دم دروغ کوتاه است!

 سرعت تحولات کشور ظاهراً در عرصه رسانه‌ها بسیار است. هر روز می‌توان در بین خبرهای انبوه فضای مجازی، روزنامه‌ها و... چند اظهارنظر شاذ و خبر شاخدار دید. در عالم واقع اما زندگی آرام‌تر در جریان است و اوضاع از دیروز تا امروز تفاوت چندانی نمی‌کند. در نگاه مردم، اساساً اظهارنظرهای شاذ و عجیب و غریب، بخشی از زندگی نیست و اگر هم باشد، تنها برای وقت‌گذرانی و خنده‌ای کوتاه خوب است. زندگی در نظر مردم عادی همان است که بر سر سفره می‌بینند، زندگی یعنی «سود سهام‌عدالت چقدر است؟» زندگی یعنی «یارانه من حذف می‌شود یا نه؟» زندگی یعنی «دیروز که به بازار رفتی، اوضاع قیمت‌ها چطور بود؟» از این منظر ظاهراً کسی مخالف نیست تا بگوییم دولت به‌رغم وعده‌های متعدد اقتصادی، نتوانسته در صحنه عمل اقدام چندانی برای چرخیدن چرخ اقتصاد انجام دهد.
این حتماً خبر خوبی نیست و ما همه موظفیم به دولت برای حل معضلات اقتصادی کشور کمک کنیم. مساله این نیست که رئیس همین دولت، تا همین دیروز به ما «بی‌شناسنامه»، «عصر حجری»، «بی‌سواد» و صدها لقب زشت دیگر داده و ما را به جهنم حواله کرده است. مهم این است که ما به‌رغم همه اختلاف‌ها بر سر «کلید» حل معضلات کشور، سوار یک کشتی به پیش می‌رویم. همه اینها درست، این اما حتما درست نیست که کسانی بخواهند مسؤولیت خود در زمینه اوضاع فعلی را بر دوش نگیرند. اجازه دهید دولت را همین ابتدا قلم بگیریم. سخن ما اینجا از دولت نیست، چرا که دولت خود دستپخت کسانی دیگر است. کسانی که این روزها به هر ترفندی سعی دارند خود را از گناه «تَکرار» مبرا بدانند و دامن اصلاح‌طلبان را از پدید آمدن «رکود اقتصادی» تمام نشدنی کنونی، پاک کنند!
حاشیه‌سازی و فرافکنی اما هر چقدر هم قوی باشد، حافظه عمومی را نمی‌تواند از بین ببرد. یادمان نرفته ماه‌های نخست دولت یازدهم، ابراهیم اصغرزاده، چهره تندرو اصلاح‌طلبان گفته بود: «چند وقت پیش به دوستانی به شوخی گفتم این [دولت] رحم اجاره‌ای برای پرورش یک نطفه است». وی در ادامه با اشاره به نقش اصلاح‌طلبان در روی کار آمدن دولت حسن روحانی تاکید کرده بود: «دولت نمی‌تواند فقط تصور کند برای ماندن بر کرسی قدرت باید رفتار کند... اصلاح‌طلبان بخشی از صورت مساله و حل مشکلات هستند. اصلاح‌طلبان فرصتند، نه چالش، شما نمی‌توانید بدون توجه به مطالبات عمومی اصلاح‌طلبان احساس کنید که این بدنه اجتماعی از شما همچنان دفاع می‌کند». تاکید اصلاح‌طلبان بر نقش مهم خود در دولت اما به همین‌جا ختم نشد.
سعید حجاریان ابتدای سال 93 طی گفت‌وگو با ویژه‌نامه روزنامه اعتماد، گفت: «اگر اصلاح‌طلبان نباشند روحانی هم وجود نخواهد داشت». وی با بیان اینکه اصلاح‌طلبان حامی و ستون فقرات برنامه‌های روحانی هستند، تاکید کرده بود: «اگر اصلاح‌طلبان بشکنند روحانی هم شکسته است، چرا که وی با حمایت هاشمی و خاتمی و همچنین کناره‌گیری عارف و بسیج اصلاح‌طلبان رای آورد». سخنان حجاریان در آن مقطع البته بیشتر بوی تهدید و باج‌خواهی از دولت داشت، با این حال راوی واقعیتی انکارناشدنی بود و آن، چیزی جز نقش مهم اصلاح‌طلبان در روی کار آمدن حسن روحانی نبود. حجاریان بعدها البته ادبیات خود را مهربانانه‌تر کرد و گفت: «اصلاح‌طلبان حاضرند «دندانه‌های کلید» روحانی باشند». حالا اما ظاهراً هیچ کسی دوست ندارد هیچ جای کلید روحانی باشد!
چنین است که اصلاح‌طلبان با آگاهی از شکست ایده مرکزی دولت در مساله برجام، قصد دارند دولت و شخص رئیس‌جمهور را تنها مقصر وضع موجود معرفی کنند. بر همین اساس، در حالی که اصلاح‌طلبان تندرویی چون محمدرضا خاتمی، پیش از انتخابات اخیر ریاست‌جمهوری به مردم می‌گفتند «ما تضمین روحانی هستیم»، اکنون برخی رسانه‌ها و چهره‌های اصلاح‌طلب در ساز جدایی معاون اول از دولت می‌دمند. محمدعلی ابطحی، از اعضای مجمع روحانیون مبارز اخیراً طی گفت‌وگویی در همین زمینه می‌گوید: «درباره حضور جهانگیری در انتخابات آینده تصور من این است اگر کاندیداتوری جهانگیری قطعی است، باید از دولت روحانی جدا شود و فاصله بگیرد؛ شرایط بهتری برای رای آوردن خواهد داشت!»
عبدالله ناصری، مشاور خاتمی صریحا از تنبلی روحانی و دولتش سخن می‌گوید و در کلامی کنایه‌آمیز می‌گوید: «آقای روحانی در مقایسه با همه روسای‌جمهور پیشین بعد از انقلاب، چه آنهایی که همانند بنی‌صدر عزل شدند و چه آنهایی که همانند رجایی شهید شدند و چه بقیه که بودند، وقت برای دولت نمی‌گذارد. می‌گویند ایشان از ساعت 9:30 صبح تا 19 سرکار است. این را تردید ندارم و یکی از اعتراضات و انتقاداتی است که دوستان آقای روحانی به ایشان دارند. آقای ناطق‌نوری در همین زمینه به ایشان اعتراض کردند و گفتند من که الان فقط یک حوزه علمیه در لواسان دارم از ساعت 6:30 صبح آنجا حاضر می‌شوم و شما باید کمی زودتر بروید و به سخن وزرای‌تان گوش کنید». آنها معتقدند خود و نمایندگان‌شان را باید از دولت جدا کنند. رئیس دفتر دولت اصلاحات در بخش دیگری از سخنان خود تاکید کرده است: «اگر آقای جهانگیری خودش را از دولت فعلی کنار بکشد می‌تواند تنها پاسخگوی کارهای خودش باشد!» همه اینها در حالی است که اتاق فکر اصلاح‌طلبان تا همین چند ماه پیش، به جد طرفدار حضور جهانگیری در قامت کاندیدای پوششی بود و با وارد کردن وی به میدان رقابت‌ها، نقش اصلی را در رای‌آوری مجدد رئیس‌جمهور ایفا کرده است. مساله عجیب‌تر اما این واقعیت است که اصلاح‌طلبان با آنکه عملکرد دولت را آنقدر بد می‌دانند که تداوم حضور جهانگیری را مساوی سوختن او در انتخابات 1400 تصور می‌کنند، همزمان به جد از توافق برجام و نتایج آن هم دفاع می‌کنند! در این شرایط سوال این است: اگر نتایج اقتصادی ناشی از برجام، اینقدر درخشان بوده است، چرا تمایل به نوشتن آن پای حساب خود ندارید؟
مثلاً مهدی رحمانیان، مدیرمسؤول روزنامه اصلاح‌طلب شرق نه‌تنها به عنوان حامی برجام در دو سالگی آن به مناظره می‌پردازد، که می‌گوید: «ما در برجام پیروز شدیم. برجام همچنان قابل دفاع است و تصور فضای بدون برجام غیر قابل تحمل است». در این شرایط، معلوم نیست مردم آخر باید کدام چهره اصلاح‌طلبان را باور کنند و اگر ما در برجام پیروز شده‌ایم، چرا عضو مجمع روحانیون مبارز باید تداوم حضور جهانگیری در دولت را منافی مصالح او و اصلاح‌طلبان بداند؟ پاسخ دادن به این تناقضات وظیفه من نیست. در همین زمینه جمله مشهوری ظاهراً از یک شاعر آلمانی وجود دارد که می‌گوید: «می‌توان به یک نفر برای همیشه دروغ گفت و می‌توان برای یک‌بار به همه دروغ گفت اما هرگز نمی‌توان برای همیشه به همه دروغ گفت!»

 مرتضی عبدی