به گزارش افکارنیوز به نقل از مهر، دکتر عماد افروغ استاد جامعه شناسی دانشگاه تهران در پاسخ به این سؤال که آیا برای حوزه اندیشه به لحاظ منطقی می توان خطوط قرمز تعریف کرد به خبرنگار مهر گفت: باید ببینیم چه تعریفی از اندیشه ارائه می دهیم و آیا ما برای اندیشه یک موضوع قائل هستیم یا خیر. مسلما اندیشه بدون موضوع و بدون متعلَق معنی ندارد. یعنی اندیشه درباره چیزی است.

وی افزود: وقتی پای موضوعات و متعلقات مختلف اندیشه به میان می آید، خواه ناخواه افراد مختلف عطف به جایگاهی که موضوعات مختلف برای آنها دارد تقدم و تأخرهایی برای موضوعات می کنند که ممکن است از این تقدمها و تأخرها تفسیر خط قرمز شود.
این محقق و نویسنده یادآور شد: همه ما ممکن است حسب اولویت بندی ها، ارزش گذاری و… خط قرمزهایی داشته باشیم که این هم امری طبیعی است؛ انسانها نیازها و رتبه بندی های موضوعی مختلف دارند و ممکن است نیازی در اولویت اول باشد که ما در مورد آن بیندیشیم و بعد که این نیاز برطرف شد موضوع دیگری در دستور کار قرار گیرد.

افزوغ تأکید کرد: ما باید به درجه ای از آمادگی و فعلیت و قابلیت برسیم که خود تعیین کننده خطوط قرمز خویش باشیم و یک سیستم و دستگاهی این خط قرمزها را به ما تحمیل نکند بلکه خود اهل فکر به این خطوط دست یابند. تعیین خطوط قرمز دستوری برای اندیشه سم مهلک است و این رویکرد نشان دهنده عدم احترام به فکر و آزاداندیشی است.

این استاد دانشگاه تصریح کرد: آنچه مشخص است اینکه وقتی انسان موضوعی را برای تفکر انتخاب می کند لازم است رها از هر قید و بند درونی و بیرونی به این موضوع بیندیشد که ما از آن به " آزادی تفکر " تعبیر می کنیم. در آزادی تفکر هیچ قید و بند بیرونی و درونی نباید باشد مگر قیودی که خود متفکر بدان دست می یابد چون اندیشه متعلَق و موضوع دارد که این متعلق به صورت طبیعی قید و بندهایی را ایجاد می کند.

وی با بیان اینکه حتی در جامعه اسلامی در حوزه اندیشه هیچ قید و بندی نباید باشد، افزود: یک جامعه اسلامی موضوعات و نیازهای مختلفی دارد؛ با این تعریفی که از اندیشه شد در جامعه اسلامی و غیراسلامی تفاوتی ندارد اما بین موضوعات و نیازهای جامعه اسلامی و غیراسلامی تفاوت وجود دارد.

وی یادآور شد: در واقع متفکری که آزادی تفکر را پذیرفته است، در انتخابهای خود ضوابطی را قائل می شود؛ مثلا در مفهومی به نام " آزادی تفکر " انسان در موضوعی که در اندیشیدن انتخاب کرده است هیچ مانعی را نمی پذیرد اما به طور طبیعی متوجه معانی مرتبط با آزادی تفکر می شود؛ مثلا یکی از مقولات مرتبط با آزادی تفکر " آزادی انتخاب " است؛ ممکن است یک انسان اخلاقی و یا دینی خواه ناخواه محدودیتهایی را در انتخاب های درونی خود برگزیند و این طبیعی است.

افروغ تصریح کرد: دایره انتخاب یک انسان اخلاقی که می خواهد در مورد موضوعی بیندیشد از یک انسان غیراخلاقی محدودتر است اما با وجود تمام این توضیحات بر این عقیده هستم که همین انسانی که در انتخاب اخلاقی اش محدودیتهایی را پذیرفته است؛ برد عملش به مراتب وسیع تر از انسانی است که این محدودیتهای اخلاقی را نپذیرفته است.

این استاد جامعه شناسی دانشگاه تهران افزود: آن انسان اخلاقی که انتخاب محدودتری دارد مطمئنا برد آزادی عملش از انسانی که انتخاب اخلاقی نکرده، بیشتر است؛ چون انسانی که انتخاب اخلاقی نمی کند و تحت تأثیر امیال و هوسها موضوعی را انتخاب می کند مطمئنا برد عملش هم محدود است چون به راحتی تهدید و تطمیع می شود اما کسی که انتخاب حقیقی می کند به راحتی تطمیع و تهدیدپذیر نیست.

وی تأکید کرد: در جامعه اسلامی فرض بر این است که انسانها انتخاب های اخلاقی و دینی تر و معنوی تری می کنند؛ مسلما چنین انسانهایی برد عملشان هم بیشتر است؛ به طور خلاصه قیدهای جامعه اسلامی ممکن است بیشتر باشد اما قیدهای خودخواسته است اما برد عمل این انتخابها نسبت به جامعه غیراسلامی بیشتر است.

وی با تأکید بر ایجاد فضای خودکنترلی در حوزه اندیشه تصریح کرد: اگر قرار است خط قرمزی باشد خطوط قرمز خودخواسته است و خود متفکر بدان دست می یابد. انسانی که مهذب است راجع به هر موضوعی نمی اندیشد. اما یک انسان مادی چندان دغدغه موضوعات متعالی و اخلاقی را ندارد اما یک انسان معنوی هم دلمشغولی موضوعات مادی و هم معنوی را دارد. یک انسان مؤمن هر انتخابی نمی تواند داشته باشد چون در انتخاب درونی اش یک ملاحظات وجدانی دارد. این ملاحضات و قید و بندهای خودخواسته یک فرد مؤمن است و هیچ کس در مقام تعیین خطوط قرمز در حوزه اندیشه نیست.

این جامعه شناس با بیان اینکه در آزادی تفکر حتی محدودیتی در مورد خداوند نیست، افزود: حسب شناختی که از فطرت داریم اگر انسان در آزادی اندیشه از هر قید و بندی آزاد باشد این تفکر آزاد مطمئنا به خدا و توحید خواهد انجامید یعنی توحید ناشی از آزادی تفکر؛ و نه آزادی تفکر ناشی از توحید.

دکتر افروغ در پایان تأکید کرد: باید اجازه دهیم افراد خود انتخاب کرده و خود تفکر کنند و حتی خودشان پی به خطایشان ببرند و ما باید متوجه اهمیت اشتباه در تعالی و کمال بشویم؛ متأسفانه برخی فکر می کنند چون جامعه اسلامی است و نظام هم سیاسی است متولی تفکر مردم هم هستند و باید تلاش کنند که هیچ کس اشتباه نکند در حالیکه چنین تفکری از سر تا پا اشتباه است؛ قرار نیست در جامعه اسلامی کسی خطا نکند بلکه اگر اشتباهی کرد خودش متوجه خطای خویش شود.