه ها، زمانی برای مطالبه گری ایجاد شده تا نیروهای اصولگرا پس از بازسازی و تقویت بنیه خود وارد کارزار مطالبه گری و پیگیری نیازها و تحقق وعده ها شوند.

در انتخابات، روحانی و جهانگیری وعده هایی مبنی بر ایجاد 5 میلیون شغل، ریشه کن کردن فقر و رفع تحریم های غیر هسته ای و دهها  طرح ریز و درشت دیگر را رو کردند، حال چه کسانی باید این مطالبات را به صورت عملی و جدی پیگیری کنند؟ رسانه های منتقد بارها و بارها بر این امور اصرار کرده اند و دولت را برای عملی کردن وعده ها جهت رونق اقتصادی و معیشتی مورد نقد قرار داده اند اما دولتمردان زمانی تحت فشار قرار می گیرند که جنبش مطالبه گری داری سازماندهی و ساختاری مشخص باشد و چهره های مطرح از آن حمایت کنند.

در فضای کنونی سیاسی کشور که اصولگرایان باید به عنوان اصلی ترین جریان در مطالبه تحقق وعده های دولت حضور داشته باشند، اصلاح طلبان به تدریج و با شیب ملایمی در حال پرکردن این خلا هستند. آنها با علم بر اینکه در سال 1398 و 1400 مسئول بسیاری از اقدامات دولت روحانی خواهند بود، برای خنثی کردن چنین فضای منفی، در حال تلاش برای قرار گرفتن در جایگاه منتقد دولت هستند تا به عنوان آلترناتیو اصلی درانتخابات آینده حاضر شوند.

در این میان محمدباقر قالیباف در اظهارات و کنش هایی که پس از انتخابات از خود بروز داده، دو هدف را در نظر گرفته است. از یکسو نقد دورن گفتمانی در میان اصولگریان برای رفع نواقص و پیشبرد هدفمند و پرقدرتمند اهداف و از سوی دیگر، رونق بخشیدن به جنبش مطالبه گری به کمک جوانان انقلابی و نیروهای جوان تا بتوان در این راستا، دستورکار مشخصی را تعریف کرد. «من خود را محور نواصولگرایی نمی‌دانم، اما تلاش می‌کنم صدای این تغییر باشم، سعی می‌کنم مطالبه کننده این تغییر از افرادی باشم که باید به تغییر تن بدهند.» این ها بخشی از اظهارنظرات محمدباقر قالیباف در جمع دانشجویان دانشگاه علم و صنعت است. اظهاراتی که با محوریت نواصولگرایی و تشریخ برخی از مختصات آن، ناظر به نواقص موجود در شاخصه های عملیاتی دو جریان اصولگرا و اصلاح طلب ارائه شد. نواصولگرایی کلیدواژه ای ست که محمدباقر قالیباف مدتی پس از انتخابات 96 وارد فرهنگ لغات سپهر ساسی کشور کرد.

بن مایه اصلی گفتار قالیباف ابتدا توجه به مطالبات و نیازهای مردم در میان اصولگرایان است و سپس نمایندگی مطالبه گری در مقابل دولت. قالیباف نیز به مثابه بسیاری از آسیب شناسان جریان اصولگرا معتقدست: « جریان اصولگرایی شعار مردم باوری را داد اما در عمل به آن باور نداشت و اعتقاد قلبی به مردم باوری در این جریان سیاسی نبود.» از این رو به نظر می رسد، شهردار سابق تهران راهکار اصلی در نقد مدیریت اجرایی کشور و تاثیرگذاری بر آن را برای اصلاح امور، در تعریفی به مراتب کلان تر از تشکیل حزب یا گروه می داند و بر همین اساس رویه اصلاح ساختاری در اصولگرایی را پیش کشیده تا با اتکا به جریانی قوی و مردم دار، امر مطالبه گری را جدی تر و منسجم تر دنبال کرد. وجود 16 میلیون رای در انتخابات و انتقادات گسترده در فضای عمومی نسبت به عملکرد دولت، این بستر را فراهم ساخته تا جنبشی برای مطالبه گری از دولت به راه بیافتد و این مهم زمانی محقق می شود که اصولگرایان با تغییرات عمده در ساختار و سازمان خود، این جنبش را نمایندگی کنند.