از مادری در خانه تا مادری در جبهه

زهرا محمودی معروف به مادر جبهه‌ها شد چون مادرانه نیازهای رزمندگان را می‌شناخت و برایشان تدبیر می‌کرد. می‌دانست که مدتی است مادرانشان را ندیده‌اند پیام مادران و پدران را به آن‌ها می‌رساند، قربان‌صدقه‌شان می‌رفت؛ مایحتاجشان را فراهم می‌کرد و زیر توپ و گلوله‌های دشمن در صف مقدم به آن‌ها کادو می‌داد و برایشان سخنرانی می‌کرد. نامه‌ای از فرمانده سپاه داشت که هیچ نیروی نظامی و انتظامی حق ندارد جلوی ایشان را بگیرد.

همدم، همنشین سنگرهایشان می‌شد، با آن‌ها نان خشکی داخل تن ماهی سق می‌زد و از لابه‌لای شوخی‌های بر و بچه‌های جبهه می‌فهمید چه خوراکی‌هایی دلشان می‌خواهد. در کمال ناباوری کله‌پاچه داغ دم سنگرها تقسیم می‌کرد. یا هندوانه خنک به سنگرهای داغ جنوب می‌رساند. حلوای بسته‌بندی با پیام‌هایی انرژی‌بخش از مردم و دانش‌آموزان در برف‌های کردستان به دستشان می‌رساند.

 مادر جبهه‌ها

همدم، دختر ته تغاری تاجر ترمه بود که در بلبشوی جنگ جهانی دوم، از همدان به تهران می‌آیند. به یک بنکدار تهرانی شوهر می‌کند، و باز هم در ناز و نعمت در خانه‌ای عمارتی زندگی می‌کند. اما با یک اتفاق به ظاهر درست، زندگی‌اش زیر و رو می‌شود. مقاومت را زمانی می‌آموزد که سختی به او رو می‌آورد.

تجربه همدم شدن او و مادر شدنش برای رزمندگان را می‌توانید در کتاب «همدم: مادر جبهه‌ها» خاطرات زهرا محمودی، به قلم کتایون رجبی راد از نشر نسیما بخوانید.