مسجدی که به دستور پیامبر(ص) آتش زده شد

در آیه 107 سوره توبه به مسجد ضرار اشاره شده است، مسجدی که توسط عده‌ای از منافقان ساخته و سپس به دستور پیامبر گرامی اسلام، حضرت محمد(ص) ویران شد.

ضرار در لغت به معنای زیان رساندن تعمدی است و داستان ساخت مسجد ضرار از این قرار است که در سال نهم هجرت گروهى از منافقان به بهانۀ این‌که بیماران و گرفتاران در شبهای بارانی و زمستانی و هوای سرد بخاطر دوری راه، امکان حضور در مسجد قبا را ندارند، این مسجد را ساختند.
مسلمانان آن ناحیه از مدینه، همگی در مسجد قبا نماز می‌خواندند، اما پس از آن، عده‌ای از ایشان برای نماز به ضرار ‌رفتند، که موجب تفرقه در بین مسلمانان شد و منافقان در این مسجد گرد هم می‌آمدند.
پس از این‌که ساخت مسجد ضرار به پایان رسید، بانیان آن از پیامبر خواستند برای افتتاح این مسجد در آن‌جا نماز بخواند تا از برکت دعای پیامبر برخوردار گردند. پیامبر، که عازم غزوۀ تبوک بود، عذر آورد و آن را به پس از بازگشت از سفر موکول کرد.
وقتی پیامبر از تبوک بازگشت، آیات 107 تا 110 سورۀ توبه در شأن منافقان و این اقدام آنان نازل شد. در پی آن، پیامبر به مالک‌بن دُخْشُم و مَعْن‌بن عَدی امر فرمود تا این مسجد را – که طبق آیۀ کریمه، به ضرار معروف شد – ویران کنند و آتش بزنند و آنان نیز این بنا را با خاک یکسان کردند. مکان آن نیز، به دستور پیامبر، محل ریختن زباله‌ و مردار شد.
این موضوع را همه مفسّران اسلامى و بسیارى از منابع حدیثی و تاریخی ذکر کرده‏‌اند، اگر چه در جزئیات آن تفاوت‌هایى دیده مى‏‌شود.

 

متن و ترجمه آیات 107 تا 110 سوره توبه:

 

و آنهایى که مسجدى اختیار کردند که مایه زیان و کفر و پراکندگى میان مؤمنان است و [نیز] کمینگاهى است براى کسى که قبلا با خدا و پیامبر او به جنگ برخاسته بود و سخت‏ سوگند یاد مى‏‌کنند که جز نیکى قصدى نداشتیم و[لى] خدا گواهى مى‌‏دهد که آنان قطعا دروغگو هستند (۱۰۷)
وَالَّذِینَ اتَّخَذُواْ مَسْجِدًا ضِرَارًا وَکُفْرًا وَتَفْرِیقًا بَیْنَ الْمُؤْمِنِینَ وَإِرْصَادًا لِّمَنْ حَارَبَ اللّهَ وَرَسُولَهُ مِن قَبْلُ وَلَیَحْلِفَنَّ إِنْ أَرَدْنَا إِلاَّ الْحُسْنَى وَاللّهُ یَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَکَاذِبُونَ ﴿۱۰۷﴾
هرگز در آن جا مایست چرا که مسجدى که از روز نخستین بر پایه تقوا بنا شده سزاوارتر است که در آن [به نماز] ایستى [و] در آن مردانى‌‏اند که دوست دارند خود را پاک سازند و خدا کسانى را که خواهان پاکى‌‏اند دوست مى‏‌دارد (۱۰۸)
لاَ تَقُمْ فِیهِ أَبَدًا لَّمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوَى مِنْ أَوَّلِ یَوْمٍ أَحَقُّ أَن تَقُومَ فِیهِ فِیهِ رِجَالٌ یُحِبُّونَ أَن یَتَطَهَّرُواْ وَاللّهُ یُحِبُّ الْمُطَّهِّرِینَ ﴿۱۰۸﴾
آیا کسى که بنیاد [کار] خود را بر پایه تقوا و خشنودى خدا نهاده بهتر است‏ یا کسى که بناى خود را بر لب پرتگاهى مشرف به سقوط پى‏‌ریزى کرده و با آن در آتش دوزخ فرو مى‏‌افتد و خدا گروه بیدادگران را هدایت نمى‏‌کند (۱۰۹)
أَفَمَنْ أَسَّسَ بُنْیَانَهُ عَلَى تَقْوَى مِنَ اللّهِ وَرِضْوَانٍ خَیْرٌ أَم مَّنْ أَسَّسَ بُنْیَانَهُ عَلَىَ شَفَا جُرُفٍ هَارٍ فَانْهَارَ بِهِ فِی نَارِ جَهَنَّمَ وَاللّهُ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ ﴿۱۰۹﴾
همواره آن ساختمانى که بنا کرده‌‏اند در دلهایشان مایه شک [و نفاق] است تا آنکه دلهایشان پاره پاره شود و خدا داناى سنجیده‏‌کار است (۱۱۰)
لاَ یَزَالُ بُنْیَانُهُمُ الَّذِی بَنَوْاْ رِیبَةً فِی قُلُوبِهِمْ إِلاَّ أَن تَقَطَّعَ قُلُوبُهُمْ وَاللّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ ﴿۱۱۰﴾