حضرت موسی از خدا چه خواست؟
روزی  وقتی موسی بن عمران علیه السلام به پروردگار عالم عرض کرد، پروردگارا  دلم می خواهد از امتم با من بیایند و کوه طور و آن فضا را و آن مناجات و آن حال را ببینند، آن برخورد تو را با من  از نزدیک ببینند و لمس کنند، خداوند دستور داد از بین جمعیت تعدادی را انتخاب کن و همین طور آن ها را برندار و  آن جا بیاور.
 
موسی علیه السلام نزد امتش رفت و آن ها را صدا کرد و دید در کشور مصر، آن ها هفتاد هزار نفرند (وَ اخْتَارَ مُوسَى‏ قَوْمَهُ سَبْعِینَ رَجُلاً) (انعام:155):
 
حضرت موسی از هفتاد هزار، هفتاد نفر را انتخاب کرد. این هفتاد نفر، گل سر سبد امت بودند که پروردگار پذیرفت این هفتاد نفر به کوه طور بیایند و آن جریان معنوی را ببینند. آن هفتاد نفر آمدند و صحبت کردن  خدا را با موسی علیه السلام شنیدند. بعد همان افراد به موسی علیه السلام اصرار کردند و گفتند که ما از این فضا و منطقه بیرون نمی رویم و برنمی گردیم، (حَتَّى‏ نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً) (بقره:55): تا این که خدا را با چشم ببینیم آنگاه خداوند هم یک صاعقه زد و هر هفتاد نفر را نابود کرد؛ یعنی منتخبین امت، بد از آب درآمدند؛ منتخبین امت، خارج از حق از آب درآمدند.