حدود یکسالی می‌شود که خبرهایی مبنی بر تبلیغات شبکه‌های ماهواره ای برای جذب هنرمندان ایرانی شنیده می‌شد تا این که برخی با خارج شدن از کشور و پیوستن به این شبکه‌های ماهواره‌ای مهر تاییدی بر این اخبار زدند. چندی بعد اسامی این بازیگران افشا شد که در بین این اسامی جز چند نفر، الباقی چهره‌های شناخته شده‌ یا اثرگذار عرصه فرهنگ و هنر ایران محسوب نمی‌شدند.

دلایل بسیاری برای این اتفاق ردیف می‌شد. عده‌ای می‌گفتند «در کشور به این هنرمندان میدان داده نشد و آنها در نهایت به شبکه‌های ماهواره‌ای پیوستند»؛ برخی در مقابل می‌گفتند «اساساً این افراد از ابتدا به اشتباه به عرصه هنر آمده بودند، اگر کنار گذاشته شدند یا کم کار بودند به دلیل بی استعدادی خودشان باود. باید ظرفیت‌هایشان را در عرصه دیگری دنبال می‌کردند». برخی دیگر حرف از این می‌زدند که باور آن کمی سخت بود: «سینما در ایران در انحصار چند حلقه خاص است و این بازیگران مستقل در این باندبازی‌ها سهمی نداشتند» و ...برخی هم می‌گفتند:«شبکه‌های خارجی این هنرمندان را فریب داده‌اند و به دنبال گرم کردن بازار خودشان هستند و زمانی که تاریخ انقضاء این افراد برایشان تمام شود، آنها را رها می‌کنند».

حالا و پس از گذشت چند ماه سر و صدا پیرامون این رفتن‌ها و ایفای نقش‌های جزئی با بازی‍‌های آماتور و دست چندم در سریالهای ضعیف ماهواره ای، تب ماجرا خوابیده و ژست‌های مخالف‌خوانی عایدی نداشته است. چند روزی است که اخبار جدیدی به گوش می‌رسد، اخباری که حکایت از پشیمانی حدود 12 نفر از این افراد دارد و آنها درخواست بازگشت به وطن دارند.  این‌ها همان افرادی هستند که تاریخ مصرفشان برای جم و ... تمام شده است.

البته این ماجرا طرف دومی هم دارد و اینکه بازیگرانی که روزی ابزار تبلیغاتی جم بودند با رصد ماجرا از نزدیک به نتایجی رسیده‌اند که بازگویی آن در حال حاضر به واقعی شدن قضاوت‌ها کمک کرده و این بزرگترین تهدید برای ادامه حیات این شبکه‌های تلویزیونی است. بازی‌ای که از ابتدا در زمینی مبتدی تعریف شده و با مهره‌هایی آماتور رونق گرفته بود بدون صرف هیچ انرژی‌ و به خودی خود به پایان نزدیک شده است.

شبکه‌های ماهواره‌ای با ترفندهای رسانه‌ای و وعده‌های صد من یک غاز، پول، زندگی مرفه و ... تعدادی از این افراد را فریفتند تا برخی از آنها را به سمت خود بکشانند و با پایان یافتن شوی تکراری ضد ایرانی‌شان حالا این افراد را دور انداخته‌اند.

رئیس سازمان سینمای چندی پیش در رابطه با این موضوع گفته بود:«با توجه به اینکه همه کسانی که مهاجرت کردند از بازیگران و عوامل تولید شناخته شده در سینما نبودند و جزء چهره‌های مطرح شناخته نمی‌شدند و تنها در تلویزیون و شبکه‌های خانگی شاغل بودند، همان ایام پس از این مهاجرت‌ها دلنوشته‌ای را منتشر کردم و توضیح دادم به عنوان فردی که فضای خارج از کشور را می‌شناسد نوشتم که در خارج خبری نیست و این افراد نادم خواهند شد.»

ایوبی  با بیان اینکه برخی از این مهاجرین طی تماس‌هایی ابراز ندامت کردند و بخش حراست نیز برخوردهای خوبی با این افراد داشته، اظهارکرده که «راه بازگشت به خانه پدری را نبسته‌ایم تا اگر خواستند بازگردند. با این افراد باید چه کرد؟»

رئیس سازمان سینمایی تصریح کرده که «ما قرار نیست فرش قرمز برای خاطیان پهن کنیم و اینکه چه برخوردی با این افراد خواهد شد، فراتر از سازمان سینمایی است ولی حتماً با تعامل با سازمان‌های تصمیم‌گیرنده تصمیمات لازم اخذ خواهد شد.»

به نظر می‌رسد دیوارهای خانه رویایی که برای برخی از این افراد ساخته شده بود، فرو ریخته و وفراتر از آن جم به این جمع‌بندی رسیده است که عرصه تولید عرصه نفس‌گیر و حرفه‌ای است که چند رسانه ضعیف از عهده آن بر نمی‌آیند و این شبکه‌های تلویزیونی اساساً توانی فراتر از ترجمه دست چندم، مضحک و فانتزی چند فیلم خارجی با کیفیت ساخت پایین ندارند. این  ضعفی است که علی رغم تمام توانی که این شبکه‌ها برای بزک ماجرا به کار می‌گیرند روز به روز بیشتر از قبل نمایان شده است و بازار داغ تبلیغاتی ایشان خیلی زودتر از آنچه فکر می‌کردند، کساد شده است.