چه‌کسی دستور تخریب قبر امام حسین(ع) را داد؟

به گزارش افکارنیوز، متوکل در سال ۲۳۶ قمری دستور داد آرامگاه سرور شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین(ع) و بناهای اطراف آن ویران و زمین پیرامون آن کشت شود و نیز در اطراف آن پاسگاه‌هایی برقرار ساخت تا از زیارت آن حضرت جلوگیری کند.

گویا هیچ یک از مسلمانان حاضر به تخریب قبر امام حسین(ع) نبوده است، زیرا او این کار را توسط شخصی بنام «دیزج» انجام داد که یهودی الأصل بود. متوکل اعلام کرد: رفتن به زیارت حسین بن علی(ع) ممنوع است و اگر کسی به زیارت او برود، مجازات خواهد شد.(۱) او می‌ترسید قبر امام حسین(ع) پایگاهی بر ضد او گردد و مبارزات و شهادت آن شهید بزرگوار الهام بخش حرکت و قیام مردم در برابر ستم‌های دربار خلافت شود. اما شیعیان و دوستداران سرور شهیدان در هیچ شرائطی از زیارت آن تربت پاک باز نایستادند و زائران، انواع صدمه‏‌ها و شکنجه‏‌ها را تحمل می‌کردند و باز به زیارت می‌رفتند. پس از قتل متوکل دوباره شیعیان با همکاری علویان قبر آن حضرت را باز سازی کردند.(۲)

خراب کردن قبر امام حسین(ع) مسلمانان را بشدت خشمگین ساخت، به طوری که مردم «بغداد» شعارهایی بر ضد متوکل بر در و دیوارها و مساجد می‌نوشتند و شعرای مبارز و متعهد، با سرودن اشعاری، او را «هجو» می‌کردند. از جمله آن سروده‏‌ها، شعری است که ترجمه آن به قرار زیر است:

«به خدا قسم اگر بنی امیه، فرزند دختر پیامبرشان را به ستم کشتند، اینک کسانی که از دودمان پدر او هستند(بنی عباس) جنایتی مانند جنایت بنی امیه مرتکب شده‌اند. این قبر حسین است که به جان خودم سوگند(توسط عباسیان) ویران شده است. بنی عباس متأسفند که در قتل حسین(ع) شرکت نداشته‌اند! و اینک با تجاوز به تربت حسین و ویران کردن قبر او، به جان استخوان‌های او افتاده‌اند!».(۳)،(۴)

منابع:

(۱). ابوالفرج الاصفهانی، همان کتاب، ص ۳۹۵ - مسعودی، مروج الذهب، بیروت، دارالأندلس، ج ۴، ص ۵۱ - سیوطی، تاریخ الخلفأ، الطبعه الثالثه، بغداد، مکتبه المثنی، ص. ۳۴۷

(۲). ابوالفرج الاصفهانی، همان کتاب، ص ۳۹۶ - ور. ک به: ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، بیروت، دار صادر، ج ۷، ص. ۵۵

(۳). بالله ان کانت امیه قد أتت قتل ابن بنت نبیها مظلوماً

فلقد اتاه بنو ابیه بمثله هذا لعمری قبره مهدوماً

أسفوا علی ان لایکونوا شارکوا فی قتله فَتَتَبّعوه رمیماً

(سیوطی، تاریخ الخلفأ، الطبعه الثالثه، بغداد، مکتبه المثنی، ص ۳۴۷).

(۴). گرد آوری از کتاب: سیره پیشوایان، مهدی پیشوائی، ص ۵۸۸.