همه جعل و دروغ‌های سوگلی اسکار

به گزارش افکارنیوز، در مواجهه با اثری همچون «آرگو» نخستین سوالی که گریبان مخاطب ایرانی را خواهد گرفت این است که کدام لایه از فیلم آرگو سیاسی‌تر است؟ این سوالی است که تنها یک جواب آشکار و قطعی دارد؛ هدف گرفتن بافت اجتماعی ایران نخستین هدف فیلم اسکار گرفته بن افلک است؛ بافتی که خواستار تحول بنیادین در سال ۵۷ بود و با سلاح مهر به آرمان‌هایش را رنگ بخشید. مشکل اساسی آرگو در قدم نخست این است که بافت اجتماعی مردم ایران را متوحش نشان می‌دهد.


در ۲ صحنه اساسی فیلم یعنی صحنه بازار و تظاهرات مردمی در بخشی که گروه فیلمسازی و جعلی آرگو قصد عزیمت به بازار را دارند و این ۲ نقطه عطف روایی مجعول آرگو در مخدوش نشان دادن بافت اجتماعی ایران پس از انقلاب است، به شمار می‌رود و تنها هدف فیلم نشان دادن تصویری مخدوش از بافت اجتماعی ایران است.


آثاری که هالیوود در این سال‌ها درباره ایران ساخته است را تقریبا می‌توان به ۲ بخش تقسیم کرد؛ در بخش تاریخ معاصر فیلم‌هایی نظیر آرگو و «بدون دخترم هرگز» می‌خواهد تصویری مخدوش از تاثیر انقلاب بر بافت اجتماعی را نشان دهد و در بخش تاریخ‌نگاری باستانی ایرانی در فیلم‌هایی نظیر «۳۰۰» و «شاهزاده ایرانی» بافت اجتماعی تاریخ معاصر را هدف قرار داده‌اند.


آرگو نخستین فیلمی نیست که مجعولات سیا را با شیوه‌های کاملا هالیوودی و آمریکایی به تصویر می‌کشد و بازتابی مغشوش از رویدادهای تاریخی ایران در قاب هالیوود به جهانیان عرضه می‌کند. سال‌ها پیش در مجموعه هالیوود فیلمی به نام بدون دخترم هرگز ساخته شد که در این فیلم، بافت اجتماعی ایران پس از انقلاب به شکل بدوی و خشن نشان داده می‌شود و فیلم با همان نگاه حقوق بشری آمریکایی ساخته شده که همواره تصویری مخدوش از کشور ایران ارائه می‌کند.


اما در فیلم آرگو رگه‌های دروغ‌بافی را به خوبی می‌توان کشف کرد و نیازی به استنادات تاریخی نیست. به گواه تاریخ سیزدهم آبان ۱۳۵۸ دانشجویان پیرو خط امام اقدام به تسخیر لانه جاسوسی کردند؛ حرکتی که کاملا یک واکنش اجتماعی به ۵۰ سال دخالت در امور سیاسی کشور ایران است اما دانشجویان با دستگیر‌شدگان به مهر رفتار کردند و این مهر ممزوج شده بود با عنایت رهبر انقلاب برای آزاد کردن سیاهان و زنان در لانه جاسوسی همراه شد اما در فیلم آقای افلک نشان داده می‌شود از دستگیر‌شدگان استنطاق به عمل می‌آید.


اگر استنطاقی اتفاق افتاده بود، تسخیرشدگان حتما لب به اعتراف می‌گشودند و به‌ جای خالی ۶ جاسوس فراری مستقر در سفارت کانادا اشاره می‌کردند.


تا اینجا تحریف تاریخی دیگری را باید از زبان سفیر سابق کانادا ارزیابی کرد. کن تیلور در سخنرانی روز پنجشنبه(۲۶ بهمن) در دیدار با دانشجویان دانشگاه رایرسن در تورنتو گفت: «موضوع جالب این بود که نویسنده فیلمنامه(کریس تریو) در هالیوود به هیچ‌وجه نمی‌دانست درباره چه چیزی دارد صحبت می‌کند».


تیلور در سال ۱۹۷۹ زمانی که این عملیات ادعا شده به وقوع پیوست، سفیر کانادا در ایران بود. وی ضمن انتقاد از فیلم آرگو به دلیل در‌ بر داشتن موارد بسیار زیادی از تحریف و تغییرات تاریخی از جمله به تصویر کشیدن «سیاه و سفید» مردم ایران و صحنه‌های ساختگی، افزود: «این فیلم افراد را به گونه‌ای به تصویر کشیده که درست نیست». سفیر سابق کانادا خاطر‌نشان کرد: آرگو «بخش متعارف‌تر» و «میهمان نوازتر» جامعه ایران و همچنین «هدف مردم این کشور را که به دنبال میزانی از عدالت بودند» نشان نداد.


گروهی از دانشجویان انقلابی ایران، ۱۳ آبان سال ۱۳۵۸ سفارت آمریکا را در تهران تصرف کردند. آنها اعتقاد داشتند این سفارت تبدیل به یک لانه جاسوسی شده که هدف آن براندازی نظام نوپای جمهوری اسلامی بود. تحلیلگران سیاسی می‌گویند آرگو از طرح پیچیده آمریکا مبنی بر استفاده از همه رسانه‌ها در دستگاه تبلیغاتی خود جهت دامن زدن به ایران‌هراسی در سراسر جهان پرده برداشته است.


آنها همچنین ضمن انتقاد از کارگردان فیلم آرگو به دلیل نشان دادن تصویری کلیشه‌ای و کاریکاتور‌گونه از جامعه ایران، خاطر‌نشان می‌کنند افلک در این فیلم با آگاهی کامل به دنبال این بوده که آداب، رسوم و سنن جامعه ایران را به سخره بگیرد.


آرگو و ماجرای اسکار گرفتنش و اعلام آن توسط میشل اوباما، نمایشی از اصالت ارزش‌های آمریکایی از نگاه فیلمسازان و فعالان فرهنگی در جامعه آمریکایی است.


اما تحریف تاریخی دیگر در برخورد با بافت اجتماعی ایران را می‌توان در خاطرات تونی مندز جست‌وجو کرد. قبل از تماشای فیلم آرگو رویدادها را به روایت تونی مندز مرور کنید، آنگاه به مجعولات هالیوودی فیلم آرگو نسبت به تاریخ بیشتر از گذشته پی خواهید برد و قطعا در‌خواهید یافت تاریخ و تصویر تاریخ با آنچه در هالیوود نمایشی می‌شود تفاوت بنیادین دارد. اگر همه رویدادهای را از زاویه نگاه مندز مرور کنیم، به عمق دروغ‌بافی درباره بافت اجتماعی مردم ایران پی خواهیم برد، کافی ‌است بخش‌هایی از ملاقات مندز و گروه ۶ نفره را با خاطرات مندز مقایسه کنیم.


مندز در خاطراتش آورده است مردم ایران و پاسداران انقلاب با ما رفتار بسیاری خوبی داشتند، با اینکه فضای انقلابی در ایران جاری بود اما این شور سیاسی عاری از شعور نبود و مردم و پاسداران انقلاب با ما بسیار مهربان بودند. حالا این جملات را در نسبت با ماهیت و پیام فیلم آرگو بررسی می‌کنیم تا مجعولات مکشوفه به زعم سازندگان عیان‌تر ‌شود.


روز ۱۳ آبان، همزمان با راهپیمایی برای گرامیداشت روز دانش‌آموز، عده‌ای از دانشجویان پیرو خط امام تصمیم گرفتند برای ابراز انزجار از آمریکا، سفارت این کشور را در تهران(که گفته می‌شد لانه جاسوسی آمریکاست) به اشغال خود در‌آورند. در این بین کارمندان سفارت آمریکا در تهران مقاومت بسیاری از خود نشان داده و سعی کردند همه اسناد و مدارک محرمانه‌ای را که در دست داشتند از بین ببرند اما به‌طور کامل موفق به انجام این ‌کار نشدند و دانشجویان پس از ورود به محوطه سفارت، توانستند از نابودی همه اسناد جلوگیری به‌عمل آورند و در آخر هم همه کارکنان سفارت آمریکا را دستگیر کرده و از سفارت خارج کنند.


این اتفاق سبب ایجاد بحران و قطع روابط سیاسی میان ایران و آمریکا برای همیشه شد. اما همزمان با ورود دانشجویان خط امام، ۶ نفر از اعضای وابسته به سازمان سیا که آن روز در سفارت بودند، می‌گریزند و به خانه سفیر کانادایی پناهنده می‌شوند. تونی مندز، مسؤول نجات ماموران به دام افتاده سیا، مامور نجات این ۶ نفر می‌شود.


مندز(بن افلک) یکی از ماموران سیا تصمیم می‌گیرد خود را با عنوان یک فیلمساز که قصد ساخت یک فیلم تخیلی به نام «آرگو» را دارد، جا بزند تا از این طریق بتواند وارد ایران شود و به ملاقات کارمندانی که حالا در سفارت کانادا مخفی شده‌اند برود. تونی با نمایندگان خود در هالیوود تماس می‌گیرد و تبلیغاتی راجع به افسانه‌ای علمی - تخیلی به نام آرگو به‌راه می‌افتد و با اتکا به همین جنجال مطبوعاتی، تونی مندز برای نجات ۶ مامور سیا وارد ایران می‌شود.


وی در راه سفر به ایران یک اکیپ سینمایی با حضور جان چمبرز(جان گودمن) و سیگل(آلن آرکین) را با خود همراه می‌کند. سیگل، تهیه‌کننده یک کمپانی فیلمسازی تقلبی را برای ساخت یک فیلم علمی - تخیلی ارزانقیمت به نام آرگو تاسیس می‌کند و همچنین یک داستان هم برای پوشش دادن آمریکایی‌هایی که در تهران به دام افتاده‌اند، سر هم می‌کند به این امید که بتواند آنها را از گیت امنیتی فرودگاه عبور دهد و با پرواز سوییس از آنجا خارج کند. اما نقشه‌ای که روی کاغذ اینقدر باور‌پذیر و ساده به نظر می‌رسد در عمل به ندرت درست جواب می‌دهد.


فیلم با یک معرفی کوتاه از تاریخچه ایران و اتفاقا با نگاهی غیر‌جانبدارانه آغاز می‌شود. در نریشن‌های ابتدایی به این موضوع اشاره می‌شود که ملت ایران هیچگاه نتوانسته به دلیل دخالت‌های آمریکایی‌ها به دموکراسی دلخواهش دست پیدا کند. حتی در نریشن به دخالت آمریکا در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ اشاره می‌شود اما به براندازی مصدق توسط عوامل سیا اشاره‌ای نمی‌شود.


در بخشی از نریشن مهم ابتدایی به فقر مردم ایران و عدم توجه خاندان پهلوی اشاره می‌شود و به نوعی دلایل انقلاب و خشم مردم ایران به صورت الکنی توضیح داده می‌شود. این مقدمه‌ ابتدایی آنچنان مغرضانه به نظر نمی‌آید اما تصویری که از بافت اجتماعی انقلابیون بعد از سال ۱۹۷۹ دیده می‌شود مغرضانه است.


تونی مندز بارها در خاطراتش می‌نویسد مردم ایران با توریست‌ها و خارجی‌ها همواره رفتار خوبی داشته و دارند اما بن افلک برای جذاب‌تر شدن فیلمش تصویری که از بافت اجتماعی ایران و برخورد با افراد خارجی نشان می‌دهد از جنس همان رفتار کمونیست‌های افراطی در مواجهه مثلا شهروندی از جهان غرب است.


به هر حال این جاعلانه‌ترین تصویر از مردم سرزمینی است که تقریبا ۲۱ سال بعد، در ماجراهای تروریستی۱۱ سپتامبر، در سطوح مختلف دولتی و مردمی اقدام به محکوم کردن انجام عملیات تروریستی یازدهم سپتامبر کردند. نشان دادن تصویری خشن از پاسداران انقلاب که به گفته خود تونی مندز همواره با برخورد‌های محترمانه او را خجلت‌زده کرده‌اند با آنچه در فیلم آمده است، مغایرت فراوانی دارد اما افلک تصویری خشن از پاسداران و بانیان حفظ نهال انقلاب نشان می‌دهد و مجموعه تصاویری که در آرگو دیده می‌شود به مخدوش شدن تاریخ می‌انجامد؛ آنچه همواره وظیفه و ماموریت هالیوود بوده است، جدای از همه این قیاس‌ها.


مردم ایران در سر‌اسر فیلم آرگو به عنوان موجوداتی «شبه‌وحشی» نشان داده شوند، این تصویر عقب‌مانده نشان از ضعف عمیق سازندگان دارد. مردم ایران در آرگو انسان‌هایی هستند که ظاهرا هیچ اراده‌ای از خودشان ندارند و طرفدار بی‌چون و چرای خشونت هستند.


این دید کاملا سطحی سازندگان باعثشده باورپذیر بودن آرگو برای منِ ایرانی تا حدود زیادی امکانپذیر نباشد، چرا که کاملا هویداست اتفاقاتی که در خلال فیلم رخ می‌دهد با اغراق و تخیل همراه بوده و عبارت «این فیلم بر اساس یک داستان واقعی ساخته شده است» که در ابتدای فیلم نمایش داده می‌شود را به حاشیه می‌راند. ایرانیان در آرگو همان انسان‌هایی هستند که چندین سال تمام جهان آنها را از رسانه‌های دولتی و خصوصی همچون CNN، BBC، Fox و… شناخته‌‌اند.


به مدت ۲ دهه از جزئیات ماجرای فراری دادن ۶ آمریکایی از ایران اطلاع چندانی در دست نبود تا اینکه در سال ۲۰۰۷ میلادی جاشوا بیرمن در مجله «ویرد» مقاله‌ای منتشر کرد با عنوان «چگونه سازمان سیا از یک داستان جعلی علمی - تخیلی برای نجات آمریکایی‌ها از تهران استفاده کرد» و جزئیات این ماجرا را برملا کرد. نقشه عملیات نجات تونی مندز که از آن با عنوان «رقص کانادایی» نیز نام برده می‌شود یکی از عجیب‌ترین عملیات‌ سازمان سیا ا‌‌ست.


برای واقعی جلوه دادن این نقشه مندز از دست‌اندرکاران حرفه فیلمسازی در هالیوود بهره گرفت، جان چمبرز، گریمور آمریکایی یکی از کسانی است که در این زمینه همکاری بسیاری با مندز کرد و بعدها به خاطر کمک‌هایش بالا‌ترین مدال همکاری شهروندی را از سازمان سیا دریافت کرد.


همزمان با این عملیات تبلیغات این فیلم ساختگی در روزنامه‌ها و مجلات هالیوود به عنوان تولیدی از «استودیو ۶» آغاز شد و حتی برای واقعی‌تر جلوه دادن این داستان ساختگی، یکی از این روزنامه‌ها را به ‌دست یکی از دیپلمات‌ها دادند که هنگام خروج همراه خود داشته باشد.


امام راحل در صفحه۴۲۰ جلد اول صحیفه نور اینگونه مواضع ما را نسبت به آمریکا روشن میکند: آمریکا از شوروی بدتر، شوروی از انگلیس بدتر، انگلیس از هردو بدتر، همه از هم پلیدتر، لیکن امروز سر و کار ما با آمریکاست و ما نباید کوتاه بیاییم.