آیا صحیح است که بگوییم آسمانها و زمین در تسخیر انسان است؟

خدای متعال در آیات متعدد خطاب به انسان می‌فرماید: خورشید و ماه و ستارگان و دریاها و روز و شب و آنچه را که در زمین و آسمان‌ها است، مسخر شما گردانیم.

به عنوان نمونه: «وَ سَخَّرَ لَکُمُ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ دائِبَیْنِ وَ سَخَّرَ لَکُمُ اللَّیْلَ وَ النَّهارَ».[1] «وَ سَخَّرَ لَکُمْ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً مِنْهُ».[2]

آنچه از مجموع این آیات به دست می‌آید این است که «تسخیر» در فرهنگ قرآن دو معنا دارد: یکى مهیا ساختن و در خدمت منافع و مصالح انسان قرار دادن؛ مانند تسخیر خورشید و ماه، و دیگرى تسلط انسان و زمام اختیارش در دست بشر بودن؛ مانند تسخیر کشتی‌‏ها و دریاها و زمین و اینگونه نیست که در همه مواردی که بر اساس قرآن، چیزی به تسخیر آدمی درآمده، انسان قدرت داشته باشد تا بر جریان طبیعی حیات، اعمال نفوذ کرده و تأثیرگذار باشد و به عنوان نمونه، خورشید مسخر شده  را چون یک کشتی مسخر شده به مسیر دلخواه خویش هدایت کند!

توضیح:

تسخیر خورشید این است که با نورافشانى، انواع گیاهان و محصولات کشاورزی را می‌‏رویاند، محیط زندگانی را از میکروب‌ها و آفات پاک می‌کند، با طلوع هر روزه شادى و نشاط می‌‏آفریند. روشنایى روز، انسان را به حرکت و تلاش دعوت می‌کند؛ گرمى و حرارت می‌‏آفریند و در همه جا جنبش و حرکت ایجاد می‌‏کند. و ... .

ماه، چراغ شب‌هاى تاریک انسان است، تقویمى است طبیعى و جاودانى، جزر و مدى که بر اثر ماه پیدا می‌شود، بسیارى از مشکلات انسان را می‌گشاید، درختان زیادى را - به خاطر بالا آمدن آب نهرهاى مجاور دریاها- آبیارى می‌‏کند، دریاى خاموش و راکد را به حرکت در می‌‏آورد و از رکود و گندیده شدن حفظ می‌‏کند و اکسیژن لازم بر اثر امواج را در اختیار موجودات زنده دریاها می‌گذارد.

بی‌گمان، گردش شب و روز و خورشید و ماه و ستارگان در زندگى انسان نقش مهمى دارند؛ شب و روز باعث تعادل سرما و گرما می‌شوند و خورشید و ماه و ستارگان، همچنان‌که گفته شد، هم در رویش گیاهان و هم در جذر و مدّ دریاها تأثیر دارند. و اگر یک ساعت آثار نور و حرارت آن خاموش شود، همه چیز خشک می‌شود.  و شاید تأثیرهاى دیگرى هم داشته باشند که بشر هنوز نتوانسته به آنها پی‌ببرد.

بنابر این، از نظر قرآن، انسان آن قدر عظمت دارد که تمام پدیده‌‏هاى آسمانى و زمینی به فرمان پروردگار مسخر او گشته، یعنى یا زمام اختیارشان به دست انسان است، و یا در خدمت منافع انسان حرکت می‌‏کنند.[3]

[1]. ابراهیم 33

[2]. جاثیه، 13.

[3]. برای آگاهی بیشتر در این زمینه، ر. ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‏10، ص 355- 359، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.