توهم سبک زندگی مدرن خانه‌ها را تغییرداد

سمیه اسماعیل‌زاده - گروه استان‌ها: نگاه مردم مازندران به طبیعت همواره نگاهی آکنده از احترام بوده و با همگون‌سازی ساخته‌های خویش با محیط پیرامون زیباترین ترکیبات ممکن را در دل طبیعت جستجو کرده‌اند.

 طبیعت هنوز خانه‌هایی را به یاد می‌آورد که باد در باغ‌های اطرافش می‌پیچید و طواف‌کنان از ایوان دورتادور خانه گذر می‌کرد، از ستون‌های چوبی بالا می‌رفت و از زیر سقف‌های شیروانی هوهوکنان می‌گذشت و از روزنی کوچک به زیرشیروانی می‌خزید و جست‌وخیزکنان از نردبان به درون اتاق‌ها سرک می‌کشید و بر زغال‌های گداخته بخاری می‌دمید، شعله‌ها به بیرون زبانه می‌کشیدند و اتاق در گرگ‌ومیش هوای مه‌آلود جنگل‌ها روشنا و گرمی می‌یافت.

امروز اما خانه‌ها به مکعب‌های سیمانی بزرگ و توخالی‌ای می‌مانند که فرقی ندارد در کدام سرزمین سر برآورده‌اند

امروز اما خانه‌ها به مکعب‌های سیمانی بزرگ و توخالی‌ می‌مانند که فرقی ندارد در کدام سرزمین سر برآورده‌اند و در مازندران، این خانه‌ها صدای آواز باران را به گوش ساکنانش نمی‌رسانند، باغ‌ها از حیاط خانه‌های شهرهای کوچک هم پرکشیده‌اند، دیگر سفرهٔ عصرانه‌ای در خنکای ایوان خانه‌ها در موسم بهار و تابستان گسترده نمی‌شود و ایوان‌های سرتاسری به بالکن‌ها و انبارهای کوچک پشت اتاق‌ها تغییر کاربری داده‌اند.

سرشت و ذائقه برون‌گرا و سرزنده مردم مازندران در پستوی خانه‌ها و پشت پنجره‌های بسته و پرده‌های ضخیم در خود فرورفته است و خانه‌ها دیگر نه مکانی برای آرامش و نه حتی آسایش که همچون صحنه نمایشی‌شده‌اند برای نشان دادن مصرف انبوه ساکنانش، نمایشی برای به‌روز بودن به هر قیمتی و تمایل به متمایز بودن و برگ‌وبال گستردن بدون داشتن ریشه‌ای در خاک.

در معماری قدیمی و سنتی خانه‌های مازندران می‌توان بهره‌گیری از عناصری نظیر چوب، کاشی‌کاری، گچ‌بری، آهک‌بری، آینه‌کاری و بندکشی را به نظاره نشست و نمونه‌های این نوع را می‌توان در خانه نیما مشاهده کرد. همچنین یکی از مهم‌ترین اصولی که در معماری سنتی ایران‌زمین بالأخص پس از اسلام موردتوجه قرارگرفته است، اصل محرمیت (حریم) در فضای خانه است که به بهترین وجه در تمامی بناهای قدیمی به کار گرفته‌شده است.

«بهنام رجبی فر» استادیار معماری دانشگاه آزاد اسلامی واحد قائم‌شهر، مهم‌ترین اصول معماری بومی مازندران را شفافیت و لایه‌ای بودن برشمرد و گفت: ازجمله ویژگی معماری بومی مسکونی مازندران لایه‌ای بودن است به این صورت که لایه اول، حیاط یا فضای بیرونی و لایه دوم، ایوان یا فضای نیمه‌باز و لایه آخر، فضای بسته یا همان اتاق‌ها بوده که در برخی مناطق شهری این فضای باز حیاط به کوچه‌ها و فضای نیمه‌باز ایوان‌ها به شکل پنجره‌های بزرگ یا ارسی نمود یافته است.

شفافیت ساختمانی های بومی با وجود تراس ها

وی اظهار داشت: شفافیت و سبک ساختمان‌های بومی نیز به‌راحتی قابل حس است؛ هم به خاطر مصالح بومی مانند چوب و خشت و هم به دلیل وجود تراس‌ها، قرارگیری اتاق‌ها در کنار هم و پیلوت‌های کوچک در زیربنا، درحالی‌که در مناطق کویری ساختمان‌ها درون‌گرا و سنگین هستند که از بیرون تنها دیوار قابل‌مشاهده است.

وی با اشاره به اینکه از دوره پهلوی اول با ورود شیوه زندگی مدرن، معماری و شهرسازی ما دچار چالش شده، افزود: باوجودآنکه این تغییر در شیوه زندگی مردم اجتناب‌ناپذیر بوده و دیر یا زود باید اتفاق می‌افتاد، اما از آن زمان معماری مابه شکل نامأنوس و ترکیبی ناهمگون از مناطق مختلف جهان شکل گرفت و نتیجه آن ساختمان‌های امروزی است که هویت مشخصی ندارند و حتی در معماری چند بنا در داخل یک کوچه نیز از الگوهای ثابت پیروی نمی‌کنند، شاید این خانه‌های ناهمگون آسایش به همراه داشته باشند اما هویت را از میان می‌برند و این امر موجب خواهد شد نسل آینده توان شناخت پیشینه تاریخی شهری خود را نداشته باشد.

الگوهای قدیمی و بومی دچار شوک شده

رجبی فر با اشاره به اینکه الگوهای قدیمی و بومی در مواجهه و انتقال به معماری مدرن دچار شوک شده، اظهار کرد: بخشی از این امر به خاطر مصالحی بود که قابل‌انتقال به معماری امروز نبوده، اما در سال‌های اخیر توجه دوباره‌ای به این امر شده و از موادی مانند آجرهای ضدآب در بنا و چوب‌ها در نمای ساختمان به‌طور محدود استفاده‌شده تا ازلحاظ مصالح به ساختمان‌های قدیم نزدیک شویم. بااین‌حال، معماری ما هنوز در مرحله تحول و گذار از این بحران است و برای تثبیت نیازمند زمان و شرایط اجتماعی و اقتصادی مناسب است.

این استاد دانشگاه، راهکار برون‌رفت از این شوک و رسیدن به یک نوع پایداری را در بازشناسانی ریشه‌های فرهنگی به مردم، اصلاح قوانین اجرایی، استخراج الگوهای جذاب همراه با در نظر گرفتن عنصر آسایش از الگوهای معماری بومی برشمرد.

وی با اشاره به اینکه، فرم امروز ساختمان‌ها را زمین‌های شهری مشخص می‌کنند، خاطرنشان شد: این امر همه جوامع شهری را تحت تأثیر خود قرار داده اما کشورهای توسعه‌یافته سعی کردند تا قوانین جامع و طرح‌های تفصیلی خود را بر اساس الگوهای منطقه و معماری بومی تدوین کنند اما در کشور ما در بخش طراحی شاید توجهاتی صورت گرفته باشد اما در بخش اجرا و تصمیمات کوچک‌تر توجهی به این امر نمی‌شود و در کنار آن، مشکلات اقتصادی و روند سودجویانه‌ای که بر ساخت‌وسازها حاکم شده نیز تشدیدکننده این امر است.

نماهای ساختمان ها دستخوش عناصر سلیقه ای شده

رجبی فر بابیان اینکه امروزه نمای ساختمان‌ها دستخوش عناصر سلیقه‌ای شده، افزود: نماها مطابق با مد صورت می‌پذیرد و هیچ سنخیتی با منطقه ندارند و ازلحاظ چشم‌انداز نیز این درهم‌آمیختگی و ناهمگونی نماها آزاردهنده شده است و متأسفانه ساختمان‌های دولتی نیز سلیقه‌ای رفتار می‌کنند، درحالی‌که آن‌ها باید الگو و هویت‌بخش منطقه باشند اما خودشان دچار چالش هویتی‌اند.

این استاد دانشگاه اذعان کرد: به‌عنوان بخش دانشگاهی و طراحانی که در سطح شهرها مشغول به کار هستیم، با چالش کارفرمایانی مواجه‌ایم که هویت معماری بومی خود را جدی نمی‌گیرند و برایشان معماری بومی جذاب نیست و بخشی از این عدم علاقه هم مربوط به ماست چراکه نتوانسته‌ایم آن‌چنان‌که باید به وظیفه‌مان عمل کنیم و عناصر معماری گذشته را به‌روز نماییم.

 وی از دیگر عوامل سلیقه‌ای شدن نماها، جامع‌ومانع نبودن قانون و عدم بازدارندگی آن را برشمرد و افزود: عدم نظارت دقیق، تغییر سبک زندگی و مطرود شدن هویت بومی از دیگر دلایل این امر است که همه این‌ها درنهایت ناشی از عدم آموزش و برنامه‌ریزی است، ازاین‌رو، تنها با تغییر معماری نمی‌توان چهره شهر را تغییر داد بلکه به‌موازات آن آموزش فرهنگی و برنامه مدون شهری هم باید وجود داشته باشد.

این دکترای معماری، بابیان امکان کاربست شفافیت و لایه‌ای بودن معماری بومی مازندران در معماری امروزی اذعان نمود: ساختمان‌های امروزی را دیگر نمی‌توان مانند گذشته ساخت اما دو اصل شفافیت و لایه‌ای بودن را می‌توان از این نوع معماری استخراج و در معماری امروز استفاده کرد. همچنین، هرچند نمی‌توان معماری امروز را همسان با معماری گذشته درآورد اما می‌توان وحدتی میان آن‌ها ایجاد کرد و المان‌های بومی را با ترجمان دیگری در ساختمان‌ها بکار برد تا حداقل نمای ساختمان‌ها مانند نمای معماری بومی شود.

رابطه معماری تاریخی - سنتی

«قاسم حسنی» استادیار مردم‌شناسی دانشگاه مازندران، با ایجاد تمایز میان سه نوع معماری بومی، مدرن و تاریخی-سنتی، اظهار داشت: معماری تاریخی-سنتی که باقدرت حاکم یا ارادات دینی رابطه داشته و مردم به عنوان عنصر مؤثر نقشی در خلق آن نداشته‌اند، این نوع معماری، تنها اصالت تاریخی دارد و لزوماً از بوم تولید نمی‌شود، اما معماری بومی در تعامل انسان، محیط‌زیست، فرهنگ باوجود می‌آید و در طول زمان، بر اساس پیشینه محیطی، فرهنگی و تکنولوژی موجود و نیاز شکل می‌گیرد که در مازندران با توجه به همین امر ایوان، نپار، سقف شیب‌دار را در ساخت خانه‌های بومی مشاهده می‌کنیم و معماری مدرن، یک رویکرد پوزیتیویستی است که با نیازهای افزایش جمعیت به‌پیش می‌رود و با شهر مدرن و خیابان‌کشی‌های شهر مدرن در ارتباط است. این نوع معماری به طبیعت نه‌تنها نگاهی ندارد، بلکه تسخیرگر و از بین برنده طبیعت نیز هست اما معماری بومی در دل طبیعت ساخته می‌شود و با آن هم‌زیستی دارد.

به بیان وی، فرهنگ مدرن باوجود آورنده سبک جدید زندگی و زاده تمدن مدرن اروپایی است، این فرهنگ جدید دارای بخش کالبدی است که یکی از تجلیات آن شهرسازی و معماری مدرن است، به همین سبب، سبک زندگی مدرن با معماری مدرن کاملاً در انطباق است و رابطه دوسویه‌ای میان آن‌ها وجود دارد که هرکدام موجب تشدید دیگری می‌شود.

این استاد مردم‌شناس در ادامه افزود: سبک زندگی جدید در فرهنگ سنتی وجود نداشته چراکه گزینه‌های انتخابی مردم گذشته بر اساس زیست‌بومشان بوده و به همین دلیل، معماری بومی نیز انتخاب افراد تحت تأثیر زیست‌بوم، فرهنگ و طبیعت بوده اما امروز به دلیل کثرت انتخاب‌ها، انسان‌ها سعی می‌کنند سبک زندگی جدید را با تنوع زیاد انتخاب نمایند و تحت تأثیر این سبک زندگی، هویت و پایبندی مکانی افراد کاسته شده و یکی از پیامدهای تعلق مکانی پایین، عدم گرایش به معماری بومی و عدم دغدغه برای کاربرد و حفظ آن است.

معماری التقاطی؛ راهکار درست

وی بابیان اینکه بازگشت به گذشته یک راهکار منطقی نیست، افزود: راهکار درست، ایجاد معماری التقاطی است، معماری‌ای که هرچند کاملاً یک معماری بومی نیست اما جدا از زیست‌بوم خود نیز نیست، به این معنا که آیتم‌هایی از معماری بومی را در خود قرار می‌دهد تا بتواند رنگ منطقه خود را بیابد و امکان هویت و شناخت مکانی یابد.

حسنی با اشاره به اینکه تغییر ذائقه بسیار سخت است و این ساختار نظام و قوانین شهری است که باید آن را آموزش، اعمال و حتی اجبار کند، افزود: برخلاف گذشته که مردم از رابطه خود با طبیعت بهره می‌جستند و بناها را ایجاد می‌کردند و در این میان از نهادی دستور نمی‌گرفتند، امروزه مردم تصمیم‌گیرنده نیستند، سبک زندگی به آن‌ها داده می‌شود و بر اساس همان، بازخورد ارائه می‌دهند. اول نظام مدرنیته، بعد نهادهای رسمی و سپس مردم در این چارچوب رفتار می‌کنند و انتخاب می‌کنند، ازاین‌رو، تنها راه این است که امروز باید به آن‌ها تعریف جدید ارائه شود و ارائه این تعریف از شکل آموزش و آگاهی‌بخشی از اثرات تخریبی این نوع عادت‌واره بر هویت و محیط‌زیست تا اجبار قانونی گسترده است.

«محمدرضا حائری» محقق و پژوهشگر معماری به علل نابسامانی های موجود در ساخت و سازهای استان اشاره کرد و گفت:کوتاهی عمر مدیریت به‌ویژه مدیریت شهری ،بخشی نگری، منفعت طلبی سازمان‌ها و عدم تبعیت از برنامه های کلان استان بویژه طرح های جامع و تفصیلی از شاخصه های عدم توسعه شهری است.

وی به سهم بانک ها در ساخت و سازها اشاره کرد و گفت: در استان تسهیلات بانکی پرداخت شده توسط بانک ها بیش از ۲.۵ برابر مجموع بودجه عمرانی استان است و بانک ها نقش مهمی را در ساخت و سازایفا می کنند.

حائری با اشاره به تنوع استان از حیث سرزمین ، سکونت ، فرهنگ و ساختار گفت: در همه اینها تنوع از بین رفته و ساخت و ساز از میراث طبیعی، از میراث تمدنی و از سرمایه اجتماعی بهره می گیرد و آنها را مورد استفاد قرار می دهد و چرخه های باطلی وجود دارد نظیر افزایش جمعیت ،افزایش سکونتگاه ،رشد صنعت ،افزایش صنایع غیر فلزی ،تخریب جنگل، رود و دریا و تخریب سرزمین.

آنچه امروز در شهرها دیده می‌شود، ملغمه آشفته‌ای از ترکیب بناهای مختلف که نشان‌دهنده انتخاب‌گری مردم و نهادها طی سالیانی است که در مواجهه با انبوه گزینه‌های انتخابی، بهترین را به ذائقه و امکان مالی خویش برگزیده‌اند و این امر یادآور داستان فردی است که در خیال خویش به‌تمامی امکان‌ها برای راحتی خویش اندیشید، پایی چرخ مانند برای حرکت سریع‌تر، چشمی در پشت سر برای دید بهتر، بالی برای پرواز، دستی قوی برای حمل بار سنگین و هر آنچه به‌تنهایی بهترین می‌نمود و هنگامی‌که این خیال محقق شد؛ نتیجه موجودی عجیب‌الخلقه شد که حتی توانایی اولیه خود را نیز ازدست‌داده بود.

حتی اگر مفروض گرفته شود، که هر خانه‌ای که در شهرهای امروزی وجود دارد به‌تنهایی بهترین است اما باز این بهترین بودن هنگامی‌که در یک اجتماع قرار می‌گیرد، صورت دیگری می‌یابد و یکی از بی‌شمار پیامدهای آن، این خواهد بود که شهرها یکی از کارکردهای مهم خود که هویت‌بخشی است را از دست خواهند داد و این امر زنگ خطری است که به صدا درآمده است.