لبیک جانبازی به ندای رهبر با دستانی پینه بسته

در آستانه سالروز میلاد گهربار امام حسین(ع) و روز پاسدار به سراغ یکی از پاسدارن نمونه بازنشسته تویسرکانی رفتیم، پاسداری که هیچ گاه در پاسداری و حمایت از رهبری بازنشسته نمی شود و تا پای جان از اسلام، انقلاب و مردمان خود حمایت می کند.

30 کیلومتری می شود که از مرکز تویسرکان تا روستای شهرستانه را طی کردیم، مسیر خوش آب و هوای این روستا، دره ها، باغات سرسبز و رودخانه هایی که امسال با نعمت باران و بارش الهی بعد از چنین سال، آب در آن جاری شده است.

به باغ همیشه بهاری بهاران می رسیم، خود را یک دوم خردادی اصل می داند! البته نه از آن دوم خردادی ها! چرا که متولد دوم خرداد ماه سال 45 است، نه چیزی بیشتر نه پیزی کمتر، متأهل و دارای سه فرزند پسر و یک فرزند دختر است، همچون دیگر مردان مرد این سرزمین در شکل گیری انقلاب اسلامی نقشی را رقم می زند.

از همان دوران کودکی واز آنجا که شغل پدریش کشاورزی و باغداری است همراه با پدر کار کرده و مشغول تحصیل هم می شود، تا اینکه پس از پیروزی انقلاب اسلامی و در دروان دفاع مقدس به جبهه های نبرد حق علیه باطل می رود و در دو عملیات مهم والفجر10 و مرصاد حضور پررنگ دارد.

نادربیگی از رفتن به جبهه و جاماندن از شهادت می گوید و اینکه اکنون جانبازی 30 درصد است، با این وجود پس از دفاع مقدس نیز به وظیفه پاسداری خود در سپاه ناحیه تویسرکان مشغول می شود.

او مرد کار است، حالا باید زندگی خود و خانواده اش را هم بهتر تأمین کند و بسازد و برای الگو شدن برای جوانان دیگر کاری انجام دهد آن هم در عمل، همزمان با شغل پاسداری به شغل پدری خود نیز اهتمام دارد، باغی، مزرعه ای، زمینی هر ساله از صاحبانش اجاره می کند و در آن به شغل کشاورزی نیز می پردازد.

کار کردن را خفت نمی داند، پس از بازنشستگی به فکر چاره  ای می افتد و در لبیک به منویات مقام معظم رهبری در جبهه اقتصاد نیز مقاومتی وارد عرصه می شود، ابتدا با سرمایه ای اندک باغی خریداری می کند و در کنارش به زنبورداری و پرورش ماهی می پردازد.

خرج و مخارج این قبیل کارها برایش بالا رفته، تصمیم می گیرد که از بسیج سازندگی وام اقتصاد مقاومتی دریافت کند و 30 میلیون تومانی تهسیلات گرفته و به گوشه گوشه کاری که دست و پا کرده می زند، محل پرورش ماهی هایش را تعمیر و چند کندوی دیگر عسل هم خریدای می کند.

احمد نادربیگی در گفت و گو با خبرنگار رودآور در این بار می گوید: از همان روزی که خود را شناختم اعتقادم بر این است که یک چشمه سودی ندارد و باید به داشتن چشمه ها برای ساختن شهرمان بیاندیشیم.

وی تصریح کرد: شهرستان تویسرکان تک محصولی  و باغداران بیشتر محصول گردوی تولید می کنند، حاصل دسترنج بیشتر باغداران و کشاورزان، همنی گردو است و بس، و این تک محصولی در حقیقت مانعی برای پیشرفت است، تک محصولی بودن، یک کشاورز را وابسته می کند و اگر شرایط آب و هوایی مساعد نباشد باید یک سال و یا چندین سال را با کم پولی و بی پولی سپری کند.

این باغدار نمونه تویسرکانی می افزاید: از این رو پس از بازنشتگی ام یک هکتاری زمین برای باغداری خریداری کردم، در این یک هکتار باغ، انواع درختان میوه از جمله آلو، بادام و گردو دارد تا نشان دهم که نباید به تک محصولی بودن وابسته بود.

نادربیگی که دستانش پینه بسته، از کار خسته نمی شود و با بیان اینکه کار عبادت است، ادامه می دهد: زمانی که می گویند اقتصاد مقاومتی، در حقیقت یک اقتصاد ریاضیتی نیست بلکه بدان معناست که از داشته های درونی به خوبی برای تولید در همه ابعاد استفاده کنیم، به طور مثال من برای آبیاری باغ به هیچ عنوان از آبیاری سنتی استفاده نکرده و تأکید من  بر استفاده از آبیاری قطره ای است.

وی می گوید: منویات رهبری را که نمی توان با تنها با حرف زدن عملی کرد، باید اقدامی جدی صورت گیرد و اینکه همایش بگیرم برای امر واضح اقتصاد مقاومتی، اکنون دیگر جوابگو نیست، باید هر کسی از هر استعدادی که دارد برای این مهم استفاده کند، یک کارگر با فکر اقتصادی جلو رود، یک بنا، یک باغدار و کشاورز و یک نخبه تفاوتی ندارد، هر شخصی در هر جایی که هست خود را در مرکز و میدان این عرصه بداند و وارد عمل شود، یا علی بگوید و آستین هایش را برای اطاعت از رهبری بالا بزند.

این پروزش دهنده ماهی نمونه در ادامه از پرورش ماهی که به طور معمول هر دو سال یک بار برداشت دارد هم سخن به میان می آورد و سال اولی که در حدود  500 کیلو از ماهی هایش را فروخته است، از ماهی های شکمو و همیشه گرسنه خود، ماهی سفید و کپور.

برای استخر یا همان محل پرورش ماهی ها هزینه هایی بسیاری صرف کرده است، اما خوشبختانه به ثمر نشسته و می تواند به آن به عنوان منبع درآمدی دیگر حساب کند.

به سمت پایین دست که نگاه می کنیم، صدای وز وز زنبورها هم به بیشتر به گوش می رسد، صدایی که حالا دیگر از صدای آب استخر که ماهی ها ایجاد کرده و صدای پرندگان اطراف بیشتر شده است، گرچه نزدیک بود چند مرتبه این زنبورها ما را هم ممهان کرده و چند نیشی به ما بزنند، اما آنان هم به مانند صاحبش مهمان نواز بودند، نه تنها نیشی نزدند بلکه از عسل شیرین خود ما را هم بهره مند کردند.

نادربیگی در اینجا غلامعلی غلامعلی می گوید و دوست چندین و چند ساله خود را به ما نشان می دهد، می گوید: فلاح از همان دوران خدمت پاسداری با من همراه بوده است، چه در دفاع مقدس چه هم اینک در صحنه اقتصاد مقاومتی.

غلامعلی فلاح  اهل همدان و سه فرزند دختر و یک فرزند پسر دارد، بزرگ مردی آرامی است، که صدایش آرام، آهسته و اعماق نیز  از عشق و محبت به ولایت سخن می گوید، رفتارش همچون دوست صمیمی اش نادربیگی متوازعانه است، زمانی که پای صبحت ها و دردل هایشان می نشینیم، گویا همین جا میدان دفاع است، دیروز بر تن لباس سبز پاسداری را داشتند و امروز لباس خاکی بر تن دارند، همچون روزهای دفاع مقدس که برای دفاع از میهن لباس خاکی بر تن داشتند.

فلاح نیز از دغدغه های رهبری درباره اقتصاد مقاومتی سخن ها به میان آورد و می گوید:  گرچه بازنشسته بودیم ولی یک جا هم که نمی توان نشست، باید وارد میدان می ،ینکه به جوانان بگوییم اقدام و عمل و خود اقدامی نکنیم که فایده ای ندارد، ما باید با اقدام و عملمان راه را برای جوانان برومند ایران زمین روشن کنیم، گرچه بسیاری از جوانان ما در بسیاری از  هایم و فناوری، موشکی و هوا و فضا و به ویژه انرژی صلح آمیز هسته ای، سبب ساز اقتدار و عزت بیش از پیش نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران شدند و هستند اما ما نیز نباید وظیفه خودمان را در انتقال ارزش ها فراموش کنیم.

لبخندهای صمیمانه یشان، دوستی تنگاتنگشان ما را به دفاع مقدس می برد که چگونه در آن دوران نیز در کناریکدیگر بودند و سربندهای یا حسین(ع) و یا زهرا (س) برای یکدیگر بر پیشانی هایشان می بستند و امروز یا علی گویان به ندای رهبر انقلاب برای تحقق اقتصاد مقاومتی لبیک گفته اند.

نادربیگی پروش دهنده مرغ هم است، در حدود 35 مرغ دارد و گوشت و تخم مرغ های خانواده خود و آشنایانشان را هم تأمین می کند و می گوید: گاه گاهی از روستاهای اطراف برای خرید محصولی از باغ یا کندوهایمان به اینجا می آیند، کندوی عسلی می خرند، گاهی مبادله می کنیم، برخی هایشان که پولی ندارند به جای هزینه عسل،بره ای یا مقداری از محصولات تولید شده خودشان را می دهند و من هم با آن ها به اصطلاح کنار می آیم.

نادربیگی می افزاید: گوشت قرمز را هم خودمان تولید می کنیم، گاهی یک یا دو بره گرفته و پرورش می دهیم و از آن برای تهیه گوشت قرمز استفاده می کنیم.

باغ کوچک نادربیگی به قول معروف همه چیز دارد، از شیر مرغ گرفته تا جان آدمیزاد، توت فرنگی و انواع سبزیجات، خیار، گوچه و حتی سیب زمینی هم تولید می کند و به قول صاحبش بیش از 90 درصد مایحتاج زندگیشان از این محصولات تهیه می شود.

فلاح دوست نادربیگی می گوید: گرچه هر فرد بایستی به توانمندی ها و داشته های خود و اطرافش نگاه کرده تا اقتصادی مولد خلق کند، اما همین تولید نیز نیاز به سرمایه اندک دارد و ای کاش مسئولان ما در ارائه تسهیلات به مردم به ویژه به جوانان از وام های با درصد سودپایین استفاده کنند، تا جوانی که اولین قدم های اقتصادی زندگی خود را بر می دارد در همان پله های اول به دلیل مشکلات در بازپرداخت وام خود در جا نزند.

موقع رفتن با اجاز صاحب باغ ناخنکی هم به چغاله بادم های باغ می زنیم و او با مهربانی خود برای ما چغاله بادم می چیند و تا جلوی درب ما را هم راهنمایی می کند و با دست تکان دادن دوباره ما را برای رفتن به باغش دعوت می کند.

انتهای پیام/م