مايليكهن در تازهترين اظهاراتش ابراز اميدواري ميكند با آغاز ماه رمضان افراد متكبر از اسب خود بزرگبيني پياده شوند. او ميگويد از شكايت احتمالي علي دايي نميترسد و تا زماني كه جان در بدن دارد انتقادهايش را مطرح ميكند. البته شروع صحبتهاي جديد مايليكهن ربط چنداني به فضاي معنوي ماه مبارك رمضان ندارد بلكه او با فرو رفتن در جلد فيروز كريمي با طنازي جواب دايي را ميدهد: «دايي ابتدا ميگويد كه وقت اضافي ندارد كه به حرفهاي من گوش كند. ميگويد يك گوشش در است و يك گوشش دروازه و بعد هم با عصبانيت تمام حرفهاي من را پاسخ ميدهد. او ميگويد خودش از تيم ملي رفته و مايلي كهن را از تيم ملي بيرون انداختهاند. او مدعي است پس از رفتنش از تيم ملي به خاطر بازيهاي درخشاني كه تيم ملي در رقابتهاي انتخابي جام جهاني 2010 و به ويژه ديدار برابر امارات كه با درخشش مهدي رحمتي يك بر يك به پايان رسيد و رحمتي توانست پس از منصور رشيدي لقب شجاع ملي را بدست بياورد از تيمهاي بزرگي پيشنهاد داشته است. حتي شنيدهام كه او از تيمهاي بزرگ دنيا مانند بايرن مونيخ، بارسلونا و رئال مادريد هم پيشنهاد داشته است.» و ادامه داستان خيالپردازانه مايليكهن در مورد حضور دايي در رئالمادريد: «ميدانيد كه آن زمان رئالمادريد به دنبال انتخاب سرمربي بود و حتي مذاكرات مدير برنامههاي دايي با رئال مادريد هم به خوبي و خوشي انجام شد. حتي باشگاه رئال مادريد پذيرفت كه از البسه ناب كمپاني ايشان براي تيمهايش استفاده كند، اما يك مشكل وجود داشت آن هم اين بود كه ايشان مدرك مربيگري نداشت و به همين خاطر قرارداد بسته نشد. از يك طرف بازيكنان بزرگي مانند كاسياس و كاكا و گوتي خوشحال بودند كه قرار است يك مربي بزرگ دنيا روي نيمكت تيمشان بنشيند و از آن طرف هم ماستها را كيسه كرده بودند كه نميتوانند براي او شاخ و شانه بكشند ولي به هر حال به خاطر اين كه در كشورهاي پيشرفته قانون براي همه يكسان است و كسي با رابطه و زور نميتواند بر كرسي مربيگري بنشيند او به رئال مادريد نرفت.» سرمربي سابق در يك مقطع كوتاه از جاده طنازي خارج شده و به اصطلاح مچ دايي را ميگيرد: «دايي گفته كه خودش از تيم ملي كنار رفته است و اين بايد مورد توجه مسوولان فدراسيون باشد. اگر او مدعي است كه خودش كنار رفته پس چطور از فدراسيون ميخواهد كه مبلغ دو سال ديگر قراردادش را پرداخت كنند. ميدانيد كه ما در زمان مربيگري دايي با چه تيمهاي پرقدرتي بازي كرديم. ابرقدرت فوتبال منطقه امارات است و ما با اين تيم بازي ميكرديم. جالب اينجاست كه دايي رقابتهاي مقدماتي جام 98 را با رقابتهاي انتخابي 2010 مقايسه كرده است. واقعا كبر و خودخواهي تا چقدر؟! مايليكهن در مقام مقايسه تيمهاي ايران در راه جامهاي جهاني 98 و 2010 شوخي و جدي را تركيب ميكند: «از روز روشنتر است كه پس از جام جهاني 98 چند ستاره از فوتبال ايران به فوتبال دنيا معرفي شدهاند و باز هم اظهرمن الشمس است كه پس از رقابتهاي انتخابي جام جهاني چطور اكثر قريب به اتفاق بازيكنان ايراني شاغل در اروپا از اين كشورها ديپورت شدند و باز هم به خاطر همين بازيهاي درخشان تيم ملي بود كه حتي بازيكنان ايراني از فوتبال امارات ديپورت شدند. آيا نبايد به خاطر اين همه سرمايهسوزي به ايشان پاداش داد؟ وقتي فوتبال برزيل سالانه چند ميليارد دلار از صدور بازيكنان و مربيان درآمدزايي ميكند آيا نبايد به خاطر اين همه سرمايهسوزي كه در تيم ملي ايشان انجام گرفته به او پاداش داد؟ بيانصافها به او پاداش نميدهيد حداقل بقيه پولش را به او بدهيد. مسوولان آيا نميدانيد كه در دنيا سونامي اقتصادي به راه افتاده و طبعا اين سونامي روي تاجر ما هم تاثير گذاشته است؟ بدتر از اين شما اين قدر بيمعرفت هستيد كه مدتي است از جنسهاي ناب ايشان استفاده نميكنيد و آمدهايد با يك شركت قرارداد بستهايد كه اجناس بنجلش را به تيم ملي ميدهد و تازه پولي هم ميدهد! به راستي آيا اين رسم حمايت از يك اسطوره است. اسطورهاي كه بايد هم اكنون در تيم ملي بازي ميكرد و هنوز هم همه ميدانيم كه به طور رسمي از بازيهاي تيم ملي كنار نرفته و از آنجا هم كنار گذاشته شده است. چرا ما در كشورمان فقط به دنبال كشتن اسطورهها هستيم.» و همچنان مايليكهن در قالب طنز، دايي را زير سوال ميبرد: «سري به آلمان بزنيد. هر مكان ورزشي و غيرورزشي كه برويد همه چيز به نام يك بازيكن است. خيابان بكن باوئر، پارك بكن باوئر، تئاتر و سينماي بكن باوئر. مجسمههاي متعددي از بكن باوئر در سطح كشور آلمان ميبينيم. اصلا همين استاديوم آليانس هم به نام بكن باوئر است و گزارشگران ما نميدانند كه استاديوم آليانس اشتباه است و اين استاديوم به نام بكن باوئر است. در اينترنت هم اشتباه اعلام كردند. تازه فرانس بكن باوئر براي تخفيف مالياتي خود نياز ندارد پيش هر كس و ناكسي برود. چرا كه اسمش بكن باوئر است. نه تنها از او ماليات نميگيرند بلكه درصدي از ماليات مردم را به حساب او ميريزند. حالا شما براي اسطوره ما چه كردهايد؟ تنها يك استاديوم را به نامش كردهايد كه به قولي ميخواستيد اين كار را هم نكنيد. تازه اين اسطوره ما براي گرفتن تخفيف مالياتي كه آن هم به خاطر وضعيت بد اقتصادي ايشان است، عوض اين كه تمام فكر و ذكرش متمركز به باشگاه بزرگ پرسپوليس باشد و حريفان را آناليز كند بايد به اداره ماليات، شهرداري، گمرك و خيلي جاهاي ديگر برود تا بتواند از تخفيفهاي مالياتي برخوردار شود. تازه شنيدهام روي نيمكت مسابقه هم كه مينشيند بعضا بايد با موبايل كارهاي اقتصادياش را رديف كند. آيا اين ظلم نيست؟» بالاخره مايليكهن طنازي را به كناري گذاشته و در مورد كنايه دايي كه او براي مسووليت گرفتن پيش بالاترين شخص مملكت رفته، به جاي تاييد يا تكذيب به راي دادن خود به رييس جمهور ميپردازد: «تا جايي كه ما ميدانيم اگر شما براي گرفتن كار به نزد كسي برويد و درخواستي داشته باشيد ايرادي ندارد. هميشه بزرگان به ما آموختهاند كه از ديوار كسي بالا نرويد. دستمان را پيش كسي دراز نكنيم و دستمان را در جيب كسي نكنيم. اما آنها نگفتهاند براي به دست آوردن رزق و روزي حلال تلاش نكنيد. بارها گفتهام كه از افتخارات زندگي من اين است كه نه تنها در دوره دوم انتخابات رياست جمهوري بلكه در دوره اول كه دكتر احمدي نژاد كانديدا شد و در آن زمان كانديداهاي سرشناسي مانند آقايان رفسنجاني، لاريجاني، قاليباف، معين و توكلي حضور داشتند و كسي تصور نميكرد دكتر احمدي نژاد راي بياورد تنها ورزشكاري بودم كه به دليل شناخت نسبي كه از ايشان داشتم و ميدانستم كه به معناي واقعي او مملكتش را دوست دارد و براي خدمت به مردم از هيچ تلاشي دريغ نميكند به او راي دادم. در دوره اول هيچ كس حتي دو درصد هم براي آقاي احمدي نژاد شانسي قائل نبود. البته بايد بگويم من در دوره قبل از انتخاب دكتر احمدي نژاد به آقاي خاتمي راي داده بودم. در دوره دوم انتخابات رياست جمهوري هم همين كار را كردم و به آقاي احمدي نژاد راي دادم. تكرار ميكنم كه هر روز اعتقادم به احمدي نژاد بيشتر ميشود چرا كه دور سوم سفرهاي استانيشان هم شروع شده است. او تا به حال به 30 استان دو بار سفر كرده و براي سومين بار به 30 استان ميرود. پس از سالها رييس جمهوري آمده كه به معناي واقعي رييس جمهور ايران است چرا كه ايران فقط تهران نيست. او جانش را كف دستش گذاشته است، با اين حال اين شهامت را دارم كه انتقادهايي را هم از او داشته باشم.» و اين بار مايليكهن انگشت اتهام به سوي دايي گرفته و به جاي انتقادهاي بيپايانش ميگويد: «فكر نميكنم نيازي بود كه براي گرفتن كار نزد ايشان بروم چرا كه احمدي نژاد شناخت كاملي از من دارد. كما اينكه 45 دقيقه پس از انتخابش در دور نخست انتخابات رياست جمهوري خدمت ايشان رسيدم و او هم دقيقا شناخت كاملي از من دارد. دايي رفتن من به پيش نفر دوم مملكت را خرده ميگيرد و اين را چماق كرده اما من به آن افتخار ميكنم. اگر دايي به اين مساله انتقاد ميكند، چرا خودش نزد محسني اژهاي وزير وقت اطلاعات و آيتا... هاشمي شاهرودي رييس قوه قضاييه رفت. فيلم اين حرفها هم وجود دارد و من مستند صحبت ميكنم.» سرمربي سايپا در مورد محكوميتش در پرونده شكايت قبلي دايي، شاگرد خودش را دچار ضعف حافظه ميداند: «سن دايي هنوز زياد نشده اما حافظهاش ضعيف شده است. وقتي دايي از من شكايت كرد آن قاضي معروف من را 300 هزار تومان جريمه كرد و همچنين من يكسال ممنوع المصاحبه شدم. بارها از طريق تربيت بدني از من خواسته شد كه اين 300 هزار تومان را بپردازم اما من گفتم اين پول را نميدهم و گفتم ميخواهم به زندان بروم تا آدم شوم. اما با وجود ميل باطنيام سازمان تربيت بدني اين 300 هزار تومان را از حقوقم كم كرد و ديديد كه من در آن مدت بارها مصاحبه كردم. مايلي كهن شناخته شده است و از اين تهديدها نميترسد. اگر هم او ميگويد به خاطر تيم ملي از شكايتش صرفنظر كرده باز هم بايد تاكيد كنم كه حافظه او ضعيف شده و من هيچ وقت به گذشت او نياز نداشتم. بعضيها آدم قاتل را ميبخشند اما يك بار هم اين مساله را نميگويند. اما حالا او به خاطر 300 هزار تومان كه پول پفك نمكي نوههايم هم نميشود ميگويد كه من را بخشيده است.» پس از چند مصاحبه جنجالي و تخريب شخصيت دايي، حالا مايليكهن مدعي است كه بحث شخصي با هم ندارند: «من بگومگوي شخصي با ايشان نداشتم. آيا شما ديديد در زماني كه او به ناحق سرمربي پرسپوليس شد من حتي يك بار هم درباره او صحبت كنم. من تنها هفته گذشته و به خاطر اينكه آن مسايل دغدغه مليام بود صحبتهايي را مطرح كردم. من دغدغه مليام را با هيچ چيز عوض نميكنم. بايد بگويم در اين مساله هم پايم را پس نميگذارم و هميشه انتقادهايم را مطرح ميكنم. ميدانيد كه با وجود علاقهام به احمدي نژاد و اعتقادم به اكثر كارهاي او در بخش ورزش به او نقد وارد كردهام. شايد اين مساله خوشايند برخي نباشد و شايد گفتن اين انتقادها بعضي جاها به ترمز براي من تبديل شده اما برايم مهم نيست و وظيفه خودم ميدانم تا زماني كه زنده هستم اين حرفها را بزنم. شكر خدا به غير از خودش از كسي نميترسم. به همه احترام ميگذارم ولي واهمهاي ندارم كه مطرح كردن انتقادها باعث كم شدن حقوق و مزايايم شده يا ميشود.» و سرانجام صحبتهاي مايليكهن با هشداري تهديدآميز خطاب به دايي و يك آرزوي معنوي به پايان ميرسد: «اگر باز اين داستان از طرف مقابل ادامه پيدا كند و بگويد كه وقت اضافه ندارد كه به اين حرفها گوش كند و دوباره پاسخ بدهد من هم مستدلتر پاسخهايي را خواهم داد كه تا به حال ندادم. آخرين چيزي هم كه ميگويم اين است اميدوارم در آستانه ماه مبارك رمضان ما از اسب خودخواهي و تكبر و خودبزرگ بيني پايين بيايم و با صراحت نگوييم كه چرا بايد من از مردم عذرخواهي كنم. اين مردم همانهايي هستند كه پس از خدا بيشترين لطف را به ما كردند. نبايد از ادبيات متكبرانه استفاده كنيم و ميخواهم بگويم ممكن است شما براي بعضيها دايي باشيد اما براي من ... نيستيد و پيرامون اين اما بعدا صحبت ميكنم.»
شناسه خبر:
۱۵۴۷
تنها ورزشکاری که به احمدی نژاد رای داد!
دور جدید جدال لفظی محمد مایلی کهن و علی دایی دو روز پیش از دیدار پرسپولیس و سایپا آغاز شد. جدالی که همچنان ادامه دارد و هر یک از دو طرف این مجادله سعی میکنند با حرفهای خود حقانیتشان را ثابت کنند.
۰