معمایی که امین تارخ پاسخ آن را می‌داند!

درست یک سال پیش، دوم مهر سال ۱۴۰۱ عصر هنگامی بود که بغض پاییزی اهالی هنر که با غم‌هایی دیگر هم آغشته بود، شکست؛ در حیاط بیمارستان محب در محله یوسف آباد. هنرمندانی که به بیمارستان آمده بودند، فاطمه معتمدآریا، مسعود کرامتی و دیگران هیچ یک رخت عزا در بر نکرده بودند، باورشان نبود که از همین جا باید با یار دیرین خود خداحافظی کنند.

امین تارخ اما دومین روز پاییزی سال گذشته به قطعی‌ترین اتفاق زندگی پاسخ گفت؛ مرگ!

هنرمندی که بزرگ‌ترین توقعش شنیدن یک خسته‌ نباشید بود.

بازیگری که می‌دانست بزرگ‌ترین چالش میانسالی، درگیری با زمان حال و گذشته است و این چنین است که آدمی، زیستن در لحظه را فراموش می‌کند.

معمایی که امین تارخ پاسخ آن را می‌داند!

مانند هر انسان صاحب‌اندیشه‌ای می‌دانست که زندگی دو سؤال و دو معما بین تولد و مرگ است.

او به قدر وسعش کوشید تا زندگی خود را معنا ببخشد. خداوند هم که برای او کم نگذاشته بود؛ از زیبایی چهره تا گیرایی صدا و ذوق و خلاقیت هنری. او نیز این همه را به کار گرفت تا هم خود یکی از هنرمندان نامی کشورش باشد و هم آنچه را در سالیان سال آموخته بود، بی‌دریغ، به نسل‌های بعد از خود ببخشد.

در زمانه‌ای که هنوز در هر اتاقکی، آموزشگاه بازیگری احداث نمی‌شد، او که دانش‌آموخته دوران طلایی دانشکده هنرهای زیبا و کارشناس ارشد مدیریت فرهنگی بود، با تاسیس کارگاه آزاد بازیگری خویش، مشتاقان این هنر را به راهی درست هدایت کرد.

در کاربلدی او همین بس که شمار بالایی از بازیگران شناخته شده امروز، از دل آموزشگاه او بیرون آمدند.

تازه جوانی بود که از شهر شور و شعر، شیراز، به تهران آمد تا در دانشکده هنرهای زیبا درس بازیگری بخواند و نزد استادانی همچون دکتر محمد کوثر، بهرام بیضایی و پرویز پرورش آموزش دید و همواره محمد کوثر را بزرگترین استاد خود می‌خواند. این بازیگر در سال‌های پیش از انقلاب با بازی در نمایش «اتللو» در اولین سال‌های جوانی خود جایزه بازیگری تئاتر را به دست آورد.

او با بازی در نمایش‌هایی همچون «هنری چهارم»، «لورانچیزیو»، «زن نیک ایالت سچوان» و ... حضور روی صحنه را تجربه کرد.

امین تارخ که در کارنامه هنری‌اش همکاری با کارگردان‌هایی همچون علی حاتمی، داریوش فرهنگ، رسول صدرعاملی، داریوش مهرجویی، مسعود کیمیایی، جلال مقدم و پوران درخشنده به چشم می‌خورد، بازیگری سینما را از سال ۵۸ و با بازی در فیلم «مرگ یزدگرد» به کارگردانی بهرام بیضایی آغاز کرد. او در سن ۲۲ سالگی در اولین سریال تلویزیونی غیر کمدی با عنوان «شهر من شیراز» به ایفای نقش پرداخت و حضور خود را در تلویزیون با بازی در مجموعه‌های درخشانی همچون «سربداران» و «ابن سینا» ادامه داد.

حالا یک سال است که او با همه شادکامی‌ها و ناکامی‌هایش مهمان قطعه هنرمندان بهشت زهراست. او نیز چون هما روستا در جهانی دیگر، به دنبال «پرنده کوچک خوشبختی» دوید.