ماجرای حاج علی آهی و شفاگرفتنش

به گزارش افکارنیوز، در روزهای بیماری و کسالتِ نوکر و پیرغلام خاک‌خورده مهربان و رئوف اهل‌بیت(ع) که حق استادی و پدری برگردن جامعه مداحی و ستایشگری کشور دارد، به محضرش رسیدیم تا هم جویای حال و احوالش شویم و هم از توصیه‌ها و نصیحت‌های استادانه‌اش بهره ببریم و پای صحبت‌هایش درباره تجربه‌های گرانقدرش از شاعری و مداحی‌ چندین و چند ساله‌اش بنشینیم.

«حاج علی آهی» ۸۶ سال سن دارد. از ۱۰ سالگی به مداحی پرداخته و در کنار آن به تحصیل اشتغال داشته است. اما به دلایلی به سرودن شعر و اصلاح مسائل عقیدتی اشعار مبادرت می‌ورزد و در این خصوص نزد اساتیدی به تلمذ پرداخته است. در لابه‌لای صحبت‌های شیرینش از خاطرات خود و توفیق حضور در محضر بزرگانی چون آیت‌الله خوئی، آیت‌الله سیدمحمدهادی میلانی، سیدمحمدرضا گلپایگانی، میرزاجوادآقای تهرانی، مرحوم حاج شیخ محمد جواد خراسانی، حاج شیخ علی نمازی شاهرودی، حاج شیخ حسین وحید خراسانی، سیدرضی شیرازی، سیدعبدالحسین دستغیب و… می‌گوید که از وجودشان کسب فیض کرده است.

این بخش دوم و پایانی گفت‌وگوی با حاج علی آهی است:

حاج آقا بیشترین استفاده‌ای که شما از استادانتان کردید در چه زمینه‌ای بوده است؟ چه چیزهایی از بزرگان یاد گرفتید؟

از منبرشان استفاده می‌کردم، غیر از اینکه با برخی بزرگواران درس خصوصی هم داشتیم؛ ایشان شرح قرآنی داشتند و از لحاظ نوشتن هم چیزهایی به ما می‌آموختند. برای برخی هم که خط خوبی یا خوانایی نداشتند می‌نوشتم.

مرحوم آیت‌الله میلانی می‌فرمود فلانی(آهی) که می‌آید یکسره بیاید پیش من! روزی خدمت ایشان رسیدم گفتم آقا من می‌خواهم یک شعر خدمتتان بخوانم! پسرش مرحوم آقا سیدمحمدعلی به مزاح گفت همه از پدرم فقه و اصول می‌پرسند تو میایی شعر می‌پرسی؟ گفتم: آقا فقه و اصول در کتابها زیاد است. این که من می‌پرسم در هیچ کتابی نیست. بعد شعر فواد کرمانی درباره حضرت زهرا(س) را خواندم:

چو نورش در بسیط فرش از عرش برین آمد
خدا را هرچه رحمت گفت نازل بر زمین آمد

وقتی شعر تمام شد آیت‌الله میلانی پیشانیش مکدر شد و اخم کرد و فرمود این کفر است. اگر رحمت واسعه الهی فقط زمین بیاید پس کرات و موجودات دیگر چه می‌شود؟ پس اینکه دعای کمیل می‌گوید «اللهم إنِّی أَسْئلُکَ بِرَحْمَتِکَ الَّتی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْء» یعنی چه؟!. عرض کردم من این گونه اصلاح‌اش می‌کنم:

چو نورش در بسیط فرش از عرش برین آمد
خدا را رحمت مخصوص نازل بر زمین آمد

بعد ایشان فرمودند این دیگر اشکال را برطرف می‌کند چرا که وجود مقدس حضرت زهرا(س) رحمت مخصوص الهی است.

بنده در محضر اساتیدی که داشتم، شعر می‌گفتم و برایشان می‌خواندم آنها هم شعر می‌دانستند و شاعر بودند. روزی در مجلس یکی از اساتید منبر می‌رفتم و مسئله می‌گفتم، در کنار آن جمعیت استاد به من گفت «نشد!». من احساس کردم که مسئله را اشتباه بیان کردم، گفتم آقا مسئله را اشتباه گفتم؟ گفتند خیر، تو داری وضو می‌گیری آستین‌هایت را بزن بالا و عملا بر منبر وضو بگیر تا مردم ببینند، یا وقتی احکام غسل می‌گویی روی پایت بایست و به همه نشان بده. سطحی نگو و برو. خیلی از این مطالب وجود دارد.

کسی را که نمی‌خواهم نامی از او ببرم کتابی بر علیه اهل‌بیت(ع) نوشته بود که خودش هم جزء سادات بود، حاج‌آقا میلانی جوابش را در اعلامیه بزرگ دادند من این مطلب را شعری کردم و در جمعیت نزدیک ۲ هزار نفری بر منبر ایستادم و قبل از آنکه سخنرانی شروع شود شعر را خواندم. شعر اینگونه آغاز می‌شد که:

این نکته شنو ز مکتب ایمانی
در شان ائمه(ع) گفته‌ی میلانی

بی‌واسطه مجرای فیوضات حق‌اند
نسبت به جمیع عالم امکانی …

و الی آخر. خدا می‌داند وقتی شعر خوانی‌ام تمام شد و از منبر پائین آمدم، آیت‌الله میلانی به خاطر خواندن آن شعر لب‌های مرا بوسید.

برای ماه محرم مداحان و مخاطبان و واعظان چه آمادگی‌هایی باید داشته باشد؟

در ماه محرم و صفر برنامه‌ها و دستوراتی داریم، بعضی‌ها مقتل را از کتاب می‌خوانند بعضی‌ها دهن می‌گیرند. مثلا یک بنده خدایی در جلسه‌ای گفت امام‌حسین(ع) صورت به صورت دو نفر گذاشت یکی علی‌اکبر(ع) بود و دیگری غلام سیاه. وقتی از منبر پایین آمد به او گفتم، آن چیزی که من نمی‌دانم دلیل بر این نیست که نباشد ولی شما درک و فهم این گفته‌ای که عرض کردید در کدام منبع و کتاب دیدید! خدا می‌داند آمد به من گفت من از دهن گرفتم. گفتم امام‌حسین(ع) صورت به صورت غلام ترک که قاری قرآن بود گذاشت.

ببینید اگر راست بگوییم می‌توانیم از آن استفاده کنیم. چرا امام‌حسین(ع) صورت به صورت دیگر غلامان نگذاشت، زیرا غلامان زیادی در آنجا بودند از جمله غلام سیاه. برای اینکه این غلام ترک قاری قرآن بود و این موضوع می‌تواند اهمیت قرآن را بگوید. در آن زمان با صحیح بودن گفته‌ها می‌توان از اینجا به مجلس یزید هم گریزی بزند ولی وقتی دروغ بگوید آنچه که بخواهد گریز بزند، گریزهایش هم دروغ می‌شود.

واعظ باید تاریخچه دهه عاشورا را بداند. باید بداند اول ماه، دوم ماه و سوم ماه یا قبل از محرم قافله‌ای که در راه بودند چه مصیبت و مشکلاتی داشتند باید تمام این موضوعات و اتفاقات را بداند و برای مردم توضیح دهد و روشنگری نماید. مثلا امام‌حسین(ع) در بین راه بود. کسی قد و بالای اهل‌بیت(ه) را که ندیده است، از اینجا می‌تواند به مجلسی که اسیر شدند گریز بزند. چون اگر تاریخ بخوانند می‌توانند با علم و یقین وارد شوند؛

مرو بی‌اذان موذن به مسجد
که مهمان ناخوانده عزت ندارد

اگر کسی نداند و بدون اطلاعات تاریخی وارد دهه عاشورا شود هم خودش را خراب می‌کند و هم افکار مردم را خراب می‌کند. لذا مداح یا واعظ باید قبل از محرم برای ورود به این ماه آمادگی کامل داشته باشد. مثل اینکه ما می خواهیم نماز بخوانیم مقدمه و آداب دارد، مقدمه‌اش این است که وضو بگیرم یا تیمم کنیم یا اگر غسل مهم است، غسل کنیم.

مداحان باید کتاب‌های تاریخی و مقتل را مطالعه کند که با معلومات وارد ماه محرم شوند. غیر از اینکه خدا می‌داند ما هر وقت منبر می‌رفتیم، وضو می‌گرفتیم، بی‌وضو بالای منبر نمی‌رفتیم. همواره به یاد خدا بودیم. حال مداح باید قبل از محرم خودش را برای عزای امام‌حسین(ع) آماده کند. باید خالی الذهن از پول باشد این کار چون شغلش نباشد که وقتی داخل ماه محرم شد، بگوید محرم این مقدار پول هم گیر ما آمد. این عمل برای شیطان است که خودش را آماده کند که برای پول روضه‌های دروغ بخواند ولی کسی که تقوا دارد و متقی است خودش را قبل از ماه محرم برای عاشورا آماده می‌کند. برای همین است که وقتی نماز می‌خوانیم وضو می‌گیریم، بی‌وضو که نمی‌توان نماز خواند. باید مقدمه نماز که وضو و غسل است را انجام دهیم.

مداح و سخنران باید متن گفته و سخنرانی خود را قبل از خواندن آماده کند و بخواند تا در محرم هر وقایعی که اتفاق افتاده است را با شعر بازگو کند اگر سخنور است با متن سخنرانی برای محرم آماده باشد. درست است که بعضی‌ها دروغ می‌خوانند اما دروغ آنها اثر وضعی خودش را در جامعه می‌گذارد ولو اینکه اشکی بریزند. چون مردم نمی‌دانند که این دروغ می‌گوید. اینها واقعا برای خود امام‌حسین(ع) گریه می‌کنند.

مداحی هست که صدای خوبی دارد ولی استاد ندیده است، اما پیرمرد نوکر اباعبدالله داریم که صدایش می‌لرزد اما وقتی یا حسین می‌گوید مجلس بهم می‌ریزد. دلیل این تاثیر چیست؟

من که عرض کردم، یک فردی بود در هیئت می آمد ۳ بار «یا حسین» می‌گفت و از منبر پایین می‌آمد و مردم گریه می‌کردند. این تقوا، خلوص و امام‌شناسی که فرد سخنران داراست، در سخن‌اش اثر دارد. اگر تقوا نداشته باشد، گفته‌هایش اثر ندارد.

در دعای ندبه آمده «و کلامکم نور»(کلام شما نور است) آنچه که تاریخ صحیح باشد مداح بخواند آن کلام از قول امام(ع) برای مردم است و روشنگری آنان نور است. در بعضی از خانه‌ها که برای روضه می‌رفتیم، عده‌ای بلد نبودند و صوت نداشتند اما وقتی می‌خواندند همه گریه می‌کردند نه برای صوت و صدای آن، بلکه به خاطر تقوای آنان، مردم تحت تاثیر قرار می‌گرفتند.

با این گفته‌ها اشک نعمت مهمی در فرهنگ دینی ما محسوب می‌شود؛ در روایتی از امام‌صادق(ع) هست که می‌فرمایند اگر ۳ بار ذکر «یا حسین» دل‌تان را لرزاند بدانید که شیعه ما هستید. چه کار کنیم که این نعمت نصیب ما گردد؟

این موضوع بر دو قسم استوار است: یک، هدف اشک باشد دو، هدف اهل‌بیت(ع) باشد. اگر هدف اهل‌بیت(ع) باشد مصیبت را بخوانیم این اثر خوبی در قلب‌های مردم می‌گذارد. اگر هدف برای اشک و پول باشد، درست است که مردم گریه می‌کنند اما اثر خوبی ندارد. زیرا تقوا در آن نیست. بلکه هدف شغل می‌شود. اگر اشک از روی تقوا باشد اثرگذاری بیشتری در جامعه دارد.

حال بعضی از آقایان که در جامعه شهرت پیدا کردند عده‌ای از آنان افراد خوبی هستند و متدین‌اند. عده‌ای هم هستند تدین ندارند و برای پول بالای منبر می‌روند. افرادی داریم که اسم نمی‌برم، نماز شب‌اش قطع نمی‌شود و وقتی بالای منبر می‌رود و می‌خواند قلب را می‌لرزاند زیرا متدین است و تقوا دارد و وصل به خدا است؛ زیرا ائمه و امام‌صادق(ع) می‌فرماید: حدیثمن از علی‌بن حسین(ع) از حسین‌بن علی(ع) از امیرالمومنین(ع) و پیامبر(ص) و از خود الله است، یعنی سخن من از پدرم سخن پدرم از پدرش و پدرش از جدش و از خداست یعنی وصل به وحی است؛ یعنی اگر من درست بخوانم و درست مطالعه کنم سخن‌هایم وصل به اهل‌بیت(ع) می‌شود و اهل بیت(ع) هم وصل به وحی الهی است.

آنچه فرمودید مربوط به مداحان است، مخاطب چگونه باید خود را آماده کند؟

کسی که گناه و معصیت کرده، اشک‌اش بر دو قسم است: زمانی در جلسه‌ای بودیم که در یک طرف خانم‌ها نشسته بودند و در طرف دیگر آقایان قرار گرفته بودند. در آن زمان حدیثیا مسئله‌ای می‌گفتم، خانم‌ها زیر چادر بافتنی می‌بافتند. وقتی مصیبت می‌گفتیم بافتنی را کنار می‌گذاشتند و گریه می‌کردند. پس سخن ما باید به گونه‌ای باشد که فرد را جذب کند و بافتنی را کنار بگذارد.

بعضی‌ها بدون مطالعه سخنرانی می‌کنند، که هیچ اثری در مخاطب نخواهد گذاشت. زیرا فردی که در جلسه نشسته است قبل از مصیبت‌خوانی با کسی که در کنارش نشسته، صحبت می‌کند بعد از اینکه مداح وارد مصیبت می‌شود به آن فرد می‌گوید باقی را بعد می‌گویم و دست خودش را بر پیشانی می‌گذارد. این گریه نیست حالت گریه یا همان «تباکی» است. درست است امام‌صادق(ع) فرمود: درباره ما اگر کسی اشک‌اش جاری نمی‌شود تباکی کنند. اما این در صورتی است که قلب‌اش با تباکی یکی باشد نه متناقض.

آیا درست است که می‌گویند روضه در لحظه به ذهنم رسید و می‌خواهم بخوانم؟

در مجالس گاهی اول مداح می‌خواند گاهی اول منبری می‌خواند. بستگی به قلب و نیت‌ دارد، یک وقتی می‌خواهم قبلی را خرد کنم، یک چیزی می‌بافم و می‌گویم به ذهنم رسید.

خدا حاج مقدس تهرانی را رحمت کند، روزی ایشان می‌خواستند بالای منبر بروند که قبل از آن آقایی بالای منبر رفته بود، بعد پای منبر حاج آقا نشست. حاج مقدس تهرانی به آن فرد فرمود: آقا بلند شو و برو. آن شخص اصرار داشت بنشیند، اما حاج آقا گفت: خیر برو. بالاخره آن فرد رفت. وقتی حاج آقا از منبر پایین آمد، از او پرسیدم: چرا او را بیرون کردید؟ گفت: برای اینکه اگر می‌خواندم، صدای گریه‌ها زیاد بود او خراب می‌شد و اگر هم صدای گریه کم بود بر علیه من خوشحال می‌شد. در اینجا تقوا خیلی دخالت دارد.

بدبخت آن کسی که تقوا نداشت و عمری دم از امام حسین(ع) زد ولی دم مرگ هیچ چیز به دادش نمی‌رسد.

حاج آقا در خانه خودتان هم روضه دارید؟

در خانه برای خودم می‌خوانم.

بیشتر به چه کسانی متوسل می‌شوید؟

به دو بزرگوار بیشتر متوسل می‌شوم: حضرت‌محسن(ع) پسر حضرت زهرا(س) و دیگر عبدالله رضی در کربلا؛ آن طفل شیرخواری که تازه دادند دست امام که اذان در گوشش بگویند ولی تیر به حلقوم بچه آمد. این دو بزرگواران بیشتر من را منقلب می‌کنند.

همیشه درود و صلواتی که می‌فرستم برای عبدالله(ع) و مادرش و حضرت محسن(ع) و مادرش حضرت زهرا(س) است. بعد از این دو بزرگواران به چهارده‌ معصوم(ع) متوسل می‌شوم؛ مخصوصاً به امام زمان(عج) خیلی ارادات دارم.

از اهل‌بیت(ع) چه چیزهایی گرفتید؟

من در جوانی مبتلا به مرضی شدم و دکترها گفتند باید عمل کنی! پول هم نداشتم! شب‌های سه‌شنبه هیئتی در محل خودمان داشتیم، وقتی می‌خواستند سینه‌زنی را شروع کنند با حالت بدی که داشتم وارد اتاق شدم. وقتی هیئت را شروع کردند از حضرت اباالفضل(ع) خواندند، من گریه کردم و گفتم: «آقا من نوکرم، نه پول دارم نه چیزی، اگر هم پول داشتم به شما کاری نداشتم، می‌رفتم عمل می‌کردم و پولش را هم می‌دادم. پس خودت به دادم برس».

من را به خانه بردند، وضو گرفتم و رو به قبله خوابیدم، طولی نکشید که دیدم در حرم حضرت اباالفضل(ع) در کربلا هستم، آقای بلند بالایی از پشت ضریح آمد و فرمود چه میخواهی؟ بگو، دیدم یک کره در جعبه شیشهای به دستم داد، دیدم این کره گشت و گشت و روی مکه ایستاد! از خواب پریدم دیدم آن درد دیگر نیست و به واسطه همان کرامت حضرت(ع) نزدیک ۷۰ سفر حج و عمره رفتم و یک سفر حج هم برای حضرت ابالفضل(ع) مُحرم شدم.