افکارنیوز: چه کنیم خود را از وسوسه های شیطان نجات دهیم؟ جواب: ابلیس که دشمن بیرونی انسان است و از بیرون حمله می کند، تا پایگاه درونی نداشته باشد و عده ای از دورن او را حمایت نکنند، هرگز در انسان اثر نمی گذارد. شیطان کارش صادر کردن سم و وارد کردن آن به درون انسان است . مثل اینکه کسی بخواهد با سم دیگری را از پا در آورد. اگر سم را در جیب او بگذارد، بدیهی است اثر نمی کند. اگر سم را به او بخوراند و او بالا بیاورد و تحویل نگیرد، باز هم اثر نمی کند. باید دستگاه گوارش سم را بپذیرد و آن را جذب کند و پس از ورود به خون اثر زیان آور خود را بگذارد . وسوسه شیطان هم چنین است. هوا و هوس و شهوترانی های گوناگون که رقیق ترین و سبک ترینش در جوانها است و سنگین ترینش در سالمندان به صورت حب جاه و مقام دیده می شود، نشانه تاثیر آن سم است. فرمود ( آخرما يخرج من قلوب الصّديقين حب الجاه ؛ واپسین عقبه ای که بزرگان سیر و سلوک می توانند از آن نجات پیدا کنند مقام خواهی است ؛ یعنی همین بازی هایی که بسیاری به آن گرفتارند. اگر کسی از تعریف کردن ها و القابی که به او می دهند، لذت ببرد، معلوم می شود سم در درونش اثر کرده است. اگر از این حرفها لذت نبرد، باید شاکر باشد که دستگاهش این سم را قبول نمی کند. وجود مبارک امیر المومنین (ع) درعهدنامه ای که به مالک اشتر نوشت ، فرمود: شیطان همیشه در صدد حمله کردن است ، اما آن وقتی که از تو تعریف می کند، خط مقدم آتش شیطان است و باید مواظب بود. اگر کسی آبروی کسی را برد، شب خوابش نمی برد؛ چرا؟ زیرا او از درون آتش گرفته است نه از بیرون . او هرچه قرص خواب می خورد، خوابش نمی برد، هرچه بستر نرم فراهم می کند، خوابش نمی برد. یک وقت انسان روی تشک نرم خوابیده است، یک وقت این تشک پر از تیغ است؛ او هرچه به پهلو بغلتد، تیغ می خورد. تیغی که از درون انسان بر می خیزد با قرص خواب برطرف نمی شود.

چه آساید به هر پهلو بغلتد کسی کز خار سازد او نهالی

نهال یعنی تشک. اگر کسی تشکی تهیه کرد و به جای پنبه آن را از تیغ پرکرد، به هر پهلو بغلتد، تیغ می خورد. اگر خدای نکرده کسی حسود بود، لجوج بود، بدخواه بود، کینه توز بود، به هر پهلو بغلتد، تیغ می خورد. پیامبر اکرم(ص) فرمود: هیچ کس به اندازه نفس تان دشمن شما نیست: «اعدی عدوِک نفسک التی بین جنبیک»[۱]. مگر دشمن بیرون چه می کند؟ هیتلر و صدام چه می کنند؟ غیر از اینکه خانه را بسوزاند و آدم را بکشد کاری نمی تواند انجام دهد. بالاخره همه اینها در محدوده جسم است. بعد آدم شهید و راحت است. شهید که اصلاً آسیب نمی بیند. مرحوم استاد علامه طباطبایی(ره) می فرمود: شهیدی که در میان جنگ تیر خورد و درخون خودش دست و پا می زند، دیگران خیال می کنند دارد جان می کَند. در حالیکه او مثل آدم گرمازده ای است که وارد استخر زلال شده است. اگر او می توانست حرف بزند می گفت: روح و ریحان است. این جان کندن نیست. جان کندن یعنی انسان از دنیا وارد برزخ شود. مرگ انتقال از دنیا به برزخ است. اگر انسان بخواهد از دنیا به برزخ منتقل شود با سختی همراه است. چرا؟ برای اینکه اولاً به همه مسایل دنیا دل بسته است. ثانیاً مرگ عبارت از آن است که امور مورد علاقه را از او می گیرند. ثالثاً تعلق و وابستگی می ماند؛ و رابعاً درد فراغ شروع می شود. چرا وقتی آدم معتاد به زندان می آید دردش شروع می شود؛ زیرا

اولاًبه مواد مخدر دل بسته است.

ثانیاًوقتی که دستگیر شد این مواد از او گرفته می شود.

ثالثاًاعتیاد و وابستگی او به مواد همچنان باقی است.

رابعاً اگر تعلق باشد و متعلق نباشد، درد شروع می شود. کسی که می میرد چنین است؛ یعنی

اولاًبه امور دنیا وابسته است.

ثانیاًهنگام مرگ این امور را از او می گیرند.

ثالثاًتعلق و وابستگی می ماند.

رابعاًحفظ تعلق با فقدان متعلق دردآور است.

بهتر است انسان به چیزی دل ببندد که او را رها نکند. به چیزی علاقمند شود که با او بماند و از او جدا نشود. بدین سبب وجود مبارک پیامبر اکرم(ص) از طرف خداوند پیام آورد که مهم ترین مزد رسالت من ولایت اهل بیت است یعنی شما دوست اولیا باشید و وابستگی تان به این سمت باشد که اینها از شما گرفته نمی شود؛ هم تعلق محفوظ است و هم متعلق. البته وقتی انسان زنده است از این تعلق چندان استفاده نمی کند؛ چون مشاغل او را سرگرم می سازند. وقتی می میرد، آن مشاغل رخت بر می بندد و این تعلق لذتبار انسان را شیرین کام می کند و فشار مرگ و انتقال از دنیا به برزخ را از میان بر می دارد.
(بحار الانوار، ج ۶۷، ص ۶۴)

منبع: توصیه ها،پرسش ها وپاسخ ها؛ در محضر آیت الله جوادی آملی؛ نهادنمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها