مشرق: این روزها نام اکبر هاشمی رفسنجانی بیشتر بر سر زبان ها افتاده است. روزهایی که سایت منتسب به وی که با اداره فرزندش اقدام به انتشار خاطرات رییس جمهور سابق جمهوری اسلامی می کرد به دلیل " فعالیت مجرمانه " فیلتر شده و دخترش نیز به جرم " فعالیت تبلیغی علیه نظام " در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب محاکمه و به ۶ ماه حبس و ۵ سال محرومیت از فعالیت های سیاسی، فرهنگی، اجتماعی محکوم شده است.

رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام اما در روزهای مانده به انتخابات مجلس نهم فکرهای دیگری در سر دارد که به زودی آنها را عملیاتی خواهد کرد. افکاری که با عدم شرکت در انتخابات " و نه تحریم " کلید خورده و باید دید در روزهای آینده آیت الله چه مرحله از پروژه خود را اجرا خواهد کرد.

هاشمی رفسنجانی از چند سال گذشته تا کنون روندی را پیش گرفته که با توجه به سابقه اش کمی عجیب به نظر می رسد. نردیک شدن به جبهه اصلاحات به خودی خود چیز عجیبی نیست اما با مرور تاریخ این نزدیکی بسیار عجیب به نظر می رسد. به ویژه برای کسانی که خاطرات حمله دوم خردادی ها به وی را خوب به خاطر می آورند.

با توجه به روند نزدیک شدن اصلاح طلبان و سید محمد خاتمی به هاشمی، سوالی قدیمی در ذهن ها شکل می گیرد که " بازیگردان اصلی کیست؟ "

حمایت های امروز برخی اصلاح طلبان از هاشمی رفسنجانی و دیدارهای گاه و بیگاه وی با اعضای فراکسیون اقلیت مجلس و خانواده برخی زندانیان حوادثپس از انتخابات ۸۸، پیام هایی را به همراه دارد. پیام هایی که شاید رمزگشایی از آنها در نگاه اول این تفسیر را داشته باشد که " هاشمی رفسنجانی به اردوگاه اصلاحات رفته است " ولی با توجه به وقایع دهه ۷۰ و حمله اصلاحات به هاشمی، شاید بتوان گفت که " اصلاحات به اردوگاه هاشمی آمده است. "

در گزارش زیر به بازخوانی روند تخریب اکبر هاشمی رفسنجانی توسط دوم خردادی های می پردازیم که امروز همفکرانشان در قامت مدافعان سرسخت آیت الله درآمده اند.

انتخابات ۷۸؛ وقتی باید هاشمی سیبل حمله باشد

پس از اتمام دوره ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی در سال ۷۶ و بر روی کار آمدن جریان دوم خرداد و اصلاح طلبان در نظام سیاسی کشور، چهره های نظیر حجاریان، عبدی و اکبر گنجی سعی کردند تا افکار پیش از خود را که رنگ و بویی جز اصلاح طلبی داشت منکوب کنند.

هاشمی رفسنجانی اما سیبل خوبی برای زدن جریان پیش از اصلاحات بود، کسی که با عنوان " یار دیروز و امروز و فردای رهبری " شناخته می شد و حمله به او تنها حمله به شخص هاشمی تعریف نمی شد بلکه به راحتی می توانست به جامعه این حس را منتقل کند که دوران پیش از اصلاحات تمام شده است.

این جریان که بعدها سعی شد نام تندرو در کنار عنوان اصلاح طلبی به آنها چسبانده شود(تا ماهیت اصلی آنان در ابهام بماند) با نسبت دادن قتل های زنجیره ای به دوران هاشمی حمله ای گسترده را کلید زدند. کتاب " عالیجناب سرخ پوش و عالیجنابان خاکستری " از داخل محفل های اصلاح طلبی جایی را هدف گرفته بود که می توانست در اذهان عمومی به عنوان حامی اصلی رهبری معرفی شود.

اما ثبت نام آیت الله برای انتخابات مجلس شکی بزرگ برای اصلاح طلبان که سعی کرده بودند دوران هاشمی را به قتل های زنجیره ای، ترورها، سرکوب و … پیوند بزنند بود. چون آنها می خواستند اکبر هاشمی رفسنجانی را به نحوی حذف کنند که دیگر از لاک دفاعی بیرون نیاید تا جایی که روزنامه عصر آزادگان در دیماه سال ۷۸ نوشت: " قضیه هاشمی را نباید به چند سال ها بعد واگذارد تا سر باز کند. " این یعنی باید کار هاشمی باید تمام می شد.

با فرا رسیدن زمان انتخابات و هاشمی رفسنجانی در رده سی ام حوزه انتخابیه تهران و رحمانی کاندیداها طیف اصلاحات در رده ۳۱ قرار گرفت.

در این زمان بود که روزنامه های اصلاح طلب با میدان داری برخی عناصر حزب مشارکت نظیر عباس عبدی شروع به حمله به نتایج انتخاباتی کردند که همفکران آنها در وزارت کشور برگزارش کرده بودند. این گروه معتقد بودند با بازشماری آرا بدون شک نفر بعدی هاشمی به مجلس راه می یابد.

شورای نگهبان قانون اساسی نتیجه را بررسی و در انتها مشخص می شود که هاشمی از سوی مردم تهران به نمایندگی برگزیده شده و از گوشه و کنار زمزمه تقلب گسترده در انتخابات به نفع اصلاح طلبان به گوش می رسید و حتی مصطفی تاج زاده نیز به همین دلیل محاکمه می شود.

آیت الله اما طرح دیگری داشت. شاید روزی که هاشمی نامه انصراف خود را از نمایندگی مردم تهران در مجلس ششم در اختیار رسانه ها قرار می داد، هیچ کس فکر نمی کرد روزی " آب هاشمی با جریان اصلاحات در یک جوی قرار گیرد. " اما او می دانست چه می کند.

انتخابات ۸۴؛ " وقتی آب هاشمی و اصلاحات در یک جوی می رود "

آیت الله هاشمی در طول سال های دولت اصلاحات سعی می کند سکوت خود را تداوم ببخشد و اجازه ندهد تا چهره و وجاهت او بیش از این مورد هجمه قرار گیرد و البته به جرات می توان گفت با بالغ تر شدن دولت اصلاحات در رایزنی های سیاسی، این جریان دریافت که نباید با کسی مانند هاشمی بیش از این وارد مخاصمه شود.

کاندیدا شدن هاشمی رفسنجانی در انتخابات ریاست جمهوری نهم اما نشان از سودای او برای بازگشت به عرصه اکتیو سیاسی کشور بود. روزی که وی شایعه حضور خود در انتخابات را با ثبت نام در ستاد انتخابات وزارت کشور دولت اصلاحات به حقیقت تبدیل کرد پازل پیوند بزرگ کامل تر شد.

به نظر می رسد تنها دلیل این پیوند کاندیداتوری شهردار ناشناخته تهران برای ریاست جمهوری ایران اسلامی بود که شعارها و تبلیغات انتخاباتی اش نشان می داد راهی را جز راه اصلاحات و آیت الله پیش خواهد گرفت. در این میان البته اصلاح طلبان که مجلس را در اسفند ۸۲ به اصولگرایان واگذار کرده بودند نمی خواستند آخرین سرپل را از دست بدهند.

از این رو با وجود کاندیداهایی نظیر مهرعلیزاده و مصطفی معین ترجیح دادند در دور دوم انتخابات که رقابت اصلی میان هاشمی رفسنجانی بهرمانی و محمود احمدی نژاد، از هاشمی حمایت کنند تا چرخه و پیوند دولت اصلاحات و کارگزاران برقرار بماند یعنی رابطه ای که پس از انتخابات ریاست جمهوری هفتم در سال ۷۶ در پس حمله عده ای از اصلاح طلبان تندرو به هاشمی پنهان مانده بود.

پس از انتخابات ۸۴ و برگزیده شدن احمدی نژاد به ریاست جمهوری اسلامی ایران، آیت الله تصمیم گرفت راهی را انتخاب کند که به مقصد انتخاب شده توسط رییس جمهور جدید ختم نشود. اختلاف هاشمی و احمدی نژاد تا پیش از انتخابات ۸۸ به یک زمزمه شبیه بود اما رهبر انقلاب در نماز جمعه ۲۹ خرداد ۸۸ با بیان اینکه " آقای هاشمی و احمدی نژاد از همان دوران انتخابات ۸۴ با یکدیگر بر شیوه اداره کشور اختلافاتی داشتند " بر این موضوع مهر تائید زدند. شاید بتوان احمدی نژاد را یکی از عوامل اصلی مجکم تر شدن رابطه هاشمی با اصلاحات دانست.

انتخابات ۸۸؛ هاشمی پشت سر اصلاحات

با فرا رسیدن انتخابات ۸۸ خبرهایی مبنی بر جلسات محفلی هاشمی با اصلاح طلبان به گوش می رسید که البته هیچ یک از سوی دفتر رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام تائید نشد.

با انتخاب شدن میرحسین موسوی به عنوان کاندیدای اصلاح طلبان همه نگاه ها به سمت هاشمی رفسنجانی می چرخد تا بدانند هاشمی در انتخابات ۸۸ که به دلیل کهولت سن دیگر نمی تواند در آن کاندید شود با حمایت از چه کسی در برابر احمدی نژاد می ایستد؟ برخی کارشناسان گمانه زنی هایی مبنی بر حمایت هاشمی از یار مجمعی خود یعنی محسن رضایی مطرح می کردند.

اما حضور فائزه هاشمی در میتینگ انتخاباتی دوم خرداد ۸۸ شایعات حمایت هاشمی از میرحسین موسوی را به حقیقتی غیرقابل انکار تبدیل کرد.

البته دختر کوچک آیت الله چیزهای جالب تری هم برای گفتن داشت. حرف هایی نظیر اینکه " ما می خواستیم برای ادامه راه دولت پدر، به خاتمی رای بدهید و اکنون برای ادامه آن راه به میرحسین موسوی. " پیام این گفتار نشان این بود که هاشمی رفسنجانی توانسته بود طرح خود را عملی کرده و اصلاح طلبان را راضی کند که " می توان پدر معنوی قدرتمندی برای شما باشم. "

حوادثپس از انتخابات دهم؛ هاشمی پیش به سوی انتخابات نهم

پس از انتخابات دهم ریاست جمهوری و روشن شدن آتشی که هاشمی نوید آن را در نامه اش به رهبر انقلاب داده بود، روند حرکت طیف اصلاح طلب به سوی رییس مجمع تشخیص را تندتر کرد.

در همان روزهای ابتدایی پس از انتخابات اخباری مبنی بر برگزاری جلسه مشترکی با حضور هاشمی و برخی سران اصلاحات برای بررسی موضوع انتخابات دهم ریاست جمهوری منتشر شد. این جلسه گویا در دفتر مسیح مهاجری برگزار شد.

اما آیت الله پس از چندی دوری از خطبه های نماز جمعه به تریبون آن بازگشت و حرف هایی زد که فردای آنروز تیتر یک رسانه ها و روزنامه های اصلاح طلب داخلی و خارجی شد که گردانندگان آنها در سال هایی نه چندان دور وظیف کوبیدن و ترور شخصیت وی را به عهده داشتند. آنها با استقبال از درخواست هاشمی مبنی بر آزادی زندانیان سیاسی حواشی این نماز جمعه را نیز پررنگ تر از متن آن پوشش دادند.

هاشمی چه خواهد کرد؟

روند حمایت های هاشمی از اصلاح طلبان را طی دو سال گذشته به راحتی می توان دید و هیچ کس نمی تواند با شواهد موجود منکر آن شود که هاشمی این روزها نه تنها جای خاتمی را که مدعی رهبری اصلاحات بوده، گرفته است بلکه رهبری جریانی را به عهده دارد که می خواهد در انتخابات مجلس راه دیگری را پی بگیرد. راهی که بیت الغزل آن " نه تحریم و نه شرکت در انتخابات خواهد بود "

البته رییس دفتر هاشمی که از قضا برادر او نیز هست این روزها سرگرم تکذیب نزدیکی هاشمی به گروه های سیاسی و با این عنوان که " هاشمی فراجناحی است " سعی می کند کمی از نگاه های خیره به سوی آیت الله کم کند.

با توجه به روند حیات سیاسی آیت الله هاشمی رفسنجانی در چند سال گذشته باید دید که آیا وی با نزدیک تر شدن ایام انتخابات نهم مجلس شورای اسلامی دوباره اصلاح طلبان را زیر چتر خود نگه خواهد داشت و فضای سیاسی کشور باز شاهد پیوند فرزندان معنوی هاشمی، نظیر عطاءالله مهاجرانی با اصلاح طلبان خواهد بود و یا خاتمی که این روزها وزن سیاسی خود را به دلیل حضور آیت الله سبک شده می بیند، چتر دیگری برای یاران خود بر می گزیند؟