مصطفی زمانی: موقعیت طنز با لودگی فرق می کند

این بازیگر از بازی در سریال «یوسف پیامبر (ع)» به طور جدی پا به عرصه تصویر گذاشت و توانست استارت محبوبیت و شهرت را از همان ابتدا چه در ایران و چه در خارج از مرزها بزند و این روند را تا به امروز ادامه داده. چنان که در مجموعه «شهرزاد» خوش درخشید و مخاطبان را به سمت خود کشاند.

 

ما به سراغ این بازیگر رفتیم و از دید وی زوایای مختلف سینما و تئاتر را بررسی کردیم.

* در ابتدا از او پرسیدیم تا چه حد تمایل به نقش آفرینی در فیلم های کمدی دارد؟

به نظرم کسی که قرار است کار طنز بسازد، نباید موقعیت کمیک را با لودگی قاطی کند، کمدی موقعیت حرکات فی الذاته بازیگر جهت خنداندن مخاطب نیست. موقعیت طنز موقعیتی است که بازیگر طنز بتواندآن را با نهایت حرفه ای گری در راستای جذب مخاطب بیرون بیاورد تا در نتیجه با عکس العمل مثبت تماشاگران همراه شود. فیلم های کمدی ساختار، فیلمنامه و موضوع قوی دارد و کارگردان با آن به هدفی مشخص می رسد و طنزش طعنه ای می زند به موقعیت جدی که آن را نساخته و به واسطه آن هنجار شکنی می کند. متاسفانه کمدی‌های تکراری و دم دستی فراوان شده که باید تدابیری برای آن اندیشیده شود.

 

* تقلید بیش از حد در سینما را چطور بررسی می کنید؟

این موضوع همه جا وجود دارد؛ یعنی سینمای امریکا، هند و ... نیز از این قاعده مستثنی نیستند اما بها دادن تا حد زیاد به فیلمهای تقلیدی که کیفیت آنچنانی ندارد درست نیست و ادعا و منم زدن نیز ندارد.

* تا چه حد تمایل به بازی روی صحنه تئاتر دارید؟

چند بار پیش آمده که روی صحنه تئاتر بروم اما کناره گیری کردم، دلم نمی خواهد در حوزه ای که حوزه من نیست شتابزده عمل کنم، از طرفی به صورت آماتور برای بازیگری انتخاب شدم و بعد دوره این حرفه را دیدم و به صورت حرفه ای ادامه دادم. پس نمی خواهم اقبال تئاتری ها را به هم بریزم و به اندازه کافی درگیر سینما هستم.

دلیل دیگرم از عدم حضور در تئاتر این است که دوست دارم کار بی حاشیه ترانجام دهم، در حال حاضر حضور ما سینمایی ها روی صحنه تئاتر در اکثر مواقع به جهت چهره و موقعیت سینمایی مان است البته این همه دلیل آن چیزی نیست که من از تئاتر دوری می کنم. واقعیت اینجاست نمی خواهم عجله کنم و در کل اصراری بر انجام شتابزدگی کاری را ندارم. به نظرم هشتاد درصد دوستان سینمایی من شتابزده وارد تئاتر شدند.

 

* از جدیدترین و آخرین فعالیت تصویری بگویید؟

 

آخرین کارم «یک روز بخصوص» و «آه ای عبدالحلیم» است  و از آن طرف که درگیر «شهرزاد 2 » هستیم و فعلا کار دیگری ندارم. البته پیشنهاداتی داشتم که اکثر آنها بعد از خواندن فقط باعث می شود سرمان را بخارانیم.

در انتخاب آثاری که قرار است در آنها نقش آفرینی کنم سعی می کنم فیلمهایی را گزینش کنم که هم مخاطب راضی باشد و هم هزینه و وقتی که می گذارند تلف نشود.

* علت اصلی موفقیت «شهرزاد 2»؟

در کل قصه خوب، کارگردان حرفه ای و کاربلد، بازیگران وظیفه شناس و حرفه ای و انجام وظیفه هایی که طبق برنامه و سرجای خود انجام می شد دلیل موفقیت ما بود.

* جای قصه هایی مانند شهرزاد تا چه حد در سینمای ایران خالی است؟

یک معضلی که در سینمای ما در خصوص قصه گویی وجود دارد این است که بتوان در قالب فیلمی دو ساعته قصه هایی مانند شهرزاد را گنجاند و تهیه کننده را برای ساخت آنها راضی کرد. دومین موضوع تبلیغ مناسب و جامعی بود که برای این نوع قصه گویی انجام شد یعنی در قالب بیست و هشت قسمت این موضوع اتفاق افتاد و مردم در مدت نه ماه فعالیت ما متوجه کار شدند که باعث شد اشتیاق در آنها به وجود بیاید موضوعی که به نظرم در سینما و در پیش تولید فیلمها باید اتفاق بیفتند.

 

* علت اصلی همکاری با اسعدیان چه بود؟

 

وی یکی از بزرگان سینمای ماست و باعث افتخار بود با او همکاری کنم. از طرفی فیلمنامه قوی داشت و گروه فوق العاده بودند. پشت صحنه هم در عین حرفه ای گری از آرامش بالایی برخوردار بود و جایی بود که حس کردیم به خوبی کار می کنیم، حال می کنیم و خوش می گذرانیم.

 

«یک روز بخصوص» روایتگر زندگی روزمره من و شماست، متاسفانه ما با چنین آثاری کمتر روبرو هستیم. فیلمهایی که رئالیته تر باشند، شخصیت های بیشتر آثار سینمایی ما تقریبا وجود خارجی ندارد تا جایی که فقط بازی می شوند.

 

ما نمونه فیلمهای اروپایی که قصه دارند کمتر می بینیم. به نظرم فیلم اسعدیان قصه ای معمول دارد که روزانه با آن درگیر هستیم البته باید منتظر خروجی و نتیجه کار ماند و بعد قضاوت کرد. بسیاری از قصه های زندگی ما خنثی است و به خاطر مسائلی کوچک و بی محتوا خودمان را درگیرآنها کردیم. پس این نمونه قصه ها را نمی توان در قالب فیلم ارائه داد چون هیجان و درگیری فکری به دنبال ندارد.

* علت ماندگاری و محبوبیت شما چیست؟

نمی توانم بگویم ماندگارم؛ چون بستگی دارد شما برچه اساسی من را قیاس کنید. یعنی مجموعه ای که در ذهن شماست می گوید من ماندگارم. همیشه در لحظاتی که برای من هورا کشیدند سعی کردم به خودم بفهمانم این هوراها به خطر کارم است و من جزئی از مردم هستم. شاید این باعث ماندگاری ام شده است.