اسکار مصداق هویج است و تحریم مصداق چماق!

وقتی «ساندرا بولاک» در 27 فوریه سال 2012  پاکت حاوی رای نهایی آکادمی اسکار را گشود فیلم جدایی را بهترین فیلم برگزیده آکادمی اسکار اعلام کرد و اصغر فرهادی به عنوان کارگردان برگزیده فیلم جدایی نادر از سیمین روی سن رفت و در ابتدا جمله بی نهایت زیبایی را بر زبان آورد: " سلام به مردم خوب سرزمینم" . فرهادی پس از دریافت جایزه اسکار در گفتگویی با رویترز  اعلام کرد "این فیلم برای مردم است نه برای اهالی سیاست. اما سیاسیون سیاس در تقدیر از  این فیلم و  مجمسه طلایی دریافت شده از مردم پیشی گرفتند.

فیلم «جدایی» با همه نظرات منتقدانه داخلی و خارجی در ستایش یا نکوهش  در نظر سنجی«بی بی سی» سیاسی‌ترین بنگاه خبر پراکنی جهان وابسته به ملکه انگلیس به عنوان یکی از برترین فیلم‌های قرن بیست و یکم معرفی شد.  دولت آمریکا نیز رسماً برای جایزه گلدن گلوب به اصغر فرهادی تبریک گفت و  دقایقی پس از دریافت این جایزه، نیکولا سارکوزی دو ساعت بعد از پایان مراسم اسکار، نخستین سیاست مدار غربی بود که به  فرهادی برای گرفتن جایزه اسکار به خاطر فیلم جدایی نادر از سیمین تبریک گفت. نیکلا سارکوزی رئیس جمهور فرانسه، در مصاحبه با برنامه صبحگاهی «رادیو آرتی‌ال» ساعت هفت و نیم صبح بیست و هفت فوریه به وقت فرانسه گفت: در مراسم اسکار امسال فیلمی بود که نباید از آن غافل شوی وی ادامه داد: یک جدایی فیلمی تکان دهنده و فراموش نشدنی بود. ویکتوریا نولند، سخنگوی وزارت خارجه ایالات متحده، گفت: «ما می‌خواهیم رسماً به اصغر فرهادی، کارگردان ایرانی، تبریک بگوییم… ما موفقیت او را تحسین می‌کنیم… موفقیت او سندی است بر غنا و انعطاف‌پذیری فرهنگ ایرانی.

پس از این اتفاقات کمتر از یکماه بعد  اوباما در پیام نوروزی‌اش برای آغاز سال 1932 به دستاور آکادمی اسکار اشاره کرد و در تاریخ 20 مارس 2012  گفت: امسال یک محصول ایرانی " یک جدایی" بالاترین افتخار آمریکایی برای یک فیلم خارجی زبان را از آن خود کرد."

اسکار؛ سیاسی بودن یا نبودن!

اما در داخل کشور کارشناسان فرهنگی وابسته به رسانه‌هایی با رویکرد اصلاح طلبی، پارامترهای دریافت این جایزه را، هنری  ارزیابی می‌کردند و دریافت جایزه اسکار را سیاسی قلمداد نمی‌کردند. مستقل از همه قضاوت‌هایی که ارائه می شود باید به یک نکته مهم اشاره کرد که اساسا اسکار «جدایی نادر از سیمین»  کاملا سیاسی و برنامه‌ریزی شده است. هالیوود و علی الخصوص اعضای آکادمی اسکار دیدگاه‌هایی کاملا ایدئولوژیکی دارند و دیدگاه اعضای آکادمی اسکار و فعالان هالیوودی ممزوج به ایدئولوژی با انگاره‌های سیاسی است. «جدایی نادر از سیمین» به دلیل بازتاب دیدگاه‌های تافلری (اشاره به الوین تافلر) متجلی در سبک زندگی شرقی، جایزه اسکار را دریافت کرده است، ضمن اینکه از این موضوع نباید غفلت کرد، دیدگاه‌های الوین تافلر ریشه هایی‌‌ سیاسی رادیکالی دارد. پس به یقین بر خلاف دیدگاه‌های رایج گروه‌های شبه هنری وابسته داخلی، جایزه اسکار کاملا سیاسی است.

اما نکته مهم این است همین دیدگاه ایدئولوژیک هنری وابسته به آراء سیاسی  خاص زمینه‌ای را فراهم آورد تا در سال 2013 در مراسم هشتاد و پنجمین جایزه اسکار بهترین فیلم را «آرگو» کسب کند تا اوج سیاسی کاری آکادمی به وضوح متجلی شود.

پیکره ایدئولوژیک سینما و سینماگران هالیوودی چنان است که می‌توان حتی از انتخاب و ساخت آثارشان دریافتی سیاسی داشت. اما سیاستمداران آمریکایی با شناخت عمیق از پیکره ایدئولوژیک سینمای هالیوود همچنان بهره خود را از این رویداد ظاهرا هنری خواهند برد.

نکته حائز اهمیت این است که باراک حسین اوباما در پیام نوروزی خود در سال 1390 دریافت جایزه اسکار بهترین فیلم خارجی زبان توسط فیلم جدایی را یک دستاور برای ایرانیان توصیف می‌کند، این اتفاق در حالی می افتاد که کنگره آمریکا علیه برنامه صلح آمیز هسته‌ای ایران به صورت مکرر قطعنامه‌های متعددی را تصویب می‌کرد و دستاوردهای اقتصادی دولت ایران در حال از دست رفتن بود. یکسال پس از دریافت جایزه اسکار، بانوی اول آمریکا (همسر اوباما) از طریق یک ارتباط ویدئویی پاکت حاوی نام بهترین فیلم آکادمی، یعنی فیلم ضد ایرانی «آرگو» را قرائت می‌کند.  همین چند پاراگراف می‌تواند سیاسی کاری منتج از جریان ایدئولوژیک حاکم در ساز و کار جریان هالیوود را به خوبی تبیین کند. اما در این مجال و مقال با هویت‌شناسی جریان شبه هنرمندانه اما کاملا ایدئولوژیک، حاکم در هالیوود، رویدادهای سیاسی منتج از مجسمه  طلایی اسکار را می توان بهتر تحلیل کرد.

مردم خوب سرزمینت زیر فشار تحریم‌ها له شدند! کجایی دقیقا کجایی؟!

اصغر فرهادی به عنوان برنده مجسمه سیاسی اسکار روی سن آکادمی رفت و این جمله را بر زبان آورد: " سلام به مردم خوب سرزمینم". اما چقدر پشت این سلام زیبا ایستاد؟!

فرهادی زمانی این جمله را بر زبان جاری کرد که کنگره نشینان آمریکایی به سرکردگی باراک، در حال طرح ریزی برنامه مدون و از پیش تعیین شده ای بودند تا مردم خوب سرزمین اصغر فرهادی را از حقوق اساسی و بین المللی خود برای داشتن انرژی صلح آمیز هسته ای محروم کنند و این محرومیت توام با تحریم‌هایی بود که طی 4 سال گذشته موجب رکود اقتصادی دهشتناکی در این سرزمین شد.

اصغر فرهادی به جای حسن(روحانی) باید برای حسین(اوباما) نامه می نوشت !

همین تحریم‌های دولت ایالات متحده بود که سفره مردم خوب این سرزمین را کوچک‌تر کرد، همین سیاست‌های جائرانه بود که موجب شد بازتاب پدیده فقر شکلی عمومی‌تر در رسانه‌های فرصت طلب داشته باشد. اما فرهادی مستقل از همه اتفاقاتی که در این سرزمین می افتد به جای اعتراض به سرمنشا ظالمانه این رویداد، به رئیس جمهور سرزمین خود معترض می‌شود. هر چند که دولت مستقر، قصورش در تضعیف زیست اقتصادی مردم با وعده‌های صد روزه و یکساله محقق نشده، اما جناب فرهادی به عنوان یک کارگردان فهیم و شناخته شده بین المللی به جای نوشتن نامه به حسن (روحانی) باید برای حسین (اوباما) نامه می نوشت.

کسی که در دوران زمامداریش، موفق به دریافت جایزه اسکار شد و باراک، سیاستمدارانه، بدترین تحریم‌های اقتصادی ممکن مصوب کنگره ایالات متحده را علیه ایران امضا کرد.

جناب فرهادی، شناخته‌ترین فیلمساز ایرانی است که وجه بین المللی‌اش با زمینه چینی‌های سیاسی بیشتر می شود و البته ایشان فراموش نکنند، خواسته یا ناخواسته، سیاست ورزی به جایگاه ایشان اعتبار می‌بخشد. ایشان اگر به «همان مردم خوب سرزمین» خود اعتقاد داشته باشند باید پشت همان سلام   به مردم سرزمینشان می‌ایستادند  و تحریم اسکار را نقض نمی‌کردند و از مجموعه اعتراض‌ها به مردم خوب سرزمین خودشان بهره‌برداری می‌کردند.

 نکته مهم این است که فرهادی می‌توانست در شرایط کنونی که فضای بسیار خوبی علیه تندروهای حاکم در ایالات متحده شکل گرفته «ندای مظلومیت مردم خوب سرزمین» خودشان را به گوش جهانیان برساند. سئوال مهم این است که فیلمسازان بسیار مهمی با ملیت‌های مختلفی موفق به اخذ این جایزه شده اند. اگر برگمان فقید  به عنوان یک فیلمساز سوئدی که آثارش بارها مورد اقبال آکادمی اسکار قرار گرفته است، موقعیت و جایگاه کنونی فرهادی را داشت و ملیت، هویت، جایگاه شهروندی‌اش توسط سیاستمدار تندرویی مثل ترامپ تحقیر می‌شد، بازهم نمایندگانی به مراسم اسکار معرفی می‌کرد؟

کاش اصغر فرهادی به جای نوشتن نامه به رئیس جمهور خودش به  سر منشا ظلم، نامه می‌نوشت و پیام ویدئویی می‌فرستاد. به آنانی که وفای به عهدشان (برجام) را در عرض کمتر از یکسال نقص کردند.

فرمان 90 روزه و تحقیر آمیز دونالد موجب شد که این کارگردان ایرانی نتواند در مراسم اسکار حضور پیدا کند. این فرمان مثل هوای سیاست یک بام و دو هوایی است که در سال 2012  زمینه دریافت جایزه اسکار «جدایی» را فراهم آورد و فراموش نکنیم در  سال 2013 فیلمی(آرگو) موفق به گرفتن جایزه اسکار می شود که  چهره متوحشی از مردم خوب سرزمین فرهادی را به تصویر می کشد.

با صدور فرمان ترامپ، یکی از سرشناس‌ترین سینماگران ایرانی حق ورود به خاک ایالات متحده را ندارد و در سوی دیگر دنیا مردم انگلیس و آمریکا به عدم حضور این فیلمساز ایرانی معترض می شوند، باز هم دوبام و چند هوا. آکادمی هم در شرایط منفعلانه در مقابل این تصمیم ایستادگی نمی‌کند تا به منتخب مردم آمریکا هتک حرمت نشود!  

اگر مردم این سرزمین خوبند، چرا جناب فرهادی بحر یک مجسمه طلایی با شتاب بیشتری به این نابرابری دردمندانه اعتراض نمی‌کند؟ فیلمساز ایرانی در مواجه با این اقدام به جای تحریم یک محفل هنری نه چندان با ارزش، دو ایرانی آمریکایی تبار مثل انوشه انصاری و فیروز نادری را به عنوان نماینده خود راهی این مراسم می‌کند. در صورتیکه این دو ایرانی موفق که در فضا سیر می‌کنند، هنوز نمی‌دانند بابت این سیاست هویج (مجسمه طلایی اسکار) و چماق ( تحریم های ظالمانه) مردم خوب سرزمین جناب فرهادی چه تاوان سختی می‌دهند!

در اثر الطاف سیاسی جناب اوباما که تندروتر از ترامپ نیست، ساعت 4 صبح روز 9 اسفند به وقت تهران، زمانی که انصاری و نادری با لباس‌های بسیار گران خود روی فرش قرمز منتهی به تئاتر دالبی هالیوود در لس آنجلس قدم می‌گذارند، از اسکار 2011  تا  اسکار2017 ، سفره مردم ایران هفت برابر کوچک‌تر شده است. 

حضور جناب فرهادی در مراسم خیریه دوستداران فرزندان آسمان شبیه رفتار عمومی همدستان هنری ایشان (آنجلینا جولی) در سوریه و پاکستان است. اما مردم خوب سرزمین شما منتظرند صدای بلند جهانی شما را در مقابل ظالمان بشوند و تحریم کمترین کاری است که جناب فرهادی می توانستند آنرا انجام دهند. شاید جناب فرهادی می ترسیدند با  تحریم مراسم، از پذیرفته شدن در سال‌های آتی منع بشوند؟