قرائت وصیت نامه از طریق بی‌سیم

عرصه جهاد و مقاومت را پایانی نیست؛ این جمله‌ای است که بر تارک زندگی دلیرمردان و  آزادی خواهان می‌درخشد؛ در چند سال اخیر شهدای مدافع حرم به الگوها و اسوه‌های جهاد و مقاومت در ایران اسلامی تبدیل شده‌اند؛ مقام معظم رهبری در رابطه با این شهدا می فرمایند: شهدای مدافع حرم در زمان حیات خود از اولیاء الهی به شمار می‌روند.

در ذیل نگاهی خواهیم داشت به نکاتی خواندنی و سراسر حکمت آموز در باب زندگی و زمان شهادت شهدای مدافع حرم.
 
قرائت وصیت نامه از طریق بی‌سیم

«عباس‌علی  علی‌زاده چالی» به تاریخ 14 بهمن 1344 شمسی در روستای «سروکلا»(از توابع «جویبار») متولد شد. وی که از رزمنده گان سال های دفاع مقدس می باشد، با آغاز جنگ علیه مزدوران سعودی و پیروان اسلام آمریکایی در سوریه، داوطلبانه به یگان‌های مدافع حرم پیوست و سرانجام، در نخستین روزهای دی ماه 1394 شمسی، بال در بال ملائک گشود و در جایگاه سیزدهمین شهید مدافع حرم بانوی مقاومت، حضرت زینب کبری(سلام الله علیها) از استان «مازندران» ایستاد. این شهید بزرگوار آخرین وصایای خود را به صورت شفاهی و از طریق بی سیم، خطاب به فرزندش قرائت و ثبت  کرد.

وصیت مدافع حرم بی سر

«میثم مدواری» به سال 1363 شمسی در تهران متولد شد. وی دو ساله بود که برادرِ پاسدارش «مسعود»، توسط تروریست های «گروهک منافقین»، به شهادت رسید. «میثم» به سال 1394 شمسی، داوطلبانه به یگان های مدافع حرمِ بانوی مقاومت، «حضرت زینب کبری(سلام الله علیها)» در «سوریه» ملحق شد و سرانجام در 16 آبان همین سال، طی «عملیات محرم» بر اثر آتش باران نیروهای تروریستی – تکفیری سر خود را از دست داد و خرقه‌ی شهادت پوشید.

«میثم» صبح روز 19 آبان، پس از تشییع در محله‌ی خود(ویلاشهرِ کرج)، به بهشت زهرای تهران منتقل شده و در مکانی که خود قبل از شهادت، سفارش آن را کرده بود، در همسایگی برادر شهیدش، تا روز ظهور مولایش به امانت سپرده شد.

«میثم» اکیداً به هم رزمانش سفارش کرده بود، که سنگ مزاری برای او نصب نکنند و آرام‌گاهش ساده باشد. امروز که به بهشت زهرای تهران و قطعه ی 29 بروید، تنها مزاری که فاقد سنگ است و تنها با سیمان پوشیده شده، متعلق است به این شهید بی سر. روی قسمتی از سیمان نوشته شده: «طبق وصیت شهید»

به هیچکس اجازه نده پشت سر "آقا" حرف بزند

شهید محمود رضا بیضائی که  در روز یکشنبه ۲۹ دی‌ماه ۹۲ مصادف با ولادت حضرت رسول(ص) براثر انفجار یک تله انفجاری در سوریه  به خیل شهدای مدافع حرم پیوسته بود، قبل از اعزام به سوریه، در آخرین وصیت به برادرش چنین می‌گوید:"به هیچکس اجازه نده پشت سر آقا حرف بزند".

آخرین جمله شهید مدافع حرم به مادرش

شهید «محمد حمیدی»، یکی از شهدای مدافع حرم بود که در مقابله با نیروهای تکفیری به شهادت رسید. او که به «ابوزینب» معروف بود، در مسیر دمشق درعا در جنوب سوریه بر اثر انفجار مین به کاروان شهدای مدافع حرم پیوست. شهید حمیدی به شجاعت و دلیریِ خاصی شهرت داشت. یکی از اطرافیان او نقل کرده است که جایی در حین مبارزه نیروها در حال عقب کشیدن بودند اما شهید حمیدی برعکس همه نیروها، اسلحه خود را برداشت و به دل دشمن زد و دو نفر از این نیروهای تکفیری را نیز به اسارت گرفت و بسیاری را نیز به هلاکت رسانید.

یکی از دوستان شهید «محمد حمیدی» از قول مادر این شهید مدافع حرم روایتی نقل کرده و می‌گوید: بار آخر که محمد زخمی شد و برگشت، به مادرش گفته بود لیاقت شهادت نداشتم چون تو از ته قلبت راضی به رفتن من نیستی! دلت را با خدا صاف کن تا خدا مرا ببرد. همین اتفاق هم افتاد. گویی مادرش خواسته محمد را اجابت کرد. وقتی رفت دیگر برنگشت و در مسیر دمشق درعا، در جنوب سوریه به شهادت رسید.