حکایت برف و خنیاگری غمگین

به گزارش افکارنیوز، ‌برف رو ی کاج ها با وجود درام پررنگ بیرونی، تمرکزش بر کشمکش های درونی رویاست. از آن جا که در برخورد با دوست نسیم، به عمق فاجعه پی می برد تا آنجا که در برابر علی که تاآخر راه را رفته و برگشته، به حس غریبش و لرزش دلش اعتراف می کند و چه سنگین است این اعتراف. عدم سنخیت رویا و نریمان ممکن است در نگاه اول گل درشت به نظر بیاید، اما اگر قیاسی داشته باشیم همین سنخیت نداشتن درمورد علی و نسیم هم به شدت توی ذوق می زند، فیلم نامه نویس تاکید پر رنگی بر پیشینه زندگی علی و رویا ندارد. اوج این خلاء و تنهایی را در سکانس شام خوردن علی می بینیم، زمانی که رویا نیمه خواب است و منتظر به پایان رسیدن شام.

انتخاب حسین پاکدل، اگرچه در نگاه اول کمی عجیب به نظر می رسد، اما به تدریج متانت خاص او در شخصیت علی می نشیند و باعثمی شود مخاطب اشتباه هولناک او را درک کند و حتی با او همذات پنداری داشته باشد اما از سوی دیگر شخصیت نسیم در همان لحظه های محدود حضور فیزیکی اش، به ویژه با توجه به نقش محوری او در درام، چندان عمیق نیست.

طبقه شهری متوسط، تا همین چند سال اخیر، طبقه ناشناخته سینمای ایران بود و حالا با فیلم های فرهادی، سعادت آباد میری، کنعان حقیقی و برف روی کاج های معادی، دارد رخ می نماید.

شباهت فیلم معادی به آثار فرهادی، که برخی بر آن تاکید دارند، احتمالا از انتخاب همین طبقه نشات می گیرد و بنابراین نمی تواند مقایسه چندان درستی باشد. چرا که معادی به زن و عشق می پردازد که در آثار فرهادی، به جز شهر زیبا و درباره الی، چندان مورد توجه نیستند. از سکانس های تاثیر گذار فیلم، سکانس اجتماع همسایه هاست. جایی که یخ رویا و نریمان با خواندن یک پیامک آب می شود و بازی مهناز افشار و صابر ابر در این سکانس و به ویژه فروخوردن خنده شان بسیار خوب و دلنشین است.

پیمان معادی به جزئیات کارش به دقت پرداخته که مشخصا برای پیشبرد درام لازم بوده است اما گل درشت هم از کار درنیامده است مثل نوشتن شماره تلفن در کنار نت ها و تماس رویا با این شماره و یا تلفن زدن نازی به نریمان از منزل رویا و در نتیجه تماس تلفنی نریمان با او. اما برخی موارد نیز می توانست بهتر پرداخت شود، مثل حضور مادر - نه در معنای فیزیکی. از سویی خلوت اطراف رویا به ویژه با توجه به طبقه او باورپذیری کار را تحت تاثیر قرار می دهد و او را تا درجه دختر بچه ای که در دوران تجرد در اولین مواجهه با پسرک همسایه دلش می لرزد، تنزل می دهد. از سوی دیگر خاص بودن برف روی کاج ها تا حد زیادی مرهون رنگ خاکستری فیلم است، شاید رنگ ویژه شهر و از نگاه نگارنده، رنگ ویژه طبقه متوسط شهری که سطوح مختلفی دارد و هر سطح را معنایی است. قاب های کلاری بسیار بامضمون اثر همخوانی دارند و مجموعه ای از نماهای ناب را بدون جلوه گری بیش از حد می توان در برف روی کاج ها دید که کمتر در سینمای ایران دیده شده است.

برف روي کاج ها حکايت خنياگري غمگين است که سرد است و سرمايش دوست داشتني.