«صونا» روایت چالش تجرد دختران است

فیلم کوتاه «صونا» داستان دختری است که در آستانه چهل سالگی همچنان مجرد است؛ با مادرش زندگی می‌کند و با مشکل تنهایی و ترس از تنها ماندن دست و پنجه نرم می‌کند. فیلم این پرسش را می‌کند که یک دختر جوان و با حیا، چطور باید با مشکل تنهایی کنار بیاید؟ همین سوال کافی است تا مخاطب و افراد جامعه را به فکر کردن وادارد. به بهانه حضور «صونا» در جشنواره چهلمین جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران که از ۲۷ مهر تا ۲ آبان ۱۴۰۲ برگزار می‌شود، با کارگردان آن گفت و گو کردیم.

*چه دغدغه ای باعث شد که موضوع تجرد دختران را برای ساخت «صونا» انتخاب کردید؟

به عنوان عضوی از جامعه با دغدغه های زنان سرزمینمان آشنا هستیم و این مشکلات را یا در خودمان یا در پیرامونمان می بینم. من موضوع تجرد دختران را به کرات در اطرافم دیده بودم که که از هرنظر خوب هستند اما سنشان بالا می رود بدون این که شرایط ازدواج پیش بیاید. برای همه این دختران چه آنها که عقاید سنتی و مذهبی دارند و چه آنان که ذهنیتی مدرن دارند آنچه ازسوی مردان جامعه مطرح می شود صرف پیشنهاد برقراری رابطه است و نه پیشنهاد ازدواج. کثرت این موضوع به یک معضل بدل شده است و این دختران را به یک بن بست رسانده است.

*موارد مطرح شده در فیلم مثل طلسم و دعانویسی یا درخواست خواستگاران برای دیدن بدن صونا، تا چه حد مصداق بیرونی و واقعی دارد؟

جادو و طلسم که همین امروز هم در جامعه رواج دارد. این موضوع را به این دلیل مطرح کردم که می خواستم بگویم چگونه موضوع ساده انتخاب یک فرد برای زندگی آنقدر گره پیدا کرده و پیچیده شده که از دست آن دختر خارج شده است و این فرد در ناخودآگاه می گوید من هرچیزی که باید برای تحقق ازدواج باید را انجام دادم و به نتیجه نرسیدم ؛ پس نکند که مشکل نیرویی ماورایی است که باید برای آن چاره پیدا کرد. در نتیجه بحث دعانویسی، استعاره ای بود از این که چطور یک موضوع ساده ماهیتی پیچیده پیدا کرده است. از سوی دیگر موضوعی چون تقاضای خواستگاران برای دیدن مو و بدن صونا هم استعاره ای بود از کالایی دیدن یک آدم و این که چطور خواستگاران انتظار ایده آل بودن کالایی که خواهان آن هستند را دارند.

* فریبا سهرابی ، بازیگر نقش «صونا» را چطور انتخاب کردید؟

ایشان را برای اولین بار در کار مرحوم یوسفی نژاد دیده بودم و در پشت صحنه که حضور داشتم فکر می کردم که چقدر خوب و پرحس کارش را اجرا و چقدر حسش را درست و به جا منتقل می کند. زمان گذشت تا برای این کاراکتر شمایل ظاهری همین شخص را می خواستم و به این نقش که رسیدم انتخابم ایشان بود. برخی به من گفتند که بازیگر دیگری را انتخاب کنم اما من در ذهنم به این شخصیت رسیده بودم. هر زمان به تصمیمی می رسم به حسم اعتماد می کنم؛ به همین دلیل ایشان را انتخاب کردم. خدا را شکر معمولا احساساتم درست جواب می دهد و من معمولا بازیگرانم را حسی انتخاب می کنم.

*کمی از سابقه خود بگویید. پیش از«صونا» اثری ساخته بودید؟

من پیشتر چند فیلم کوتاه داشتم و در تمام کارهایم تلاش کردم که به یک چالش و معضل اجتماعی بپردازم؛ شیوه ای که تلاش می کنم به وسیله آن چالش های ذهنی ام را برطرف کنم و ساختن فیلم برای رهاشدن از درگیری ذهنی ام است. فیلم قبلی ام با نام «دیگری» تضاد جنسیتی ای بود که برخی آدم ها همراه خودشان دارند و آن این است که ظاهرشان یک جنسیت اما ذهنیت و باطنشان جنسیت دیگری را برای خود پذیرفته است و این افراد در جامعه کم نیستند و هروز بر تعدادشان افزوده می شود و بعضا نمی دانیم که افراد واقعا چنین اختلالی دارند و یا توهم آن را.

صونا

*تحصیلات شما در حوزه سینماست؟

من معماری خوانده ام اما همیشه به سینما علاقه داشتم. البته همیشه به هنر و شاخه های مختلف آن نگاه متفاوتی داشتم اما از بچگی فیلم و سینما برایم علاقه ای ویژه بود. دوره های فیلمسازی را در انجمن سینمای جوانان تبریز گذراندم و دو کار برای پایان دوره ام ساختم که یکی مستند بود و دیگری داستانی و چندین کار هم به عنوان مشاور کارگردان بودم اما هیچ کاری به اندازه کاری که خود شما می سازید و به صورت تجربی با موضوع خاصی درگیر می شوید برایتان آموزنده نیست. درنتیجه فیلم دیدن و فیلم ساختن باعث می شود که تئوری هایی که خوانده اید را عملا اجرا و خلق کنید.

*در فیلمسازی الگوی مشخصی دارید؟

فیلمسازان زیادی هستند که بسیار برایم باارزش هستند و از آنها الهام گرفته ام اما از کسی الگو نگرفتم. همواره تلاش کرده ام چیزی که از دیگران دیده ام را به شکلی که خودم می خواهم تجربه کرده و بسازم حتی به غلط. به همین دلیل همواره کوشیده ام که ذهنیت خودم را با آزمون و خطا بسازم و آنچه از درونم بیرون می آید را بدون هیچ ادعایی بسازم.

*در این مسیر سختی های کارتان چه بوده؟

سختی ها زیاد و گفتن آنها تکرار مکررات است؛ همه فیلمسازان به خصوص کسانی که مستقل کار می کنند دشواری های زیادی دارند. مستقل کار کردن دو بعد دارد: یکی بحث مالی و مادی است و دیگری این که تو کمک رسان واقعی زیادی نداری و این موضوع کار را سخت می کند. متاسفانه هرچقدر از تهران فاصله می گیریم همراهی کمتر است. این کمک نداشتن و کمبود آدم متخصص و دلسوز کار فیلمساز مستقل در شهرستان را چند برابر سخت می کند. از سوی دیگر وقتی رقابت زیاد است کار بازهم سخت تر می شود؛ یعنی شاید از دست همکار من کمکی بربیاید اما به دلیل رقابت الزامی به کمک به من نداشته باشد. البته عوامل «صونا» بهترین ها بودند اما تعداد آدم های متخصص و دلسوز به دلیل رقابتی که هست و بودجه ای که نیست و یا کم است سخت است. از سوی دیگر متاسفانه در فضای سینمای ایران و حتی جهان لابی کردن موضوع مشکلی آفرین و مرسومی است؛ به این صورت که حمایت کردن از کسانی که می شناسند در مقایسه با بچه ها گمنام دارای اختلاف فاحش است و به هرحال اگر کسی نباشد که از آدمی که گمنام است حمایت کند و کارش را ببیند آنها چطور می خواهند فیلم بسازند و کارشان را ادامه دهند و روزی دیده شوند؟ یک فیلم که یکبار در جشنواره فیلم کوتاه تهران جایزه می گیرد بعد از آن در هر جشنواره ای پذیرش می شود؛ این درست نیست. از سویی کسی که شناخته شده نیست و با خون دل اثری را ساخته چون تازه کار است کارش دیده نمی شود. نمی گوییم که به یک کار متوسط بها بدهند و تقدیر کنند ولی هرکاری باید در حد خودش دیده شود تا فیلمساز انگیزه ساخت فیلم های بعدی و بهتر را داشته باشد. من چون پخش بین المللی «صونا» را هم برعهده دارم به شما می گویم که این وضعیت مختص ایران نیست و در بعد بین المللی هم جریان دارد. اگر چه در این فضا شرایط بهتر است اما همچنان لابی گری وجود دارد و در جشنواره های الف و مطرح فیلم هایی را می پذیرند که صاحبشان را از قبل می شناسند و سیاست هایی عجیب را اعمال می کنند.

* «صونا» در جشنواره های جهانی چندین جایزه گرفته است. به نظر خودتان دلیل اقبال خارجی ها از فیلم چه بوده؟

البته جوایز زیاد نبوده ولی در بسیاری از جشنواره ها شرکت کرده است. عقیده دارم علت توجه به فیلم بی ادعایی آن است که نمی خواهد حرف بزرگی بزند و من تلاش کردم روایتی از جامعه خودمان را بدون این که بخواهم اغراق کنم یا یک فانتزی را مطرح کنم به تصویر بکشم. ضمن این که برایم اهمیت داشت که حس درون فیلم و پشت دوربین را به خوبی برسانم. در عرصه بین المللی این از کار درآمدن حس برایشان اهمیت دارد. چون این حس به درستی درآمده است؛ هرجای دنیا هرکسی ببیند می تواند با آن ارتباط برقرار کند.

*به برخی چالش های فیلمسازی اشاره کردید. مشخصا مشکل فیلمسازان خانم را چه می دانید؟

به عنوان یک خانم فیلمساز هر زمانی می خواهم از مشکلات حرف بزنم اکثریت افراد دهان من را می بندند و مرا محکوم به بیان ادبیات فمنیستی می کنند. آنان عقیده دارند که فرقی بین فیلمساز زن و مرد نیست و مشکلات ما تلاش برای جلب توجه و ترحم و در نهایت عایدی ما برچسب فمنیسیت خوردن است. مشکلات ما به عنوان یک فیلمساز مستقل به دلیل زن بودن نادیده گرفته می شود. من همیشه در جواب این رویکردها می گویم که تا زمانی که یک زن نیستید نمی توانید مشکلات زنانه را درک کنید. پس مشکل فیلمسازان زن جدی تر و پایه ای تر از این حرف هاست.