انتشار نامه‌ای از قیصر در هند

«شاعران پارسی‌زبان در هند» نمونه‌ای از دست‌خط «قیصر امین‌پور» شاعر نامی ایرانی را در تارنمای خود منتشر کرده‌اند که شامل نامه‌ای از قیصر به پروفسور «یونس جعفری»، استاد داشنگاه و مدرس زبان فارسی به خاورشناسان اروپایی است.

در توضیح عکس منتشر شده در این تارنما، آمده است:
«در دهلی‌نو بزرگداشتی برای قیصر عزیز گرفتیم و خیلی‌ها آمدند؛ از جمله استادان هندی، پیرمردی به نام پروفسور «یونس جعفری» بود. ایشان از صائب‌پژوهان و استادان بازنشسته دانشگاه دهلی‌ست. نامه‌ای آورد که به «قیصر» نوشته بود و یکی از شعرهایش را به انگلیسی ترجمه کرده بود. و از آن جا که پروفسور «جعفری» به بسیاری از خاورشناسان اروپایی درس زبان فارسی می‌دهد، ترجمه شعر «قیصر» را برای یکی از خاورشناسان مقیم لندن فرستاده بود و ایشان هم علاقمند شده بود که شعر را در یکی از مجلات انگلیس چاپ کند. «جعفری» در نامه‌ای که به «قیصر» می‌نویسد به نثر و شعر قیصر اشاره می‌کند و آن را بسیار پخته و زیبا می‌داند و او را دوست ندیده خطاب می‌کند و از آن‌جا که پروفسور «جعفری» هم در حوالی سال‌های دهه چهل در دانشگاه تهران درس خوانده و شاگرد بزرگانی چون «فروزانفر» و «معین» بوده، قیصر را همکار و دوست خطاب می‌کند.»

در ابتدای نامه «قیصر امین‌پور» به پروفسور «یونس جعفری» پس از عرض ارادت‌های معمول آمده است:
«می‌خواستم مثل شما در عنوان نامه از تعبیر «دوست ناآشنا» استفاده کنم؛ بعد دیدم مگر همه‌ دوستی‌ها و دوستان ابتدا ناآشنا نیستند؟ اصلاً آشنایی یعنی چه؟ آیا اینکه کسی از فرسنگ‌ها دور، با زبان و فرهنگی دیگر و از قوم و قبیله‌ای دیگر درد دل کسی دیگر را بشنود، دریابد و بکوشد آن را به دل دیگری پیوند بزند، خود بهترین معنی آشنایی و حتی خویشاوندی روحی نیست؟ چه بسا خویشاوندان که با یکدیگر بیگانه‌ و دشمنند! و چه بسا دوستان و خویشاوندان که هیچ‌گاه و هیچ‌جایی یکدیگر را نبینند و نشناسند! کما اینکه من دیگر لازم نمی‌بینم برای شما که آشنایید و خود معلم مثنوی معنوی هستید بیش از این درباره آشنایی راستین سخن بگویم:
پس زبان محرمی خود دیگر است / همدلی از همزبانی بهتر است».

«قیصر» در بخش دیگری از نامه خود با اشاره به ترجمه شعرش به زبان انگلیسی و انتشار آن در نشریه‌ای اروپایی به همت پروفسور «یونس جعفری»، می‌نویسد: «اما سخن درباره ترجمه و به ویژه ترجمه شعر فراوان است و راستش من گذشته از شخصی شاعر و مترجم و زمان و مکان و نوع و سبک شعر، به طور کلی انتظار و اعتماد چندانی به ترجمه شعر ندارم. به ویژه شعر سنتی فارسی که شدیداً به زبان، قالب، قواعد و شگردهای خاص خود وابسته است و اینها چیزهایی است که غالباً در هر ترجمه‌ای از دست می‌رود حال چه شاعر «مولوی» و «حافظ» باشد و چه مترجم «فیتز جرالد» یا «مسیو دونالد» یا استاد جعفری!