به گزارش افکارنیوز به نقل از برهان، در بهمن ماه هر سال بزرگترین همایش هنری- فرهنگی کشور تحت عنوان جشنوارهی فیلم فجر در تهران برگزار میشود؛

از محورها و مسایلی که در جشنواره‌ی امسال بسیار به آن پراخته شده بود، بحث«خیانت به همسر و عشق‌های زن و مرد نامحرم و روابط باز دختر و پسر» بود. اما سؤال اینجاست آیا «رسالت سینما» فقط همین است؟! برای روشن شدن موضوع با دکتر «وحید شالچی» دکترای رشته جامعه‌شناسی نظری - فرهنگی و مدرس دانشگاه علامه طباطبایی به گفت‌وگو نشسته‌ایم.

همان طور که در جشنواره‌ی فیلم فجر امسال شاهد بودیم، یکی از محورها و مسایلی که در جشنواره‌ی امسال بسیار به آن پرداخته شده بود، بحثخیانت به همسر و عشق‌های زن و مرد نامحرم و روابط باز دختر و پسر و… بود. تحلیل شما از این وضعیت چیست؟ آیا این مسأله از مسایل مهم جامعه به شمار می‌رود یا قصد سینمای روشنفکری ما از طرح این موضوعات چیز دیگری است؟

به نظر می‌رسد ترکیبی از چند علت می‌تواند در اینجا وجود داشته باشد. ابتدا این که خیانت در قشرهایی از جامعه بسیار افزایش پیدا کرده است(البته این موضوع نیازمند مطالعات تجربی است) و به این جهت اتفاقاً این موضوع مطرح شده که یک مسأله‌ی اجتماعی است نه به این جهت که شیوعش عمومیت دارد؛ بلکه به این جهت که حتی کم بودنش هم با توجه به فرهنگ ایرانی مسأله‌زاست. یعنی آمار خیانت در ایران را نباید با فرانسه مقایسه کرد. به همین مقداری هم که هست باید حساس بود و به آن توجه نشان داد. از این رو به نظر می‌رسد همین هست که این اتفاق رخ داده و ما در سطوحی از جامعه با افزایش این پدیده روبه‌رو هستیم.

علت دیگری که به نظر بنده می‌رسد این است که ممکن است پس از پخش سریال‌هایی با این موضوع از فارسی وان، این تصور ایجاد شده باشد که این موضوع می‌تواند پرفروش باشد و به این جهت به آن اقبال نشان داده شده است. چون بالاخره سریال‌های فارسی وان پرفروش شدند و یکی از مضامینی را که می‌شد در آن‌ها مشاهده کرد، مسأله‌ی خیانت بود.

نکته‌ی سوم این که سینماگران به عنوان یک قشر از جامعه، قشرخاصی هستند. مطالعات آماری در این قشر نشان می‌دهد که اهالی سینما خانواده‌های سست‌تری دارند و در آن‌ها طلاق بیش‌تر است، سستی خانواده به مراتب بیش‌تر از عموم جامعه است یعنی حتی در جامعه‌ای مثل آمریکا هم اهالی سینما سستی خانواده‌هایشان با دیگر جامعه فاصله‌ی محسوسی دارد. از این رو وقتی طبقه‌ای برای اقشار دیگر جامعه، فیلم یا سریال تولید می‌کند؛ به شکلی دارد از پنجره‌ی وجودی خود جامعه را نقد می‌کند. ولی بنده فکر می‌کنم هر سه دلیل با هم اتفاق افتاده‌اند؛ یعنی هم اتفاق اختلاف اجتماعی است نه به این دلیل که آن قدری که می‌گویند خیلی زیاد است به این دلیل که همین کم هم برای ما زیاد است، حساسیت‌زا است و به این دلیل که ممکن است تصور شود که این موضوع خوبی است برای فروش و سومین دلیل هم این است که در همه جای دنیا در اهالی سینما یک سری چیزها مراجعه‌ی بیش‌تری دارد.

به نظر شما رسالت سینما این است که روی مسأله‌ای در جامعه دست بگذارد و آن را برجسته نماید یا این که می‌بایست در کنار بازنمایی یک معضل، روی دیگر سکه‌ی آن را نیز به تصویر بکشد؟ یعنی آیا سینما باید برای مسایل راهکار هم ارایه دهد یا فقط مشکل را نمایش دهد؟

سینما می‌تواند جواب ندهد، می‌تواند یک مسأله را بررسی کند و راه حل را نگوید، حتی می‌تواند موضوع را بررسی کند و بر حسب نوع پرداخت و داستان و این‌ها علت را هم نگوید ولی حداقل کاری که باید بکند آن است که آن پدیده را درست به تصویر بکشد. در مورد مسایل غیراخلاقی نیز حداقل زشتی این مسایل را به تصویر بکشد یعنی زشتی را خوب به تصویر بکشد و البته خوب بود که نشان می‌داد این زشتی در چه فضایی اتفاق می‌افتد، در چه زمینه‌هایی اتفاق می‌افتد. آنچه در پرداخت سینمایی ما راجع به خیانت وجود دارد، هیچ کدام نیست؛ یعنی سینمای ما نتوانسته است زشتی موضوع را همانی که هست، نشان دهد.

نکته‌ای که در جشنواره بود این که یک سوژه‌گیری زنانه هم صورت می‌گیرد. یعنی تلاش شده بود در این فیلم‌ها این طور نشان داده شود که عمدتاً مرد عامل اصلی خیانت است و زن مظلوم؛ و حتی درصدی هم این طور است و بعد هم این که نقش فعال و نقش اخلاقی را به زن بدهد.

هم اکنون روابط دختر و پسر در سینماهای ما به راحتی دارد بازنمایی می‌شود، عشق قبل از ازدواج در چند فیلم تقدیس می‌شود. مقدس جلوه پیدا می‌کند. به نظر شما عشق قبل از ازدواج چه آسیب‌هایی را می‌تواند در بر داشته باشد؟ آسیب‌هایی که بر این نوع از ازدواج و آشنایی متصور است، چیست؟ لطفاً توضیح دهید؟

در اینجا نکته‌ای وجود دارد و آن هم این است که این نوع ازدواج متناسب فرهنگ‌هایی است که تمامی اجزای آن هم این گونه است. این نوع ‌ازدواج و آشنایی متناسب جامعه‌ای است که ازدواج را امری دایمی نمی‌دانند و به عنوان یک قرارداد موقتی به آن نگاه می‌کنند.

نکته‌ی دیگر این که باید دید پرداخت سینمایی ما نیز چگونه صورت می‌پذیرد. کاری که سینما باید صورت بدهد این است که ما را به فهم عمیقی از مسایل برساند و یا حداقل حس عمیق‌تری به ما بدهد یعنی ممکن است فهم عمیق‌تر نباشد اما مثلاً من زشتی خیانت را بتوانم خوب حس کنم. سینمای ما اصلاً در این زمینه گامی برنداشته است. به هیچ وجه در این فضا حرکت نمی‌کند. یعنی مثلاً شما مجموعه فیلم‌های ساخته شده در مورد خیانت را ببینید، به ندرت می‌توانید به علت این مسأله دست پیدا کنید.

در بسیاری از مواقع علت‌ها می‌شوند روان‌شناختی به این معنا که فلانی، فلان مرد، فلان زن، آدم‌های بدی بودند که این کار را کردند ولی نکته این جاست که رسالت فیلم این نیست. فیلم باید این را نشان دهد که چگونه چنین چیزی ممکن است.

چه تیپ‌هایی بیش‌تر در معرض این آسیب هستند؟ چه نوع سبک ‌زندگی‌هایی این را ایجاب می‌کند؟

در بحثفرهنگ‌ها تناقض‌هایی وجود دارد و آن هم این است که بقیه جاها را آزاد بگذارد و بعد خیانت را بد بداند اینها با هم تناسب ندارد اگر این جاها را آزاد گذاشتید اینجا هم می‌رسه خیانت با بقیه مؤلفه‌های این سبک زندگی جهانی بیگانه نیست اگر آن بقیه عناصرش بیاید این هم می‌آید علتش این نیست که فلان مرد بد بود یا نه ممکن است که فلان مرد بد باشد مسأله‌اش در آن نیست الان مسأله‌اش این است که تناسبی دارد با بقیه‌ی اجزای این فرهنگ.

در جشنواره‌ی امسال کارنامه‌ی بازنمایی زن و خانواده چه طور بود؟ شما اگر بخواهید نمره‌ای به این فیلم‌ها بدهید چه نمره‌ای می‌دهید؟

موارد خوبی هم داشتیم مثل آنجایی که به دل مادر شهید می‌پرداخت. فیلم «بوسیدن روی ماه» از نمونه‌های موفق بود. اما به طور عمده تصویرسازی که صورت می‌گیرد غایب‌های بزرگی دارد از جمله مهم‌ترین غایب‌های آن زن سنتی طبقه‌ی متوسط است که کماکان ما در سینما آن را مشاهده نمی‌کنیم. کماکان کلیشه‌های خاصی بازنمایی می‌شود از زن. زن مثبت کماکان زنی شاغل و روشنفکر است. این کلیشه‌ی زن مثبت است و منفی‌ها هم باز درون کلیشه‌هایی حرکت می‌کنند. این که سینما هنوز نتوانسته خود را از این اسارت‌های فکری رهایی بخشد؛ هنوز نتوانسته به خیلی از تیپ‌های زنان جامعه‌ی ایرانی نزدیک شود و بتواند پرداخت مناسبی از این‌ها داشته باشد.

خانواده نیز اگر به معنای گسترده‌اش بگیرد که نمی‌دانم اصلا این محدودیت یک رسانه هست یک چیز نیست به این معنی که ببینید انسانی معمولا در خانواده غیر از خانواده هسته‌ایش در ارتباطش با یک مجموعه گسترده تری هست حتی مثلاً مسأله‌ای که پیش می‌آید این مسأله تا یه حدی عمه شما دخیل می‌شود، خاله شما دخیل می‌شود، پسر عموی شما، برادر شما، زن برادر شما درگیر می‌شوید سینمای ما اصلاً انگار اینجا نیست گاهی اوقات انگار فرانسه است انگار در آن‌ها خانواده‌ای یا نیست یا زن و شوهر هست آن فهمی که ما از خانواده‌ی معمول ایرانی داریم در این سینما اصلاً تعریف نشده است.