مهران مدیری و مسئله نقدپذیری توده یا نخبه

چند هفته قبل بود که انتشار یک نسخه خاص از پزشکی در تبریز، خبر ساز شد. پزشک در نامه‌ای به داروخانه نوشته بود که اگر بیمار در پرداخت هزینه دارو با مشکل مواجه شد با او تماس بگیرند. با پزشک تماسی گرفته نشد اما تصویری از نسخه بسرعت در شبکه‌های اجتماعی دست به دست شد. این اقدام با واکنش و استقبال خوب مردم مواجه شد. قطعا پزشکان متعدد یا هرکسی در هر شغلی نمونه‌های مشخصی از اقدامات مشابه این نسخه پر سر و صدا را انجام داده یا حداقل دیده و شنیده‌اند. اقدام ارزشمند این پزشک جوان، باردیگر تصویری آشنا از یک مجموعه طنز پرطرفدار را زنده کرد.

سال گذشته سریال «درحاشیه» پس از چندین بار تغییر نام بالاخره به آنتن تلویزیون رسید. در جایی از این سریال طنز، رسول نجفیان که نقش یک پزشک خوب و معمولی را بازی می‌کرد، بین نسخه بیمار کم‌بضاعتش مقداری پول می‌گذارد تا مخارج نسخه را تامین کرده باشد.  این همان صحنه مشهور است که امروز نمونه واقعی‌اش در جامعه با استقبال خوبی مواجه شده است.

«در حاشیه» پیش از پخش با اعتراض برخی پزشکان مواجه بود و پس از رفتن روی آنتن، برخلاف استقبال مردمی، با اعتراض‌های بیشتری مواجه شد. مدیری در سریالش چه گفته بود، که برخی اینطور اعتراض می‌کردند؟ بسیاری معتقد بودند که طنز او در حقیقت بیانی از واقعیت موجود به زبانی دیگر بود. واقعیتی که بخشی قابل توجهی از مردم جامعه برای دوره‌ای از نزدیک با آن رودررو شده و در معرض آن قرار گرفته‌ بودند.

مدیری همانقدر که مفاسد جامعه پزشکی را دیده و نمایش داده بود، محاسن آن را نیز ستوده بود. همین نگاه متعادل، به واقعی‌تر شدن مجموعه او کمک کرده بود. حضور شخصیتی با بازی نجفیان که امروز نمونه واقعی‌اش در جامعه با استقبال خوبی مواجه شده است، بازهم با اعتراض بخشی از پزشکان به روح کلی «درحاشیه» پابرجا بود و فشارها تا به آن‌جا ادامه یافت که در نهایت او را به رها کردن «واقعیت» مجبور کنند.

طنز خوب در واقع دیدن همین نقاط مثبت و منفی در کنار یکدیگر است اما به نظر می‌رسد آستانه نقد پذیری و مواجهه با معیارهای واقعی در جامعه نخبگانی سطح مطلوبی نداشت و برخی هم به اشتباه توان تفکیک خود از هم‌کسوتان خطاکارشان را نداشتند و با تعمیم‌گرایی عجیب همه چیز را، انتقاد به خود برتافتند.

فشارها باعث شد تا خستگی و خمودی مدیری در فصل بعدی «درحاشیه» کاملا مشخص شود. «درحاشیه2» یک طنز کاملا خنثی شد. هیچ کاری به هیچ کس نداشت و یک روایت روزانه از مجرمان یک زندان خیالی بود. همه چیز ناشناس و تطبیق‌ناپذیر تعریف شده بود تا مدیری اسیر حاشیه‌های جدید نشود. این روند با سبک و سیاق مدیری که همیشه در بزنگاه‌ها وارد می‌شد، فاصله داشت. جبر رسانه‌ای و درک‌های پایین او را به این سمت سوق داد. به هر حال چنین شرایطی باعث شد تا فصل دوم درحاشیه با استقبال چندانی مواجه نشود. دیگر مردم به نقدهای ظریف اجتماعی کارگردان نمی‌خندیدند و فقط تقابل و بازی رو در روی بازیگرها بود که صحنه‌های خنده داری ایجاد می‌کرد. در مواردی حتی نسبت زمان پخش «پشت صحنه»‌های هرقسمت به کل آن، سوژه شبکه‌های اجتماعی قرار گرفته بود.

گویا روال این است که مدیری، به القای سطح کمی از شادی بسنده می‌کند و در خلال این میزان از بگو-بخندها با انسانی که خسته است از رقابت‌ها و عصبیت‌های روزانه زندگی جدید، صحبت می‌کند یا حتی به بخشی از عوامل ایجاد کننده این عصبیت‌ها، اعتراض می‌کند. البته در کارنامه او هم تنها مجموعه‌هایی به یادگار مانده است که او در ترازی واقعی با جامعه سخن گفته تا توان تحمل، تغییر و حتی درمان مصائب اجتماعی، درونش ایجاد شود.

مدیری از ابتدای امسال نیز برنامه دیگری را به تلویزیون آورده است. «دورهمی» در ایام عید هر شب پخش می‌شد و حالا جمعه و شنبه شب‌ها از شبکه نسیم نمایش داده می‌شود. «دورهمی» مدیری تلفیقی از جنس خنده‌های «پشت صحنه»ای و البته کمی انتقاد به فرهنگ عمومی مردم است. هرچند درباره اقبال عمومی نسبت به این برنامه هنوز حرف دقیقی نمی‌توان گفت اما چیزی که مشخص است اینست که مدیری پس از سال‌ها سریال و برنامه سازی و درگیری با حاشیه‌ها، خود مردم را انتقادپذیرترین گروه جامعه شناخته است. مردمی که بهتر از هر جریان دیگری توان و سواد رویارویی با واقعیت را دارند.