آیا قرآن می تواند معضل بی معنایی امروز غرب را حل کند؟

دانشمندان هر حوزه فکری با گرایش های مختلف هر یک در تلاشند تا برای زندگی انسان معنایی بیابند تا حیات آدمی و تلاش ها و رنج ها و سختی هایش در سایه چنین معنایی، موجه بنماید. خود کشی هایی که در میان جوانان مشاهده می شود عموما از احساس پوچی و بی معنایی زندگی ناشی می شود. به همین دلیل می توان گفت مهم ترین رسالت ادیان الهی ترسیم یک حوزه معنایی برای زندگی آدمی است تا در سایه آن تمامی حرکات و افعال انسان هدفمند گردد. آلبرت انیشتین درباره نقش دین در معنا دهی به زندگی مى‏ گفت: «مذهبى بودن به معناى یافتن پاسخ به سؤال «معناى زندگى چیست؟» مى ‏باشد»


در واقع این دین است که نقش اصلی را در ارائه معنا به زندگی انسان ایفا می کند. سنگینى حس بى‏ معنایى براى متدیّن و بى‏ دین قابل درک است. به همین ضرورت دانشمندان - اعم از دین‏دار و بى‏ دین - به رهایى انسان‏ها از این حس بی معنایی مى ‏اندیشند و پیشنهاد ارائه مى‏ دهند تا به زندگى شور و نشاط منطقى بدهند. آنان که دین ندارند در تلاشند تا معنایی قراردادی برای زندگی تصویر کنند و در این راه به گونه های مختلف سخن گفته اند. برخی معنا را در مبارزه و تلاش؛ برخی دیگر در علم جویی و برخی نیز در دل بستگی به عشق و قدرت ترسیم کرده اند. اما خداباوران قدم فراتر نهاده و معنای زندگی را در وجود خود انسان می جویند.


اما دراین میان قرآن کریم در باب معناى زندگى پیشنهادى ارائه مى‏ دهد که درواقع همان نظریه بى‏ پیرایه و تحریف نشده ادیان توحیدى است که بر هدفدارى کیهان و تقاضاى سرشت انسان تکیه دارد. یکی از فیلسوفان غربی(جان هیک) خوش بینى کیهانى در اسلام را مستند به این داده ‏هاى قرآنى مى‏ داند که در اول هر سوره کلمات «به نام خداى بخشنده مهربان» تکرار شده و نام‏ هاى نودونه گانه خداوند مشتمل است بر: حب، احسان، لطف، رحمت، بخشش، گذشت، جود، شفقت، ولى، غفار، وهاب، رزاق، صبور، کریم، ودود، محیى، عفو، رحیم، هادى و این که خداوند همه گناهان را مى ‏آمرزد و اراده او تحقق خواهد یافت. جان هیک معتقد است واقعیت زندگى پس از مرگ و مواجهه با خداى بخشنده اما عادل، امروز در اسلام در قیاس با یهودیت یا مسیحیت که هر دوى آنها عمیقاً از روشنگرى اروپایى تأثیر پذیرفته ‏اند، نیرومندتر است» در واقع در تمام ادیان نسبت به معناى کل حیات، نوعى همانندى وجود دارد؛ ولى امتیاز اسلام در این است که هم اکنون به صورت عینى و ملموس مشغول ایفاى چنین نقشى در زندگى مسلمانان است.


قرآن کریم با ترسیم اهداف اصلی حیات دنیوی، انسان را از معضل بی معنایی و پوچی نجات داده و او را به مسیر اصلی که هدف خلقت او بوده رهنمون می شود:


1. هدفمندی جهان خلقت
در تصور قرآن نظام کیهانى در خدمت انسان است تا در پرتو ارتباط با خدا به کمال مطلوب و سعادت جاودانه برسد، این که آفرینش آسمان‏ها و زمین و هر آنچه در آن هاست، هدفمند صورت گرفته است، در جاى جاى قرآن به چشم مى ‏خورد و غایت‏مندى و حکیمانه بودن آفرینش آنها مورد تأکید قرار مى‏ گیرد. در این رابطه مطالعه دو آیه زیر به عنوان نمونه کافى مى‏ نماید که مى‏ گوید:


«إن فى خلق السموات و الأرض و اختلاف اللیل و النهار لایآت لأولى الألباب الذین یذکرون اللَّه قیاما و قعودا و على جنوبهم و یتفکّرون فى خلق السموات و الأرض ربنّا ما خلقت هذا باطلاً سبحانک فقنا عذاب النار» بى‏ شک در آفرینش آسمانهاو زمین و آمد و رفت شب و روز، نشانه‏ هایى براى خردمندان است، همانا که خدا را در حال ایستاده و نشسته و آنگاه که بر پهلو خوابیده ‏اند، یاد مى‏ کنند و در مورد آفرینش آسمانها و زمین مى‏ اندیشند (و مى ‏گویند): پروردگارا! این‏ها را بیهوده نیافریده ‏اى! منزهى تو. ما را از عذاب آتش مصون دار.[1]


در آیه دیگر می فرماید: «اللَّه الذى سخّر لکم البحر لتجرى الفلک فیه بأمره و لتبتغوا من فضله لعلکم تشکرون و سخّر لکم ما فى السموات و ما فى الارض جمیعاً منه إن فى ذلک لآیات لقوم یتفکرون» خداوند همان کسى است که دریا را مسخّر شما کرد تا کشتى‏ ها به فرمانش در آن حرکت کنند و بتوانید از فضل او بهره گیرید و شاید شکر نعمتهایش را بجا آورید. او آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است همه را از سوى خودش مسخر شما ساخت، در این نشانه‏ هایى است براى کسانى که مى‏ اندیشند.[2]


2.رسیدن به قرب الهی و مقام یقین
قرآن به انسان مى‏ آموزد که با جدیت در پى دست یابى به «صراط مستقیم» و «سبیل اللَّه» باشد. هدف رسیدن یا نزدیک شدن به مقصد و غایت اساسی زندگی است که قرآن آنرا قرب الهی و لقاءالله می نامد. هنگامى که کارى با یاد خدا انجام داده مى‏ شود، انسان در حال عبادت است. عبادتی که هدف خلقت جن و انسان شناخته شده است:  «و ما خلقت الجّن و الانس الاّ لیعبدون» من جن و انس را نیافریدم جز براى این که عبادتم کنند.[3] مقصود این آیه بیان هدف نهایى آفرینش انسان نیست تا با راه بودن و پل بودن عبودیت و عبادت ناسازگار باشد، چه آنکه براساس آیه «واعبد ربّک حتىّ یأتیک الیقین»[4]، عبادت مقدمه براى هدف والاترى که یقین نام دارد مى‏ باشد.


3. زنده شدن انسان در پرتو دین
هدف دیگری که قرآن کریم برای زندگی انسان تصویر می کند، احیاى انسان مى‏ باشد که با شروع عمل به هدایت آسمانى، آغاز مى‏ گردد: «أو من کان میتا فاحییناه و جعلنا له نوراً یمشى به فى الناس کمن مثله فى الظلمات لیس بخارج منها»«آیا کسى که مرده بود، سپس او را زنده کردیم و نورى برایش قرار دادیم که با آن در میان مردم راه مى‏ رود همانند کسى است که در تاریکی ها باشد و از آن خارج نگردد.[5]
«یا ایها الذین آمنوا استجیبوا للَّه و للرسول اذا دعاکم لما یحییکم» اى کسانى که ایمان آورده ‏اید! دعوت خداو پیامبر را اجابت کنید هنگامى فرامى‏ خوانند به چیزى که به شما زندگى مى‏ دهد.[6]


4. وجود معاد
از نظرقرآن انسانى که از اسارت اهداف خیالى و پندارى و جهل رهایى یافته است، وقتى به مطالعه هستى و هویت اشاره ‏اى آن، مى‏ پردازد؛ حکمت و هدفمندى را در پهنه آن مشاهده مى ‏کند و ایمان پیدا مى‏ کند به این حقیقت که اگر معادى و رستگارى جاودانى در کار نمى ‏بود این همه سرمایه‏ گذارى براى انسان بیهوده مى‏ نمود و خداوند منزه است از هستى دهى بیهوده:
«و یتفکّرون فى خلق السموات و الارض ربنا ما خلقت هذاباطلا سبحانک فقنا عذاب النار» و در اسرار آفرینش آسمانها و زمین مى‏ اندیشند (و مى‏ گویند) پروردگارا! اینها را بیهوده نیافریده‏ اى! منزهى تو! پس ما را از عذاب آتش مصون دار.[7]


«أفحسبتم أنما خلقناکم عبثا و أنکم الینا لاترجعون» آیا گمان کردید شما را بیهوده آفریده‏ ایم و به سوى ما باز نمى ‏گردید.[8]


خردمندان پاکیزه سرشت با مطالعه حتمى پى مى‏ برند که در حقیقت این قیامت و بازگشت به خداست که توجیه کننده خلقت این عالم است. دین و خرد با هم به انسان توصیه دارد که براساس احتمال معاد عمل کند. براساس برهان شرطبندى پاسکال (ریاضى دان، فیزیک دان، و متکلم فرانسوى 1662 - 1623 م) «وجود خدا، حقانیت آموزه‏ هایى چون معاد اگر هم قابل اثبات یقینى نباشد، یگانه گزینه پذیرفتنى است! چرا که براى پرهیز از زیان احتمالى الحاد که به مراتب بالاتر از سود یقینى آن است، چاره ‏اى جز ایمان با سلوک مؤمنانه نیست.«
این گونه ‏اى از استدلال پیش از همه، در سخنان معصومان مطرح شده است. روایاتى در این باب از امام على علیه السلام و امام صادق علیه السلام و امام رضاعلیه السلام در خور مطالعه مى ‏باشد. امام رضاعلیه السلام خطاب به زندیقى فرمود:  «اگر سخن شما درست باشد ما و شما همسان خواهیم بود و نماز، روزه، زکات، و اقرار ما زیانى به ما نخواهد داشت و اگر سخن ما درست از آب درآمد، شما هلاک شده ‏اید و ما نجات یافته ‏ایم.»[9]


فهم معنای زندگی و رسیدن به معنا و آرامش:
وقتى که خداوند هدف زندگى شناخته شد و رفتار براساس یاد و خواست او انجام پذیرفت، زندگى دلپذیر مى‏ شود و آرامش روح انسان را نوازش مى‏ دهد.
 «و یهدى الیه من أناب الذین آمنوا و تطمئن قلوبهم بذکراللَّه ألا بذکر اللَّه تطمئن القلوب» (رعد /27-28) (خدا) هر کس را که بازگردد، به سوى خودش هدایت مى‏ کند، آنها کسانى هستند که ایمان آوردند و دلهایشان به یاد خدا مطمئن و آرام است، آگاه باشید، تنها با یاد خدا دلها آرامش پیدا مى‏کند.


آرامش روحى هدیه ارزشمندى است که خداوند به بنده ‏اش ارزانى مى‏ دارد و پاسدار آن است، حتى راضى نمى‏ شود که وحشت هنگام مرگ، آن را به هم زند، از این رو، این نداى روح بخش الهى گوش بنده در حال جان دادن را، نوازش مى ‏دهد و براى ابد آرامش روحى وى را تأمین مى‏ کند:


«یا ایّتها النفس المطمئنة ارجعى الى ربک راضیة مرضیة فادخلى فى عبادى و ادخلى جنتى»تو اى روح آرامش یافته! به سوى پروردگارت بازگرد در حالى که هم تو از او خشنودى و هم او از تو خشنود است پس در جمع بندگانم وارد شو و در بهشتم قدم گذار.[10]


بنابراین قرآن کریم با بیان هدفمندی جهان خلقت و ارتباط آن با جهانی دیگر و ترسیم هدف مهم و اصلی حیات بشری که لقاء الله است، معنا بخش زندگى انسان و جلودار او در مسیر بى انتهاى تکامل مى ‏باشد.[11]


پی نوشت:
[1] .آل عمران، 190
[2] . جاثیه،12-13
[3] .ذاریات،56
[4] .حجر،99
[5] .انعام،122
[6] . انفال،24
[7] .آل عمران،191
[8] .مومنون،115
[9] . وان کان القول قولکم...ألسنا و ایاکم شرعاً سواء، لایضرنا ماصلینا و صمنا و زکینا و أقررنا... و ان کان القول قولنا.. قد هلکتم و نجونا
[10] .فجر،27-30
[11]. قرآن و معنای زندگی ، سید ابراهیم سجادی، پژوهشهای قرآنی، دوره 12، ش45، بهار 1385، ص10-47؛ برای مطالعه بیشتر رک: فلسفه و هدف زندگی، علامه محمد تقی جعفری، تهران، انتشارات قدیانی،