یلدا و بازی تلخ بالابلندی!

 خواستم از سفر جناب آقای روحانی به ژاپن بنویسم؛ آن‌قدر خروجی جلسات و صحبت‌های رد‌و‌بدل شده، بی‌رمق بود که فقط باید گفت: «به فکر نان باش که خربزه آبه.» البته شب یلدا خربزه را با هندوانه هم عوض کنیم، شاید دل‌پذیرتر باشد؛ این را ژاپنی‌ها هم متوجه شدند و با یک پذیرایی شب یلدایی ، هیئت ایرانی را خوشحال کردند! اصلا بگذارید از یلدا برایتان بنویسم؛ خواستم تفألی به جناب حافظ بزنم و ببینم، چه می‌فرمایند که دیدم خاطرِ حافظ، حزین است از باب آب بی‌مهر خوزستان! تا حدی که گفت: «صحبت حکام، ظلمت شب یلداست»؛ نگران شدم تندتر از این‌ها بگوید فلذا حافظ را بوسیدم و روی طاقچه گذاشتم. اما حافظه‌ام را نمی‌دانم چه کنم؟ آن زمان که مردم همین دیار امیدوارانه گفتند اگر هوا نداریم، ولی هواتو داریم. زبانم لال اگر بخواهم شماتت یا ملامت کنم؛ فریب خوردند، واقعا فکر می‌کردند، سید ابراهیم، قرار است، آتش‌به‌پا کند، دلار را به عدد نجومی ۵ هزار تومان برساند، شعبه‌ای از دیوار چین در ایران تأسیس کند و خلاصه وضعیتی به فضاحت یک‌سوم چیزی که الان هست ایجاد کند، اما خدا را شکر مردم نگذاشتند!

باشد حافظ نمی‌خوانم ولی حافظه‌ام را چه کنم وقتی آب خوردن را به برجام گره زدند و اتفاقا همین روزها که کوت عبدالله و کارون و اهواز و … بر آب‌رفته، هندوانه شب یلدایی را با «آبه» می‌خورند؛ 

به امید آنکه عمارت و آبادانی از مذاکره با آبه حاصل شود؛ آخر می‌دانید، گفته بود من اگر بدانم ایران با مذاکره آباد می‌شود، دریغ نمی‌کنم! شما در همان ژاپن، وسط آب با آبه و دوستان، یلدا را به جشن بنشینید، بچه‌های بسیجی و جهادی جور مسئولان را می‌کشند.

یلدای امسال برای آن‌ها که باید با سن بالا، بالابلندی بازی کنند، یک دقیقه تلخ‌تر است! دأب تلخ‌نویسی در جشن‌ها را ندارم و اتفاقا مذمت می‌کنم کسانی که در شادی‌ها، کام مردم را تلخ می‌کنند ولی واقعا برای خوزستان بس است؛ این وضعیت، حق مردم شریف خوزستان نیست. هم جور بودجه کشور را در این ۴۰ سال بکشند و طلای سیاه زیر پایشان باشد و هم از زمین و زمان و زمامداران بی‌وفا جور ببینند؛ حق نیست. تکرار سوژه‌ها برای ما خوشایند نیست ولی تا وقتی درد مردم هرروز تکرار می‌شود، ناگزیریم از تکرار تا بلکه آنان که مسئولیت دارند تکانی به خود دهند.

نویسنده : مسعود پیرهادی