برنا: در همه جای دنیا باب شده که هنرپیشهها و یا آدمهای معروف، خاطرات خود را از دورانی که مشهور بوده و نبودهاند، در قالبهای مختلف به صورت کتاب به چاپ میرسانند. این موضوع در ایران هم چند سالی است به راه افتاده و مردم هم از این کتابها استقبال میکنند؛ هم منبع درآمدی برای شخص میشود و هم مردم او را بهتر میشناسند.
هوشنگ مرادی کرمانی از این دسته افراد است که کتاب «شما که غریبه نیستید» را در قالب رمان به بازار عرضه کرد. " رضا کیانیان " بازیگر نقشهای به یاد ماندنی فیلمهای سینمایی و سریالهای تلویزیونی، هم کتابی را با موضوع خاطرات و روایتهای زندگیاش که مردم در آنها نقشی اساسی ایفا میکنند، به چاپ رسانده است.
کیانیان در کتاب " این مردم نازنین " با قلمی روان، قصهها و خاطراتی که با مردم برایش رخ داده را ذکر کرده است. او این خاطرات را پس از پخش سریال آپارتمان که باعثشهرتش شد، روایت میکند. خودش میگوید: مدتی است که تصمیم گرفتم این گونه خاطراتم را بنویسم و چاپ کنم. خیلی از این ماجراها را فراموش کردم، خیلیهاشان را هم نمیشود چاپ کرد که در این کتاب نیست. ماجراهایی را که میخوانید، به لحاظ تاریخ و وقوع مرتب نشدهاند، پس و پیش هستند. مهم نیست. مهمتر نکتههایی است که دارند.
یکی از این قصهها:
برای فیلم روبان قرمز، مهرداد کیانی موهایم را از ته زده بود و ریشم را خالی و کم پشت کرده بود. شبیه افغانیها شده بودم. باید نقش جمعه را بازی میکردم. برای مراسم چهلم پدرم خدابیامرز به مشهد رفته بودم. سر قبر پدرم، کنار مادر خدابیامرزم خیلی نزدیک و تقریبا به او چسبیده ایستاده بودم. مادرم با آرنج سقلمهای به من زد و آهسته گفت: برو اونورتر، مردم فکر میکنن این کیه چسبیده به این زنه.
بعد از مراسم خاکسپاری، در چلوکبابی یاس مشهد از مهمانان پذیرایی میکردیم. من و برادرم وحید، دمِ در ایستاده بودیم و خوشآمد میگفتیم. یک پسر جوان بدو بدو آمد، نفس نفس میزد، دنبال کسی میگشت. مرا که تحویل نگرفت، رفت سراغ وحید.
پرسید: رضا کیانیان اینجاست؟ شنیدم آمده مشهد، گفتند اینجاست.
وحید پرسید: چی کارش داری؟
گفت: میخوام بازیگر سینما بشم. عکسهام رو آوردم.
وحید گفت: باشه، بده به من، میدم بهش.
او با درماندگی عکسها را به وحید داد و سفارش کرد: حتما بهش بدین.
وحید گفت: چشم و جلوی چشمهای او عکسها را به من داد و گفت: اینا رو نگهدار.
گفتم: چشم.
پسر نگاهی به من کرد و کمی این پا و آن پا کرد و به وحید گفت: نمیشه عکسها رو خودتون نگه دارین؟ این شاید گم کنه.
راست میگفت من عکسها رو گم کردم.
شناسه خبر:
۳۸۱۱۲