زهد و سلوک چه کسانی پذیرفته است؟

انسان بودن و راه و رسم آدمیت، از جمله اهداف و مسیری است که تمام رسولان الهی از آدم تا خاتم هر کدام با کتب الهی و معجزات خود سعی بر هدایت آدمیان به ویژه اشرف مخلوقات انسان داشتند که هر کدام به شیوه و رسم زمانه خود پیش رفته و خداوند را به زبان همان دوره زیستی و تاریخی بیان کرده‌است.

طریق زهد و پارسایی از جمله کارهایی است که مسیر رسیدن به خداوند را برای بندگان هموار می‌‌کند. در نگاه گروهی از مردم، طی کردن زهد و سیر سلوک، این گونه است که باید تمام محبوب ها را از خانه ی دل بیرون ریخته شود و خدا تنها در دل آدمی باقی بماند. 
در این تعریف زاهد می‌گوید: محبت به خانه، مرکب، مال، زن و فرزندان کنار گذاشته شود. اما باید بدانید این زهد و سلوک قرآنی نیست و در این گزارش تعریفی صحیح از قرآن کریم معرفی می‌شود.

زهد در لغت، به معنی بی اعتنایی، و زاهد کسی است که در عین کار و تلاش، به دنیا بی اعتنا باشد، در اصطلاح زهد، ضد رغبت و میل به دنیا است؛ یعنی روی گردانی از خوشی‌های دنیا و اموال و منصب‌ها و چیزهای دیگری که با مرگ زائل می ‌شود. 


* معیارهای تشخیص صحیح زهد

«لِکیلا تَأسَوا عَلی مَا فَاتَکُمْ ولا تَفرَحوا بِما ءاتکُم»؛ (این را بدانید) تا هرگز به آنچه از دست شما می‌رود اندوهگین نشده و به آنچه به شما داده شده است، دلشاد (شادمان) نگردید.»(حدید 23)
معنی زهد و پارسایی در این آیه به وضوح بیان شده است و آن اینکه انسان به آمد و رفت نعمتهای دنیا دل خوش نکند، این دو جمله کوتاه در حقیقت یکی از مسائل پیچیدۀ آفرینش را حل می ‌کند، چرا که انسان همیشه در جهان هستی با مشکلات و گرفتاری‌ها و حوادث ناگواری روبرو است و غالباً از خود سؤال می‌کند، با اینکه خداوند، مهربان و کریم است، این حوادث دردناک برای چیست؟ قرآن می‌گوید: هدف این بوده که شما دلبسته و اسیر زرق و برق این جهان نباشید.((1)) 
امیرمؤمنان (ع) نیز در ذیل همین آیه می ‌فرماید: «زهد بین دو کلمه از قرآن است که خدای سبحان فرمود: "تا بر آنچه از دست شما رفته حسرت نخورید و به آنچه به شما رسیده شادمان مباشید" کسی که بر گذشته افسوس نخورد، و به آینده شادمان نباشد، همۀ جوانب زهد را رعایت کرده است » ((2))

* دل کندن از نعمت های ناپایدار

«وَلا تَمُدَّنَ عَیْنَیْکَ إلی ما مَتَّعنا بِهِ أزواجاً مِنهُم زَهرَةَ الحَیوة الدنیا... » (طه، آیه 131)
«و هرگز چشم خود را به نعمتهای مادی که به گروه هایی از آنها داده‌ایم میفکن، که اینها شکوفه ‌های زندگی دنیاست و برای آن است که آنها را با آن بیازمائیم و روزی پروردگارت بهتر و پایدارتر است »

* مغرور نشدن و قانع بودن

إِنَّا جَعَلْنا ما عَلَی الْأَرْضِ زینَةً لَها لِنَبْلُوَهُمْ أَیُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً: ما آنچه را روی زمین است زینت آن قرار دادیم ، تا آنها را بیازماییم که کدامینشان بهتر عمل می کنند! (کهف، آیه 7)
رسول اکرم (ص) می‌فرماید: ‌ای پسر مسعود! «لیبلوکم ایکم احسن عملاً»، یعنی کدام‌یک از شما در دنیا زاهدتر هستید؟((3)) این بیان به‌ صراحت «حسن عمل» را به معنای زهد دانسته است. به ‌هر حال این هشداری است به همه انسان ‌ها و همه مسلمان‌ ها که در این میدانِ آزمایش الهی، فریب زرق و برق ‌ها را نخورند و به‌ جای اینکه به این مظاهر فریبنده دلبستگی پیدا کنند، به حسن عمل بیندیشند. ((4)) 

* مادیات ماندنی نیستند

وَمَا أُوتِیتُمْ مِنْ شَیءٍ فَمَتَاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَز‌ِینَتُهَا وَمَا عِنْدَ اللَّهِ خَیرٌ وَأَبْقَى أَفَلَا تَعْقِلُونَ. این آیه، همانند آیات مشابه دیگر، در مقام بیان ماهیت و حقیقت اشیا و اموری است که در اختیار آدمی قرار داده شده و جایگاه آنها را در زندگی دنیا معرفی نموده است. (قصص، آیه 60)

اما توجه داشته باشیم که که این بیانات و صحبت ها توجیه‌ گر بدبینی به نظام آفرینش و کوچک شمردن امور دنیوی و تحقیر منسوبان به آن نمی باشد، بلکه به تعبیر مرحوم مطهری، «همه اینها انتقاد از دلخوشی و رضایت و قناعت به علایق دنیوی است.» ((5))

تضاد و تقابل دنیا و آخرت، بی ‌مقداری اشیا و امور دنیوی و نکوهش مظاهر حیات دنیا را باید در کنار مذمت تارکان دنیا (به‌بهانه وصول به‌معنویت و آخرت) ملاحظه نمود تا آنچه در ابتدا معضل می ‌نماید، درست فهمیده شود و این تعارض ظاهری مرتفع گردد.

* زهد و سلوک قرآنی

آدم شدن در نگاه گروهی که می گویند راه زهد را پیشه گرفته اند این گونه است که باید تمام محبوب ها از خانه ی دل بیرون ریخته شوند و خدا تنها در دل آدمی باقی بماند. در این تعریف زاهد می گوید: محبت خانه و مرکب و مال و زن و فرزند را کنار بگذار. اما بدانید این زهد و سلوک قرآنی نیست.

اما در زهد و سلوک قرآنی، داشتن انواع محبوب ها جایز است، چرا که انسان می خواهد زندگی کند، منتها به این صورت که تمام محبوب های مشروع را در دل خود راه بدهد و محبت خدا را هم در دل جا بدهد، مشروط بر اینکه، محبت خدا یک سر و گردن از بقیه محبوب ها بلندتر باشد که اگر یک وقت میان حبّ خدا و حبّ مال و غیر تضادی پیش آمد، آن را به پای حبّ خدا قربان کند.


علامة جعفری در این باب معتقد است: ما می‌توانیم یک اشتباه بزرگ را مرتفع سازیم که دامنگیر عده‌ای فراوان از مردم گشته، بلکه متأسفانه گاهی عده‌ای از صاحب‌نظران را هم به انحراف فکری می ‌اندازد که اعراض از دنیا یعنی چه؟ مگر می‌ توان در این دنیا بدون اهتمام در امور حیات طبیعی، زندگی صحیح و سالم و مستقل را به دست آورد؟ ((6)) 

کلام آخر

متاع و زینت ‌بودن وسایل مادی نه‌ تنها با ابزار بودن آنها برای تعالی معنوی و سعادت ابدی منافاتی ندارد، بلکه مطابق با حکمت و مشیت الهی است. علامه جعفری می‌ نویسد: متاع چیزی است یا چیزکی است که از آن می‌ شود خیلی ساخت؛ همان ‌طور که امیرمؤمنان فرمود: اگر بخواهید به دنیا به ‌عنوان مطلوب مستقل و هدف نهایی بنگرید، دست شما خالی خواهد شد، اما اگر به‌ عنوان وسیله به آن بنگرید، این ناچیز به همه‌ چیز مبدل خواهد شد. ((7))

منابع:
((1))-[مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 23، ص 364 و 365]
((2))-[نهج البلاغه (محمد دشتی)، کلمات قصار 439 – ص 735]
((3))-(طبرسی، 1384: 435)
((4))-(مکارم شیرازی، 1363: 12 / 350)
((5))-(مطهری، 1385: 208)
((6))-(جعفری، 1362: 22 / 150 و 151)
((7))-(جعفری، 1382: 343)