دولابی:آخر شب سجده کن و پیشانی بر زمین بگذار

مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: ایمان وادی امن است و انسان را به بهشت می‌برد به شرطی که انسان خودش بخواهد و مَن یَشاءَ را قبول کند و گرنه من تشاء می‌شود. در گذشته درویشی می‌آمد بیرون آبادی می‌گفت هرکس نذری نیازی دارد بیاورد وگرنه شیپور را وارو می‌کنم. اگر شیپور را وارو می‌گذاشت، اعتقاد داشتند سیل می‌آید و اهالی هلاک می‌شوند و مرض می‌گیرند. شیپور درویش معروف به من تشاء بود. سالی یک بار می‌آمد سر آبادی چادر می‌زد و من تشاء را بوق می‌کرد. خیلی از مردم هم بدی‌شان را می‌گفتند. اما آنها دست بردار نبودند. با کشکول و تبرزین می‌آمدند سر آبادی چادر می‌زدند. بین‌الطلوعین بوقی می‌زدند، بعد جار می‌زدند هرکس نذر و نیازی دارد بیاورد و گرنه من تشاء را در می‌آورم. من تشاء غیر من یشاء است. مطرب‌ها هم همینطور بودند. می‌گفتند: حق ما را درست بدهید و گرنه اینجور می‌زنیم. مردم هم ساده بودند، صاف بودند، میانشان با خدا صفا بود. فوری نذری نیازی در می‌آوردند و می‌دادند به درویش. درویش هم شنگول می‌شد و می‌رفت. اهالی معتقد بودند با دادن نذر به درویش، آبادی تا سال دیگر سلامت است.

 

این مال دراویش بود. اما حرف حسابی آن چیست/ خدا در قرآن می‌فرماید: یَهدِی اللهُ لِنُورِهِ مَن یَشاءُ (سوره نور آیه 35) خدا به نور خودش هدایت می‌کند. بعد گفت: من یشاء=. این من یشاء به چه کسی می‌خورد؟ به ما می‌خورد دیگر! فرمود ما نورمان را می‌دهیم و هدایت می‌کنیم. به چه کسی؟ به کسی که بخواهد. پس خواستن مال انسان شد. البته خدا هم باید کمک کند. کمک هم می‌کند. آخر شب سجده کن و پیشانی بر زمین بگذارد.

هر چه بالا و پایین بروی تا خودت نخواهی نمی‌شود. اگر خودتان نخواهید کارتان چند هزار سال عقب می‌افتد. من یشاء یعنی هر کس بخواهد. خودت باید بخواهی. پس خودت را برای خواستن آماده کن. انسان برای خواستن آماده نمی‌شود مگر آنکه خواست‌های طبیعی را کم کند. هر چه خواست‌های دنیایی کمتر شود این خواستن بیشتر می‌شود.

کتاب طوبای محبّت جلد دوم – ص 198

مجالس حاج محمّد اسماعیل دولابی