به گزارش افکار نیوز به نقل از مهر، مربیان فوتبال ایران در زمان نقل و انتقالات از این تیم به آن تیم نقل مکان می کنند. این اتفاق را در کمتر جایی در فوتبال دنیا می توان مشاهده کرد. مربیان فوتبال در لیگ های معتبر با حساسیت و درایت برگزیده می شوند و شرایط کاری برای آنها فراهم است و به همین جهت هم هست که تیم ها بی جهت اقدام به تعویض مربیان خود نمی کنند. "کنی دالگلیش" اگر از لیورپول برکنار می شود بدین خاطر است که وی انتظارات باشگاه را برآورده نکرده و به همین دلیل است که برکناری وی توجیه منطقی دارد.

به طور کلی فوتبال همانند دیگر عرصه های مدیریتی، نیاز به بررسی، زمان سنجی، فرصت دهی و جمع بندی دارد. " آنتونیو کونته " در حالی برای هدایت یوونتوس برگزیده می شود که گذشته درخشانی در عرصه مربیگری ندارد اما از آنجایی که کار پژوهشی برای استخدام وی صورت گرفته و حمایت لازم هم از وی به عمل آمده، این مربی ۴۳ ساله، بدون متحمل شدن حتی یک شکست، یووه را قهرمان سری آ می کند. در واقع از این پس کونته را باید سرمایه ای برای فوتبال ایتالیا برشمرد.

بالاترین سمتی که " تیتو ویلانوآ " در بارسلونا داشته دستیاری پپ گواردیولا بوده با این حال مسئولان نیوکمپ این مربی را به عنوان مربی فصل بعد برمی گزینند. در واقع باید گفت بهترین باشگاه جهان را دست دستیار این تیم می سپارند. این مربی خواه موفق باشد و خواه نه، مسئولان بارسا پیش تر از این روش خود نتیجه گرفته اند چراکه گواردیولا هم بدون داشتن تجربه مربیگری و از تیم ب بارسا به این تیم پیوست.

در واقع باشگاه های فوتبال جهان بر روی مربی خود سرمایه گذاری می کنند و نمونه های بسیاری از این دست وجود دارد که در خصوص انتخاب مربی وسواس به خرج داده می شود ضمن اینکه چهره هایی چون دی ماتئو، لوییز انریکه و ویلاس بوآس با تکیه بر سیاست فرصت دهی، به جرگه مربیان بزرگ دنیا می پیوندند.

اکنون به فوتبال خودمان برگردیم. جلال طالبی پیش تر در ارتباط با وضعیت مربیگری در ایران به خبرنگار مهر گفته بود: در فوتبالی که عده ای دلال و واسطه کار چرخشی انجام می دهند نوبت به مربیان دیگر نمی رسد. شما ببینید یک مربی از تیمی اخراج می شود و یک هفته نشده سر از تیمی دیگر درمی آورد. اصلا کسی نمی پرسد که چرا از کار خود اخراج شده و همه اینها به رابطه بازی و پارتی بازی برمی گردد که جلال طالبی ندارد و باید پشت خط بماند.

مصطفی دنیزلی مربی بزرگی است اما اکنون بحثبر سر جدایی وی از پرسپولیس است و جالب اینکه نام علی دایی به عنوان یکی از گزینه ها مطرح می شود. اکنون با فرض اینکه دنیزلی عملکرد خوبی در پرسپولیس نداشته - که البته با توجه به نفراتی که در زمان مربیگری حمید استیلی جذب باشگاه شده اند نمی توان با قطعیت چنین گفت - باید یک مربی بهتر از او را جایگزین کنند. حال آنکه علی دایی پیش تر در پرسپولیس موفق نبوده و انتخاب وی به طور مجدد، بازگشت به عقب است.

در فوتبال ایران مربیانی هم هستند که عملکرد خوبی داشته اند اما به جای اینکه حضورشان استمرار داشته باشد تا در یک بازه زمانی بلندمدت، موجبات رشد و موفقیت تیم خود را فراهم آورند به ناگهان از آن تیم جدا می شوند. حسین فرکی مصداق بارز این موضوع است.

وی که چندین سال از عرصه مربیگری دور بود حالا به فوتبال بازگشته و در حالی که با نفت نتایج خوبی گرفته بود به یک باره سر از فولاد درمی آورد. بی تردید بهترین گزینه برای هدایت نفت، کسی نبود جز خود فرکی.

قلعه نویی به نیمکت استقلال نزدیک می شود. این مربی با تراکتورسازی نتایج خوبی گرفته و ادامه این روند می تواند به موفقیت تراکتورسازان منجر شود اما حرف بر سر این است که وی برای بار چندم به استقلال بازگردد. عبدالله ویسی از معدود مربیان جوانی است که در این چند سال به فوتبال ایران معرفی شده اما کار همین مربی در صبا نیمه کاره می ماند و وی سر از پیکان درمی آورد.

در پایان باید به این جمع بندی رسید که اگر یک مربی عملکرد خوبی در تیمی داشته باید همچنان در همان تیم بماند و کار خود را پیگیری کند آنچنانکه در همه جای دنیا مرسوم است و اگر هم عملکرد بدی داشت، از تیم کنار گذاشته شود تا چهره های جوان‌تر عنان کار را به دست بگیرند.

داود مهابادی ها، مهدی تارتارها، مجید صالح ها و …باید در چرخه مربیگری فوتبال ایران باشند تا مانند ویسی در نهایت جایگاهی در فوتبال کشور پیدا کنند. حضور این مربیان موفق در تیم ها و از چرخه خارج شدن آنهایی که موفق نیستند به رشد باشگاه ها کمک می کند.

فوتبال ایران برای آینده نیاز به مربی دارد حال آنکه مانند چشمه بازیکن سازی، چشمه مربی سازی هم رو به خشک شدن نهاده است.