شهیدی که قبل از شهادت برای خود مجلس ختم گرفت

وقتی هنگام دفن و در مراسم شام غریبان و ختم، نوار تلقین ومراسم او از بلندگو پخش می شد که خود شهید برای خودش مداحی می کرد باعث حیرت همگان شده بود.

در روز 14 مرداد 1360ساعت دوبعد از ظهر اولین ترور منافقین در کرج به هدف نشست واین سید مظلوم بعداز عمری مجاهدت در راه اسلام به هدف دیرینه اش رسید ودر محل کارگاه نجاری خویش بدست منافقین کور دل ترور وبه درجه رفیعشهادت نائل وبه اجداد طاهرینش پیوست .

مدح و یاد امام زمان(عج) وذکر مصائب مادرش فاطمه زهرا (س) از علاقه های غیر قابل وصفش بود ودر تمام برنامه های او نمایان بود.

همیشه این دعا ورد زبانش بود که خدایا از مال ومنال دنیا آنقدر به من عطا کن که باز بگویم بده آنقدر به من نده که ترا فراموش کنم.

وصیت کرده بود اگر من در جبهه شهید شدم مخارج انتقال جنازه و مراسم مرا پرداخت کنید تا به دولت اسلامی هزینه ای تحمیل نشود.

در سی و هشتمین سالگرد شهادت مجاهد انقلابی شهید ترور کرج بدست منافقین ، فرصتی دست داد تا به مرور زندگی نامه این شهید بزرگوار بپردازیم ' سید کمال قریشی ' هنگام صلات ظهر روز 24 فروردین 1313 در روستای برغان از توابع بخش ساوجبلاغ کرج در یک خانواده مذهبی و از دامن مادری پاک وپرهیز کارششمین کودک خانواده چشم به جهان گشود .

پدرش که از سلاله رسول اعظم ومداح وموذن مسجد بود کودک را در آغوش کشید وبه مسجد برد و اذان و اقامه در گوش راست وچپش قرائت کرد ونام سیدکمال را بروی نهاد.

در کنار پدر ومادر دوران کودکی را سپری کرد، همراه پدر به مسجد می رفت و دعا وقرآن را با او زمزمه می کرد به صورتی که کمتر از هفت سال داشت که دعای افتتاح وسوره هایی از قران را از حفظ می خواند وفریضه نماز را به صورت کامل انجام می داد .

هنوز هفت سالش تمام نشده بود که مرگ بین او وپدر فاصله انداخت وگرد یتیمی بر چهره اش نشست وبه ناچاراز همان دوران کودکی با کار وکوشش آشنا شد.وبه علت فقر خانواده همراه با مادر کشاورزی وباغداری را تجربه کرد.

تا کلاس سوم دبستان درس خواند وهمزمان به مکتب می رفت ولی به علت وضعیت نامناسب مالی از ادامه تحصیل بازماند ونزد برادر بزرگتر حرفه نجاری را فراگرفت وبا توجه به علاقه وافرش به اهل بیت عصمت وطهارت، مدیحه سرائی نیز می کرد .

به سن هجده سالگی که رسید جهت خدمت سربازی فرا خان شد ولی به علت مشکلات خانوادگی از رفتن به خدمت وظیفه سر، باز زد تا اینکه توسط مأمورین جلب وبه سربازی اعزام شد ودرهمان شب اول از پادگان فرار و به کرج بازگشت و از ترس مأمورین به تهران رفت ودر یک کارگاه قالب سازی کفش مشغول به کار شد سپس مدتی در سد کرج بعنوان آتشبار حفر تونل فعالیت کرد.

با پیگیری بستگان از خدمت سربازی به خاطر کفالت مادر معاف شد وبا اجاره مغازه ای در کرج مشغول حرفه نجاری شد ،در سال 1337با خانواده ای مذهبی از اهالی روستای برغان وصلت نمود که ثمره این ازدواج چهار فرزند(دو پسر ودو دختر) بودکه یکی از فرزندان بنام سید محمود در عملیات خیبر به درجه رفیع شهادت نائل شد.

مداح وموذن مسجدجامع کرج بود . در مجالس مختلف مذهبی شرکت و بدون هیچ گونه چشم داشتی به ذکر مناقب اهل بیت می پرداخت.

وی مقلد آیت الله بروجردی بود وخمس مالش را به ایشان می داد .بعداز رحلت آقای بروجردی به تقلید از امام خمینی رجوع کرد وهمیشه خود را سرباز ایشان می دانست.

در سال 1342 جزء طرفداران حضرت امام خمینی بود واعلامیه ایشان را پخش می کرد درهمان ایام 15 خرداد در وصف امام شعری سرود ودر مجلسی با حضور حضرت امام در قم قرائت کرد چندین بار به علت پخش اعلامیه وحمایت از نهضت حضرت امام توسط شهربانی دستگیر ومورد باز جویی فرار گرفت .

بسیار اهل انجام کار های خیر بود وبا کمک مالی از مستمندان وکودکان یتیم دلجویی می کرد.در سال های ستم شاهی با برپایی مجالس وعظ وسخنرانی ودعوت از وعاظ انقلابی هم چون حجج اسلام شجونی ،ناطق نوری،حاج حسین انصاریان،صالحی خوانساری وآقای فخرالدین حجازی اقدام می کرد.

در برگزاری جشن های مذهبی خصوصا نیمه شعبان در راه ترویج شعائر اسلامی فعالیت می کرد.باشروع انقلاب اسلامی بعنوان یکی از پایه گذاران نهضت امام خمینی در کرج فعالیت وبا سرودن اشعار وسرودهای حماسی در تهیج مردم می کوشید.

بعداز پیروزی انقلاب سر از پا نمی شناخت وبا حضور در عرصه های مختلف هم چون کمیته انقلاب ، فدائیان اسلام ،ستادمبارزه با قاچاق موادمخدروساماندهی راهپیمای ها وبرگزاری انتخابات فعالیت می کرد.

در زمان درگیری های گروهک های الحادی ومنافقین به مبارزه با آنان پرداخت وبا سرودن اشعار وتوجیه مرد م در مجالس ، مراسم مختلف ومناظرات خیابانی پرده از چهره منافقانه آنان بر می داشت.

با شروع جنگ تحمیلی در چهارم مهر 1359تنها چهار روز بعداز آغاز جنگ به جبهه عزیمت کرد ودر حماسه بستان وسوسنگرد در کنار نیروهای شهید چمران حضور داشت .

بعداز بازگشت از جبهه دوباره به مبارزه با منافقین پرداخت و در فروردین سال1360 برای بار دوم به جبهه عزیمت کرد ودر گروه های شهید چمران سازماندهی ودر جبهه دهلاویه حضور یافت.

باشروع درگیری های مسلحانه منافقین وشهادت 72 شهید حزب جمهوری اسلامی مبارزه بی امان با این گروهک آمریکایی توسط ایشان با شدت هرچه بیشتر ادامه یافت وچندین بارنیز مورد تهدید آنان واقع شد.

همزمان بافعالیت های انتحاباتی ریاست جمهوری شهید رجایی در ماه مبارک رمضان به علت تبلیغ و نصب عکس های شهید رجایی بر روی خودروی سواری خود، خودرو توسط منافقین به آتش کشیده شد ولی آتش کینه آنان خاموش نگشت.

این شهید بزرگوار امروز در کنار فرزند شهیدش سیدمحمود قریشی و و برادر زاده های شهید ش ' سیدعلی اصغر' ، ' سید عباس ' و ' سید جمال'، 'سیدمحمد' آرام گرفته است تا راه پر رهرواش ادامه یابد.