خاطره زائری از یک هم وطن اسیر ارمنی+عکس

حجت الاسلام زائری در صفحه اینستاگرام خود نوشت:

دیدیم دو دست و چشمهای یک سرباز ایرانی را بسته اند و استوار[بعثى] با لگد به دهان او می زند. از دماغ و دهان اسیر خون می آمد و پوتین استوار بدان آغشته بود. ماهر عبدالرشید از دور داد زد..."چرا اسیر را می زنید؟" استوار گفت:"به خمینی فحش نمی دهد!" ماهر غرید:"خب از آن طرف آمده معلوم است فحش نمی دهد!" گفت آخر این ارمنی است، مسلمان که نیست. ماهر... گفت... دو تا فحش بده و خودت را خلاص کن!" سرباز ارمنی گفت...:" من هر وقت به چهره این مرد نگاه می کنم حضرت مسیح را به یاد می آورم، ناسزا گفتن به او ناسزا گفتن به مسیح است، ناسزا گفتن به مسیح ناسزا گفتن به خداست و جسارت به خدا شرط بندگی نیست! ماهر نگاهش را از اسیر گرفت و به چشم های تک تک حاضران نگاه کرد. سر را به طرف صورت زخمی اسیر چرخاند و چشم هایش آبستن اشک شد!" این بخشی از کتاب "پوتین قرمزها"، خاطرات بازجوی افسران بعثى اسیر در دوران جنگ است که در این بخش خاطره ای از ماهر عبدالرشید فرمانده مشهور ارتش عراق و از نزدیکان صدام نقل می کند. انتشارات سوره مهر این کتاب را به تازگی منتشر کرده است.

Capture9