به گزارش افکارنیوز، وی همچنین در صحبت‌های خود گفته است: فقدان توجه به تفاوت‌های فرهنگی، پرهزینه بودن متن سیاست و ارجاع دادن امر سیاسی به امر اجتماعی و فرهنگی نیز از سیستم‌های شکل دهنده این حرکت بودند.

اکبری تصریح کرده است: ما با یک تغییر پارادایمیک در جامعه مواجه هستیم که جوانان آن را نشان دادند!

گفتنیست روزنامه اعتماد در مقدمه گزارش مربوط به نشست مذکور، تعداد حاضران در مراسم تشییع مرحوم پاشایی را «ده‌ها هزار نفر»! عنوان کرده است.



* یک جریان سیاسی خاص قصد ندارد به این زودی دست از سر ماجرای تشییع مرحوم پاشایی و مصادره جمعیت سوگوار حاضر در آن به نفع مقاصد سیاسی خود بردارد.

اینکه چرا چنین قصدی وجود دارد و چرا جریان مذکور به هر نحوی از انحاء از اشاره به تجمعات آن تشییع دست نمی‌کشد، دلیل عمده‌ای دارد که فعالان طیف اشاره شده در مقاطع مختلف پس از درگذشت مرحوم پاشایی با عبارت‌هایی مثل «عده‌ای از ده‌ها هزار مشایعت‌کننده پاشایی درس نمی‌گیرند»! «این تجمع یک جنبش بود»، «مشایعت‌کنندگان منتقد حکومت بودند» و «این رخداد باز هم تکرار می‌شود» به آن اشاره کرده‌اند اما اصلی‌ترین قید معادله را شاید احمد پورنجاتی(فعال سیاسی اصلاح‌طلب) و شخصی به نام مصطفی مهرآئین(جامعه‌شناس) مطرح کرده‌اند که هر دو نفر در دو مقطع جداگانه، این نکات را به خبرنگار «شرق» گفته‌اند:

مهرآئین: مرگ او(پاشایی)، گوشزد‌کننده مرگ خیلی‌های دیگر است که در صورت از بین‌رفتن، ممکن است واکنش‌های بزرگ‌تری را در پی داشته باشد. این نمایش، نمایش پاشایی نبود، نمایش چیزی دیگر است.

پورنجاتی: بدنه اجتماعی اصلاح‌طلبان باید رخ‌نمایی کند… به نظر من از مجال‌های مختلف باید نهایت بهره را برد. لازم نیست همه در قالب یک کمپین خاص عمل کنند بلکه از هر فرصتی که به هر عنوان فراهم می‌شود حتی اگر یک برنامه خیلی طبیعی و عادی در مناسبتی مذهبی، ملی، کشوری و غیره باشد.

صحبت‌های اشاره شده از بهمنی نیز در همین راستا ارزیابی می‌شوند و پاسخ‌های مشخصی برای اثبات غلط بودن آنها وجود دارد.

مثلاً وی تأکید دارد که فقدان عدالت و جامعه مدنی! علت حضور مردم در تشییع پاشایی بوده است.

این ادعا در حالی است که با فرض قبول انگاره مورد اشاره وی، باید این سؤال را پرسید که پس چرا همین معترضین به نبود عدالت و جامعه مدنی! دیگر هیچ تجمع و اعتراضی را شکل نداده‌اند در حالی که بهانه‌های مشابه و یا به قول آقای پورنجاتی فرصت‌های دیگری هم شبیه درگذشت مرحوم پاشایی در اختیار آنها بوده است؟!(و صد البته کسانی هم که در سال‌های ۷۸ و ۸۸ به کسوت معترض درآمدند؛ مطالبه‌ای غیر از عدالت و جامعه مدنی داشتند!)

جالب آنکه در نقطه مقابل نظر بهمنی، اکثریت مردم ایران هر ساله در انتخابات‌ها و راهپیمایی‌های بزرگ شرکت می‌کنند و قوانین و خواسته‌های نظام اسلامی را نیز بصورت عمومی رعایت می‌کنند.

این دو شاهد مثال گویای آن است که اساساً دو مفهوم مورد اشاره یعنی «اعتراض» و «فقدان کامل عدالت و جامعه مدنی»! در عالم خارج(و یا اقلّ کم به شکل مورد نظر بهمنی) واقعیت ندارند و در حالت خوشبینانه نظر شخصی و البته غیر قابل اثبات فرد مذکور هستند.

در همین زمینه گفتنیست که علاقه یک جریان خاص سیاسی به بدیلسازی قدرت در خیابانها و موازنه سازی با حاکمیت از طریق هژمونسازی با افراد شبکه شده؛ امری غیر قابل انکار است که در ادامه تلاشهای مبرّزین همین جریان بر مصادره به مطلوب متجمعین تشییع مرحوم پاشایی؛ معانی خاصی را آشکار میسازد.