دغدغه‌هایی که «شهرزاد» را به وجود آورد

 شهرزاد نام آشنایی که طی چند ماه گذشته داخل خانه خیلی از ایرانی ها شنیده می شد و وعده های هفتگی این سریال به نوعی با سبک زندگی مردم مانوس شده بود چند هفته پیش به ایستگاه پایانی خود رسید و استقبال برخی اقشار جامعه را به همراه داشت .

شاید به خاطر همین ویژگی های منحصر به فرد بود که در رسانه ها کمتر نقد منفی در رابطه با آن دیده می شد و به بیان دقیق تر در دل اقشار جامعه جا باز کرده بود که حتی منتقدان سینما هم صرافت دیدن هفتگی آن افتاده بودند؛ همکاری خوب تیم سازنده از سرمایه گذار گرفته که با دغدغه مذهبی و ارزشی وارد عرصه شده بود تا تیم فنی "پروژه شهرزاد"،  همگان را به این اعتراف وا داشته بود که این اثر روحی تازه را به هنر سریال سازی ایرانی دمیده است .

شهرزاد قبل از تولید با دغدغه های جالب توجه سرمایه گذار آن معروف شد و توجه ها را به خود جلب کرد ، یک جوان مذهبی که با این هدف پا به عرصه هنر گذاشته بود " که یک خانواده ایرانی به جای اینکه سریالهای ترکیه ای چون «فاطماگل»، «لطیفه» و ... را ببیند، قصه‌ی عاشقانه‌ی ایرانی با دغدغه های اسلامی را دنبال کند  .

رضوی پیش از ساخت سریال تیم رصدی در مورد سریال‌های ترکیه ای تشکیل داده بود و ماه عسل تحقیقات این تیم به این رسیده بود که  اکثرشان با سو‌ءاستفاده از موضوعی به ظاهر عاشقانه، قصه‌های خیانت را ترویج می‌دهند. جای سوال بود که چرا حلقه مفقوده‌ی قصه‌های عاشقانه در سریالهای ما نیست. برای همین بود که تصمیم گرفته شد از تولید سریالی حمایت شود  که داستانی عاشقانه با محتوای ایرانی -  اسلامی داشته باشد .

 سرمایه گذار مجموعه «شهرزاد» درمورد انتخاب حسن فتحی برای ساخت سریال «شهرزاد» نیز گفته بود : دوسال پیش خدمت حسن فتحی رفتیم و ایشان را قانع کردیم که به شبکه نمایش خانگی بیایند. بعد از رصدی که بین فیلمسازان داشتیم به انتخاب او رسیدیم. این کارگردان کارهای عاشقانه‌ی شاخصی چون «میوه ممنوعه» یا «مدار صفردرجه» را تولید کرده است و ما هم با توجه به برندی که ایشان در مورد ساخت سریال عاشقانه و تاریخی معاصر داشت، از ایشان خواستیم که قصه ای بنویسند که مخاطب را به شبکه نمایش خانگی برگرداند .

مجموعه تمام این دغدغه ها شد سریالی به اسم "شهرزاد" که علاوه بر ترویج صحیح سبک زندگی ایرانی اسلامی دارای قصه ای مهیج و زیبا شد که توانست سلیقه های مختلف را با خود همراه سازد ؛ ارج نهادن به مقام زن ، تمجید عشق پاک ، توجه به استحکام خانواده ، دغدغه مندی مذهبی ایرانیان در طول تاریخ و استبداد ستیزی آنها و ..... تنها گوشه ای از ویژگی هایی بود که سعی شد درقالب داستان شهرزاد به مخاطب القا شود .

البته در این میان نقد هایی هم در رابطه با مسائل تاریخی یا استعمال بیش از حد دخانیات در برخی قسمت ها مطرح شد که قابل بررسی و اصلاح بود اما پس از پایان این سریال نقدی متفاوت توسط مجری یکی از برنامه های تلویزیون در صفحه شخصی اش منتشر شد که بیش از یک نقد منطقی نوعی دشمنی را القا می کرد؛‌ روایت کردن داستان زنی فمنیست یا سرمایه گذاری افرادی که به بیان وی " بورژوای مذهبی" هستند نقد هایی است که توسط این فرد به تیم شهرزاد وارد شده است که چند نکته را به ذهن متبادر می سازد :

کمااینکه سرمایه گذار شهرزاد یا همان "جوان هیاتی/حزب اللهی " (به تعبیر مجری منتقد) قبل از ورود به عرصه سریال سازی فعالیت های گسترده اقتصادی و فرهنگی را تجربه کرده است و تمام سوابق آن روشن و قابل استناد است حال صرفا به دلیل مذهبی بودن یا ثروتمند بودن فردی می شود به او حمله کرد ؟! یا او را تا حد یک دشمن و ضد انقلاب بالا برد ؟ اگر این فرد یک جوان حزب اللهی است پس چرا او را ضد انقلاب خطاب کردید ؟

نکته دوم که در این مسیر قابل اشاره است تهمت دید کاسب کارانه به هنر است که توسط این مجری به سرمایه گذار شهرزاد وارد شد ؛ آیا با اندکی فکر نمی توان به این نتیجه رسید که شخصی با این همه نفوذ که مجری تلویزیون در صفحه شخصی اش به آن اشاره می کند نمی توان بدون سر و صدا و دردسر کمتر به سود مالی برسد؟ چه دلیل دارد که خود را درگیر پیچ و تاب سریال سازی و دردسر های آن کند ؟

جالب اینجاست که در جای دیگری نقد های به ظاهر سازنده آقای مجری می رود به سمت لیبرال نشان دادن جریان موتلفه و در استدلالی بی پایه جریان متمکن مذهبی لیبرال خطاب می شود ! فردی که خود در کانادا درس خوانده و با تفکر لیبرالی بزرگ شده است چگونه می تواند جریان تربیت اسلامی در طیف های به شدت مذهبی ایران را زیر سوال ببرد ؟ اصلا وجه تسمیه این تهمت ها کجاست ؟آیا فقط به فرض  ثروتمند بودن می شود کسی را لیبرال معرفی کرد ؟

 مسئله بعدی که باید به آن اشاره شود این است که از ابتدای مطرح شدن نام یک جوان مذهبی در پشت پرده این سریال انتقاد های بی مورد آغاز شد و در بین قشر همیشه نالان  جامعه این هیاهو بر پا شد که باید جلوی آن گرفته شود و با آن برخورد کنند ؛  برخورد کنند که چی بشود؟ تا مردم بروند سریال علیرضاخان و لطیفه را از ماهواره‌ها دنبال کنند؟! چطور حضور یک جوان دغدغه مند را  نپسندیدید، اما آن همه تصویر زیبا را ندیدید؟ تا به حال در کدام فیلم کودتای 28 مرداد این قدر تاثیر گذار و رسا به تصویر کشیده شده بود؟ یا فضای زندگی زیبای ایرانیان مسلمان و سبک زندگی اصولی یک خانواده ایرانی به نمایش در آمده بود ؟ تا به امروز چه کسی انقدر دغدغه ماهواره ندیدن مردم در میان سرمایه داران ایرانی داشت ؟ حال مطرح می کنند که دغدغه اسلامی در شهرزاد نبود آخر چگونه می شود  در فضای 28 مرداد دهه 30 شرایط استبداد را در یک فرد به اسم "بزرگ آقا " خلاصه کرد و نشان داد و با اشاره ای هوشمندانه مبارزات اسلامی مردم علیه آن را به تصویر کشید ؟

به نظر می رسد نکته مغفول مانده انتقاد های امروز بی حرمتی بی پروا در آن است؛ اینکه ما به خاطر نظر شخصی خود حتی به مخاطب یا مردم عادی که یک سریال را دوست دارند توهین کنیم اسمش نقد نیست ؛ اینکه مردم و مخاطب را آنقدر ساده فرض کنیم که با دیدن شهرزاد  نئولیبرال شده اند و آن ها را همپای خبرنگار هتاک بی بی سی "شادی صدر " بدانیم اسمش روشنفکری هنری نیست؛‌کدام منطق به ما اجازه اینگونه توهین های ناروا را به مردم و مخاطب می دهد ؟

فارق از توهین بی پروا به مخاطبین سریال ضد دین خواندن بازیگران و عوامل ساخت این سریال بود که در نقد مجری مذکور به آن اشاره شد ! آخر چگونه یک بازیگر ضد دین یا به گفته "آقای مجری " لیبرال بهترین جایزه سینمایی حرفه ای خود را به امام زمان (عج) در ایام نیمه شعبان تقدیم می کند ؟ آخر بر چه اساس و دیدگاهی می توان هنرمندان را ضد دین معرفی کنیم ؟  به امید روزی که جوانان مستعد کشورمان را با بهانه جویی های بی مورد از مسیر پیشرفت دلزده نکنیم ! و کاری نکنیم که هنرمندان کشورمان به خاطر نقد های تخریبی بی پایه خروج از کشور و ادامه فعالیت هنری در یک کشور بیگانه را برگزینند!