مسئله محیط زیست مسئله این دولت و آن دولت نیست؛ همه برای حل این مشکل دست به دست هم دهند

حضرت آیت‌الله العظمی امام خامنه‌ای سال گذشته و در سومین روز هفته درختکاری و منابع طبیعی میزبان مدیران ارشد، مسئولان و فعالان محیط زیست کشور بود و بیانات بسیار مهمی در خصوص موضوعات زیست محیطی ایراد فرمودند.

بخش‌هایی از مهم‌ترین فرمایشات ایشان که در 17 اسفند سال 93 انجام گرفت  به شرح ذیل است:

**اهمّیّت مسئله‌ی محیط زیست ایجاب می‌کند که همه‌ی دستگاه‌هایی که به‌نحوی با مسئله‌ی محیط زیستیِ انسان در کشور مرتبطند، با یکدیگر به‌صورت صمیمانه همکاری کنند.

**قضیّه‌ی محیط زیست خیلی قضیّه‌ی مهمّی است. خلاصه‌ی اهمّیّت این قضیّه عبارت است از مسئولیّت انسان در قبال طبیعت؛ باید احساس مسئولیّت کند. همچنان‌که در قبال انسانها احساس مسئولیّت میکنیم، در قبال طبیعت هم باید احساس مسئولیّت کنیم. اسلام و ادیان الهی خواسته‌اند تعادل میان انسان و طبیعت را حفظ کنند؛ این، آن هدف اساسی و اصلی است. عدم حفظ این تعادل ناشی از عواملی است که عمده‌اش خودخواهی‌های انسان است؛ قدرت‌طلبی است؛ قلدری و گردن‌کلفتی بعضی از ما انسانها است. وقتی این اتّفاق نیفتاد - یعنی این تعادل حفظ نشد - آن‌وقت بحران محیط زیست پیش می‌آید؛ بحران محیط زیست به همه‌ی بشر و به‌همه‌ی نسلها آن‌وقت ضرر میزند.

**دیدید در قضیّه‌ی «پیمان کیوتو» آمریکا به‌عنوان یک دولت قلدر ایستاد - چندسال قبل از این من در نماز جمعه هم مطرح کردم و همین را گفتم - یعنی یک برخورد قلدرمآبانه با یک پیمانی که این پیمان مربوط به یک کشور و دو کشور و این گوشه‌ی دنیا و آن گوشه‌ی دنیا نیست؛ مربوط به همه‌ی جهان است. مسئله‌ی گازهای گلخانه‌ای چیزی نیست که به یک کشور و به یک عدّه از مردم صدمه بزند؛ نه، مال همه‌ی بشریّت است. منتها مشکل اساسی در باب مسائل محیط زیست این است که آثار تخریب با آسانی و بزودی ظاهر نمیشود؛ وقتی ظاهر شد، علاج آن آسیب‌ها و مشکلها هم بعضاً بلندمدّت و بعضاً ناممکن است.فرض بفرمایید که آب شدن یخهای قطبی - که منتهی بشود به بالا آمدن سطح آب دریاها و مسائل گوناگون زیستیِ فراوان دیگری که برایش پیش می‌آید - دیگر چیزی نیست که قابل علاج باشد برای بشر؛ اینها دیگر چیزهایی نیست که بشود در ظرف ده سال و بیست سال و صد سال جبران کرد؛ آثار ماندگاری برای بشریّت دارد.یعنی وقتی انسانهایی پیدا شدند که احساس مسئولیّت نکردند، ثروتهای عمومی عالم را خواستند تبدیل کنند به ثروت شخصی، از هر امکانی برای فربه کردن وجود خودشان استفاده کنند، نتیجه میشود این. قلدری بشر، خطشکنی‌های قلدرمآبانه و گردن‌کلفتی‌های قدرتهای بشری، قدرتهای زر و زور در دنیا و در سطح جهان یک‌چنین نتایج و آثاری دارد.

**فرض بفرمایید فرسایش خاک در کشور بر اثر سهل‌انگاری‌ها و بدعمل‌کردن‌ها و ندانم‌کاری‌ها؛ فرسایش خاک چیزی نیست که بعد بشود به‌آسانی جبرانش کرد. قضیّه‌ی خاک از قضیّه‌ی آب مهم‌تر است؛ ما مشکل آب هم داریم، مشکل بزرگی هم هست، لکن برای تهیّه‌ی آب راه‌های فراوانی وجود دارد؛ برای تهیّه‌ی خاک حاصلخیز این راه‌ها دیگر وجود ندارد. یعنی بی‌توجّهی به مبانی حفظ محیط زیست، گاهی اوقات یک چنین مشکلاتی را به‌وجود می‌آورد؛ آسیبی که وارد میشود، آسیبی نیست که بشود جبران کرد. خب، میشود پیشگیری کرد، میشود علاج کرد؛ هم پیشگیری میشود کرد بسیاری از این چیزها را - که عمدتاً هم پیشگیری است - هم بعضی‌ها قابل علاج است و بایستی اینها را علاج کرد

**حالا فرض بفرمایید مسئله‌ی آلودگی هوا. جزو مسائل مهمّ زیست محیطیِ امروز ما در کشور، مسئله‌ی آلودگی هوا در شهرهای بزرگ کشور است؛ در تهران و کلان‌شهرهای کشور؛ خب، مسئله‌ی مهمّی است، این را میشود پیشگیری کرد، میشود هم علاج کرد. اگر ما حقیقتاً با هم همدل، هم‌زبان، هم‌نیّت نیروهایمان را روی هم بگذاریم - همه‌ی کسانی که اطراف این قضیّه هستند - این کار را میشود حل کرد.

**فلان کشور یک پنجم خاک ما وسعت دارد، دو برابر ما جمعیّت دارد، مشکل آلودگی هوا را حل کرده؛ پس میشود [حل] کرد. بنابراین این کار ممکن است؛ ما هم میتوانیم حل کنیم. مسئله‌ی غبار را - به قول معروف این ریزگردها را - مثلاً میشود حل کرد؛ اینها قابل حل است، البتّه صبر، حوصله، تدبیر، دنبال‌گیری و این چیزها لازم است

**مسئله‌ی محیط زیست، مسئله‌ی این دولت و آن دولت نیست؛ مسئله‌ی طولانی‌مدّت است؛ مسئله‌ی زید و عمرو نیست؛ مسئله‌ی این جریان و آن جریان نیست؛ مسئله‌ی همه‌ی کشور است؛ همه باید دست‌به‌دست هم بدهند و این مشکل را حل کنند.

**سه عنصر اساسی در محیط زیست هست که اینها را بایستی مورد توجّه قرار داد: هوا، آب، خاک. همه‌ی همّت را باید روی اینها گذاشت. طبق این آماری که به من دادند، در تهران هفتاد درصد مشکل آلودگی هوا، مربوط به حمل و نقل است، سی درصد مربوط به صنایع آلاینده است - حالا این آماری است که به من دادند؛ ممکن است اندکی کمتر یا زیادتر باشد؛ در بین شماها متخصّصین هستند، اطّلاعاتشان ممکن است دقیق‌تر باشد - خیلی خب، پس عامل معلوم شد؛ عامل را وقتی شناختیم، یک قدم به حلّ مشکل نزدیک شدیم؛ باید با جدّیّت سراغ این مسئله رفت. این چیزها چیزهای تبلیغاتی نیست؛ اینها از آن اموری نیست که اوّل تابلویش را باید زد؛بلکه اوّل باید کار را انجام داد. وقتی کار انجام گرفت، همه‌ی مردم بدون تابلو هم احساس میکنند.

**مسئله و مشکل پدیده‌ی غبار که دیروز در خوزستان، امروز در کرمان و ممکن است فردا در یک نقطه‌ی دیگر زندگی مردم را مشکل بکند، باید علاج بشود. مشکل پدیده‌ی غبار فقط تنفّس مردم نیست؛ به بنده گزارش دادند که جنگلهای غرب کشور - جنگلهای بلوط - به‌خاطر این پدیده‌ی غبار در خطر نابودی است؛ که اگر چنانچه خدای نکرده این مشکل پیش بیاید، ضررهایش بمراتب بیشتر از آن چیزی است که ما از تنفّس در تهران یا در یک جای دیگر در هوای غبارآلود ضرر و زیان می‌بینیم. باید به‌طور جدّی دنبال بود، باید کار را دنبال کرد، باید دید علّت چیست؛ علّتها را شناخت و به‌صورت جدّی درصدد علاج برآمد.

**یک مسئله مسئله‌ی آب و مصرف آب است. من دو سه سال پیش به نظرم در صحبت اوّل فروردین اشاره کردم که نود درصد آب کشور صرف کشاورزی میشود.همه‌ی مصارف دیگر - مصارف شرب و شهر و صنعت و غیره - ده درصد است. ما اگر چنانچه بتوانیم با تدابیری در آن نود درصد که صرف کشاورزی میشود، ده درصد صرفه‌جویی بکنیم، معنایش این‌ است که به همان اندازه‌ای که امروز آب برای شرب و شهر و روستاها و صنعت و غیره مصرف میکنیم، به همین اندازه آب در اختیار کشور قرار میگیرد. این چیز کوچکی است؟ این چیز با این عظمت، ارزش این را ندارد که همه‌ی مسئولین، دست‌اندرکار بشوند و بروند دنبال این قضیّه؟ با آبیاری قطره‌ای، با شبکه‌سازی‌های درست و خوب صرفه‌جویی کنند. آب پشت سدها را ما اگر چنانچه جمع کنیم، امّا شبکه‌سازی درست نکنیم - کمااینکه متأسّفانه در موارد زیادی قضیّه از این قرار است - خب این آب را درواقع هدر میدهیم، تبخیر میشود میرود؛ علاوه بر اینکه حالا مشکلاتی هم پشت سدها به وجود می‌آید. کارهای فراوانی است که باید انجام بگیرد؛ اینها جزو چیزهای بسیار مهم است.

**مسئله‌ی خاک. عرض کردیم فرسایش خاک، در بلندمدّت خطر بزرگ‌تری از کمبود آب است. چند سال قبل از این بحثهای آبخیزداری و آبخوان‌داری و مانند اینها مطرح شد، کارهایی هم انجام گرفت؛ باید اینها با جدّیّت و قوّت دنبال بشود؛ این کارها متوقّف نماند.

**یک مسئله مسئله‌ی جنگلها و مراتع است؛ این جنگلهای ما و مراتع ما، هم ریه‌های تنفّسی شهرها و محیطهای زندگی‌اند، هم نگهبان خاکند و خاک را که این‌همه درباره‌ی اهمّیّتش گفتیم، حفظ میکنند؛ این جنگلها را باید حفظ کرد. متأسّفانه در بخشهای مختلف کشور، این جنگلهای متراکم و انبوه شمال کشور بعضاً مورد چپاول و غارت، و بعضاً آخر(12) مورد بی‌توجّهی و بی‌اهتمامی قرار میگیرد.

**تأکید میکنم اجازه ندهید به این جنگلها دست‌درازی بشود؛ بخشهای مختلف کشور که مسئولیّتی در این زمینه دارند، از منابع طبیعی گرفته تا محیطزیست تا بقیّه‌ی دستگاه‌هایی که ارتباطی با این قضایا دارند، اجازه ندهند با بهانه‌های مختلف - از شهربازی درست کردن و جذب گردشگر و هتل‌داری و مانند اینها بگیرید تا مدرسه‌ی علمیّه و حوزه‌ی علمیّه؛ همه‌ی اینها بهانه‌هایی میشوند و شده تاکنون - که جنگلهای ما دست بخورند، به آنها تعرّض بشود؛ به جنگلها تعدّی بشود و تاکنون به جنگل تعدّی شده؛ جلویش را با استحکام کامل بگیرید.

**یک مسئله پدیده‌ی زمین‌خواری است. البتّه پدیده‌ی زمین‌خواری پدیده‌ی جدیدی نیست؛ قدیمی است؛ ما از دوره‌ی نوجوانی و جوانی مکرّر میشنفتیم زمین‌خواران، زمین‌خواران! خب، توقّع این بوده است که در نظام اسلامی و جمهوری اسلامی این پدیده متوقّف بشود؛ اجازه ندهیم کسانی بیایند با دست‌اندازی به زمینهای گوناگون اطراف شهر و حومه‌های شهر و مناطق خوب، ثروت عمومی را به‌نوبه‌ی خود تبدیل کنند به ثروت شخصی. این بوستان عظیمی که فرض کنید در فلان نقطه‌ی شهر واقع است، یک ثروت عمومی است؛ اینکه کسانی بیایند با زرنگی، با دست‌کاری کردن قانون، با احیاناً خریدنِ یکی دو نفر آدم سست‌عنصر در فلان دستگاه، این ثروت عمومی را تبدیل کنند به ثروت شخصی خودشان، خیلی رنج‌آور است!

**حالا بحث زمین‌خواری، یواش‌یواش شده کوه‌خواری! بنده گاهی که میروم ارتفاعات شمال تهران و نگاه میکنم، انسان واقعاً خیلی متأسّف میشود. بارها من در دیدار با مسئولین شهری و مسئولین دولتی و مانند اینها  این مسائل را در میان گذاشته‌ام. خب تلاش هم کرده‌اند لکن قاطع باید برخورد کنند. مسئولین باید در مقابلِ این سوءاستفاده‌کننده قاطعیّت به‌خرج بدهند؛ عُرضه باید به‌خرج بدهند؛ نگذارند فلان آدمِ سوءاستفاده‌چی با شیوه‌های مشخّص سوءاستفاده کند. انسان از آن بالا که نگاه میکند، میفهمد و میبیند که چه‌کار دارند میکنند. اوّل میروند اجازه میگیرند، یک تأسیساتی در انتهای یک زمین درست میکنند؛ بعد که انتهای زمین مال آنها شد، همه‌ی سطح زمین به‌طور طبیعی قابل نقل‌وانتقال خواهد شد؛ از این کارها میکنند. این شمال تهران و غرب تهران، در واقع مجاری تنفّسی شهر تهران است؛ ارتفاعات شمال تهران را یک‌جور، طرف زمینهای غرب تهران را یک جور. در مشهد - شهر ما - من رفتم دیدم طرف ارتفاعات جنوب شهر که درواقع مرکز تنفّس شهر است، دارند افرادی آن بالا خانه میسازند، هتل میسازند، ساختمانهای چند طبقه میسازند؛ اینها بد است، اینها غلط است؛ جرم بدانید اینها را. یکی از کارهای اساسی «جرم‌انگاری» در قانون است؛ اینها را باید جرم دانست در قانون و این کسانی که این کارها را میکنند تعقیب قضائی کرد. صِرف اینکه بروند قلع بنا بکنند، کافی نیست؛ که آن را هم متأسّفانه در مواردی نمیکنند، کوتاهی میکنند.

**نباید اجازه داد که منبع شرب تهران مورد تعرّض قرار بگیرد؛ منبع هوا و تنفّس تهران مورد تعرّض قرار بگیرد؛ منابع زندگی در تهران - پایتخت کشور و مرکز دولت اسلامی - مورد تعرّض یک عدّه‌ای قرار بگیرد؛ با اینها باید برخورد کنید. اگر خدای نکرده در داخل دستگاه‌ها کسانی هستند که کوتاهی میکنند، با آنها شدیدتر برخورد کنید؛ اینها جزو کارهای لازم و اساسی است. هم منابع طبیعی، هم شهرداری، هم محیط زیست، هم دستگاه‌های نظارتی -  همه‌ی اینها - بایستی با این وضع اَسَف‌بار مقابله کنند.

**بالاخره حفظ محیط زیست و رعایت محیط زیست، یک وظیفه‌ی حاکمیّتی است؛ البتّه مردم هم نقش دارند؛ مردم میتوانند نقشهای خوبی ایفا کنند، همکاری کنند؛ شرطش این است که دستگاه‌های حاکمیّتی به‌طور جدّی دنبال قضیّه باشند. اگر جدّیّت به‌خرج بدهند، مردم هم به اینها کمک خواهند کرد.

**اوّلاً تهیّه‌ی سند ملّی برای مسائل محیط زیست؛ و بعد همکاری دستگاه‌ها که اوّل اشاره کردم که همه‌ی دستگاه‌ها باید بجد با همدیگر همکاری کنند؛ و بعد پیوستِ محیط زیستی برای همه‌ی برنامه‌های سازندگی. همه‌ی برنامه‌های سازندگی از شهری و صحرایی و صنعتی و بقیّه‌ی طرحها، حتماً یک پیوست محیط زیستی باید داشته باشد.جادّه میخواهید بکشید، مشخّص باشد که تأثیرش در محیط زیست چیست؛ کارخانه میخواهد نصب بشود، باید معلوم باشد که تأثیرش در محیط زیست چیست؛ بعضی از مسائل تجاری، بعضی از نقل‌وانتقال‌ها و کارهای بازرگانی؛ اینها بایستی پیوست محیط زیست داشته باشد.

**جرم‌انگاریِ تخریب محیط زیست. دستگاه قضائی و دستگاه‌های ضابط، و پیش از آنها قوانین مجلس، باید روی  این تکیه بکنند. البتّه قوانینی داریم و الان قوانین خوبی هست، منتها بازنگری لازم است؛ بایستی تخریب محیط زیست جرم محسوب بشود؛ به‌عنوان جرم بایستی تعقیب بشود. پالایش و بازنگری قوانین موجود، تقویت نظارتهای بی‌اغماض - نظارت انجام بگیرد، هیچ گونه اغماضی هم در این نظارتها صورت نگیرد و رؤسای دستگاه‌ها شخصاً نظارت کنند –

**شاید از جهتی از همه مهم‌تر، فرهنگ‌سازی است؛ فرهنگ‌سازی؛ مردم بدانند که اهمّیّت حفظ محیط زیست چقدر است. این را از دبستان باید شروع کنیم، در کتابهای درسی؛ باید بچّه‌های ما اهمّیّت مرتع و جنگل و هوا و آب و خاک و دریا و مانند اینها را از کودکی بفهمند و روی آن حسّاس باشند. حفظ حریم محیط زیست باید جزئی از فرهنگ عمومی بشود. البتّه نقش رسانه‌ی ملّی را هم نباید نادیده گرفت، بایستی حتماً رسانه‌ی ملّی نقش ایفا کند امّا مردم هم میتوانند کار کنند.

**«درخت‌کاری» از جمله‌ی کارهای خوب است. البتّه درخت را میکارند، من شنیدم درست نگهداری نمیشود. درخت‌کاری رایج شده امّا درخت که کاشتید، باید درخت را نگهداری کنید؛ حالا یا خودشان نگهداری بکنند یا دستگاه‌های شهرداری بکنند؛ بالاخره این کار باید انجام بگیرد.