حق پدید آورنده باطل است

سرویس مذهبیافکارنیوز- باطل از دید سطحى و حسّى نه دید تحلیلى و تعقّلى، حرکت و جولان دارد. مثلًا یک بچّه را در نظر بگیرید که در عمرش سیل ندیده و نمى‏ داند سیل چیست و از کجا پیدا مى‏ شود و چگونه مى ‏آید. این بچّه وقتى سیل را مى ‏بیند، دریاى کف را مى‏ بیند که در حرکت است. اصلًا او خیال نمى‏ کند که جز کف هم چیزى وجود دارد! یعنى غلبه ظاهرى گسترده و فراگیرنده از باطل است، امّا در نهایت به مغلوبیّت آن مى ‏انجامد.

قرآن مى‏ گوید دیدتان را وسیع کنید، در شناخت جامعه این قدر به ظاهر حکم‏ نکنید.
قرآن مى‏ گوید اگر همه مردم این قدر شریر و فاسد و ظالم و دروغگو بودند آن جامعه را هلاک مى‏ کردیم، چنین جامعه ‏اى محال است وجود داشته باشد، اصلًا قابل دوام نیست و فوراً هلاک مى‏ شود. اینکه قرآن هلاک اقوام گذشته را بیان مى‏ کند براى چیست؟ مى ‏گوید: قبل از شما اقوامى بودند که وقتى اکثریّت مردم آن اقوام بد شدند، ریشه آنها را کندیم. پس اگر جامعه دوام دارد بدانید که اکثریّت مردم فاسد نیستند، بلکه اقلیتى فاسدند که آنها هم کف هاى روى آب‏ اند.

باطل به صورت موقّت، به صورت یک جولان و به صورت یک نمود است و زود هم‏ از بین مى‏ رود. احادیثى داریم که حکم ضرب المثل را پیدا کرده، مى‏ گوید:
* «للحقّ دولة و للباطل جولة» حق دولت باقى دارد، اما باطل را جولانى است و یک نمود است و زود تمام مى‏ شود.
* «للباطل جولة ثمّ یضمحلّ.»
باطل را جولانى است و بعد مضمحل و نابود مى‏ شود(ولى حق، جریان و ادامه و بقا دارد).
ضمناً در اینجا معلوم شد کهباطل از حق پیدا مى‏ شود همین طور که کف از آب پیدا مى‏ شود و همان طور که سایه از شخص پدید مى‏ آید.معلوم است که اگر حقّى نبود باطلى هم نبود؛ چرا که باطل مى‏ خواهد با نام حق و در سایه حق و در پرتو حق زندگى کند.

حق مانند آبى است که وقتى مسیر خودش را طى مى‏ کند، در بستر خویش با یک آلودگی هایى روبرو مى‏ شود و زباله‏ هایى را هم با خود مى‏ برد؛ بعد این زباله‏ ها را به این طرف و آن طرف مى ‏زند و در نتیجه کف هاى کثیفى به وجود مى ‏آید. این، لازمه طبیعى حرکت و جریان آب است.

پی نوشت: مجموعه ‏آثار استادشهيد مطهرى، ج‏۳، ص447تا449.