به گزارش مهر، سعد ابن عبدالله قمی از بزرگان و محدثان شیعه همراه احمد ابن اسحاق قمی (وکیل امام حسن عسکری علیهالسلام) برای طرح برخی از پرسشها به محضر امام حسن عسکری(ع) شرفیاب میشوند.

سعد جریان دیدارش با امام حسن عسکری(ع) را چنین توصیف می‌کند: هنگامی که محضر امام یازدهم رسیدیم، پرسش را مطرح کردم! امام عسکری(ع) به فرزندش اشاره نمود و فرمود: " از نور چشمم سئوال کن! " در این لحظه آن کودک خطاب به من فرمود: هر چه می‌خواهی بپرس!

قلت فأخبرنی یا ابن رسول الله(ص) عن تأویل(کهیعص) قال: هذا الحروف من انباء الغیب؛ اطلع الله علیها عبده زکرّیا، ثم قصها علی محمد و ذلک انّ زکرّیا سأل ربّه ان یعلّمه أسماء الخمسه فأهبط علیه جبرئیل فعلّمه ایّاها، فکان زکرّیا اذا ذکر محمداً و علیاً و فاطمه و الحسن و الحسین سری عنه همّه، وانجلی کربه و اذا ذکرالحسین خنقته العبره و وقعت علیه البهره.

پرسیدم: منظور از " کهیعص "(از حروف مقطعه قرآن) چیست؟

امام زمان(عج) فرمود: این حروف از خبرهای غیبی است. خداوند بنده[و پیامبر] خود حضرت زکریا را از آن آگاه ساخته و سپس آن را برای محمد(ص) بازگو کرده است. داستان از این قرار است که زکریا(ع) از خداوند خواست تا نام‌های پنج تن[آل عبا] را به او بیاموزد. خداوند متعال جبرئیل را به سوی او فرستاد و آن نام‌ها را به او یاد داد.

حضرت زکریا چون[نام‌های مقدس] محمد(ص) و علی و فاطمه و حسن علیهم السلام را بر زبان می‌آورد، اندوه و گرفتاریش برطرف می‌شد و هنگامی که نام " حسین " را می‌برد، بغض گلویش را می‌فشرد و مبهوت می‌شد.

فقال: ذات یوم یا الهی! ما بالی اذا ذکرت اربعاً منهم تسلّیت بأسمائهم من همومی، و اذا ذکرت الحسین تدمع عینی و تثور زفرتی؟ فانبأ الله تعالی عن قصته، و قال:(کهیعص) " فالکاف " اسم کربلا و " الها " هلاک العتره، و " الباء " یزید، و هو ظالم الحسین و " العین " عطشه. و " الصاد " صبره.

حضرت زکریا گفت: بار الها! چرا وقتی که آن چهار نفر را یاد می‌کنم آرامش پیدا می‌کنم و نگرانی‌هایم برطرف می‌شود و هنگامی که نام حسین(ع) را می‌برم اشکم جاری و فریادم بلند می‌شود؟!

تفسیر کهیعص

خداوند سبحان او را از داستان حسین(ع) آگاه کرد و فرمود: " کهیعص ".

پس " کاف " نام کربلا است. " هاء " رمز هلاکت عترت است و " یاء " کنایه از نام یزید که جفاکننده نسبت به حسین(ع) است و " عین " اشاره به عطش و تشنگی او دارد و " صاد " نشانه صبر و شکیبایی امام حسین(ع) است.

فلمّا سمع ذلک زکرّیا لم یفارق مسجده ثلاثه ایام و منع فیها الناس من الدخول علیه و أقبل علی البکاء و النحیب و کانت ندبته " الهی اتفجّع خیر خلقک بولده، الهی اتنزل بلوی هذه الرزیّه بفنائه، الهی اتلبس علیّاً و فاطمه ثیاب هذه المصیبه، الهی اتحلّ کربه هذه الفجیعه ساحتهما؟! ثمّ کان یقول: اللّهم ارزقنی ولداً تقرّبه عینی علی الکبر، و اجعله وارثاً وصیاً، واجعل محلّه منّی محلّ الحسین، فاذا رزقتنیه فافتنّی بحبه، ثمّ فجّعنی به کما تفجّع محمداً حبیبک بولده "

فرزقه الله یحیی و فجعّه به و کان حمل یحیی ستّه اشهر و حمل الحسین کذلک …

گریه حضرت زکریا بر مصیبت امام حسین(ع)

پس هنگامی که حضرت زکریا از ماجرای امام حسین(ع) آگاهی یافت، از عبادتگاه خود سه روز جدا نشد و ملاقات‌های خود با مردم را در این مدت قطع و گریه و ندبه و ناله خود را آغاز کرد و به خدای سبحان چنین گفت: بار الها! آیا فاجعه و مصیبتی را بر بهترین خلق خودت به واسطه فرزندش روا می‌داری؟!

معبودا! آیا نازل می‌کنی این مصیبت دردناک را برای امتحان اهل‌بیت(ع)؟!

پروردگارا! آیا با این مصیبت، علی و فاطمه را لباس عزا می‌پوشانی؟!

خدایا! آیا سختی این فاجعه را بر ساحت مقدس علی و فاطمه وارد می‌کنی؟!

سپس در ادامه می‌گوید: اللّهم ارزقنی ولداً تقرّبه عینی علی الکبر، واجعله وارثاً وصیّاً، اجعل محلّه منّی محلّ الحسین، فاذا رزقتنیه فافتنّی بحبّه، ثمّ فجّعنی به کما تفجّع محمّداً حبیبک بولده فرزقه الله یحیی و فجّعه به. و کان حمل یحیی ستّه اشهر و حمل الحسین کذلک.

خدایا! فرزندی به من بده که در ایام پیری و کهنسالی نور چشمم و وارثو جانشین من باشد. و مکان و منزلت او را مثل حسین قرار بده برای من. پس هنگامی که چنین فرزندی به من عطا کنی، مرا به محبت او بیازما، سپس فاجعه و مصیبت دردناکی را که بر دوست خودت محمد(ص) به وسیله فرزندش روا داشتی، برای من نیز همان[غم عظیم] و حادثه ناگوار را روا بدار.

و خداوند حضرت یحیی را به حضرت زکریا داد و او را با مصیبت دردناک آزمود.(کمال‌الدین و تمام النعمه، شیخ صدوق، تصحیح و تحقیق استاد اکبر غفاری، ص ۴۸۸، چاپ جامعه مدرسین قم، سال ۱۴۲۲ ه. ق)

و همان‌گونه که حضرت امام حسین(ع) شش ماهه به دنیا آمد، حضرت یحیی نیز مدت حملش شش ماهه بود…[و همانطور که سر امام حسین(ع) را از تن جدا کردند سر حضرت یحیی را نیز از بدن جدا کردند و همانطور که سر امام حسین(ع) در مسجد اموی شهر دمشق در سوریه حاضر کردند و یزید چوب به لب و دندان امام زد، سر حضرت یحیی را در همان مسجد دفن کردند.]

شخصیت راوی حدیث، سعد ابن عبدالله بن ابی خلف اشعری قمی

ابوالقاسم، شیخ الطائفه و فقیه و شخصیت برجسته شیعه است که حدیثعامه را نیز بسیار شنیده است و در فراگیری علم و طلب حدیثسفرها کرده، و از نزدیک چهره‌های محدثان اهل سنت، همچون حسن بن عرفه، محمد بن عبدالملک دقیقی، ابوحاتم رازی و… را مشاهده و با آنان ملاقات داشته است.

این محدثشهیر به محضر امام عسکری(ع) نیز شرفیاب شده و جمال مبارک حضرت بقیه‌الله(عج) را هم از نزدیک رؤیت کرده است و پاسخ پرسش‌های علمی خود را از جمله تفسیر " کهیعص " را از امام زمان شنیده است.

سعد ابن عبدالله قمی دارای آثار گرانسنگی از جمله کتاب الرحمه(این کتاب مشتمل بر ابواب بسیاری در فقه است که شیخ صدوق آن را از کتاب‌های مورد اعتماد و مرجع دانسته است، کتاب الضیاء(این کتاب پیرامون امامت است)، کتاب مقالات الامامیه، کتاب مناقب رواه الحدیث، ‌ کتاب الرّد علی المجبّره، کتاب بصائر الدرجات(این کتاب به صورت مختصر بارها چاپ و منتشر شده است)، کتاب فضل عبدالله و عبدالمطلب و ابی‌طالب، کتاب المنتخبات، کتاب المزار و… است.

علامه مجلسی در مجلد ۹۲ و ۴۰ بحارالانوار، رساله انواع آیات القرآن سعد ابن عبدالله را مندرج کرده است و نظر مرحوم آیتالله العظمی خویی این است که سعد ابن عبدالله را در سند هزار و ۱۴۲ حدیث قرار دارد.( دایره المعارف تشیع، جلد ۹، ص ۱۶۴، جامع الرواه / ج ۱، ص ۳۵۵).