علی شادمان نیز در تازه ترین پست خود در اینستاگرام نوشت:

 

باران که می بارید دلم می گرفت

چترم را بر می داشتم و در خیابان های شهر راه می رفتم،

سعی می کردم خاطرم را تسکین دهم،

اما هر بار بیشتر دلم می گرفت!

از نگاه سنگین آدم ها به منه مجنون!

دیوانه بودند شاید!

شاید هم در زندگی شان هیچوقت مجنون نبودند ...

تنها چیزی که می توانستم از چشم هایشان بفهمم،

این بود که زندگی در کویر بدجور آنها را دیوانه کرده!

کویر آدم را مجبور به شمردن تَرَک هایش می کند ...

مجبور به مجنون نشدن!

مجبور به دیوانه شدن!

"ع.ش پاییز"

پ.ن : خیلی پرسیده میشه "ع.ش پاییز" کیه، این خلاصه ی اسم بندست به علاوه ی فصلی که در آن به دنیا اومدم که فصل مورد علاقه م هم هست.

 

+ تصاویر