من را از پرسپولیس بیرون کردند، خودم نرفتم

به گزارش افکارنیوز، بازیکن حماسی دربی های دهه ۷۰ و ۸۰، هنوز هم برای خود ستاره ای است، اگر چه خیلی دور از آن چهره درخشان بازی های آبی و قرمز که روحیه بی نظیرش کلید قفل دروازه حریف بود. این مصاحبه جدید او است کههاشمی نسباز علاقه اش به پرسپولیس می گوید!

* وقتی آخرین تمرین پیش کسوتان پرسپولیس را ترک کردی به نظر دلخور می آمدی!

- نه چرا دلخور؟! من دلگیر نرفتم. آن دو سه روز خیلی به من خوش گذشت. خاطرات خیلی خوبی برایم تکرار شد. دوستان قدیمی ام را دیدم. کسانی را دیدم که آرزو داشتم آنها را فقط از تلویزیون نبینم. آن ۳ روز واقعا برایم روزهای خوبی بود.

* اتفاقاتی که در آن روزها میان چند هوادار و تو افتاد البته تکراری بود اما سوال این بود که چرا هنوز روی اسم تو حساس هستند اما خیلی راحت از استقلالی شدن انصاریان گذشتند؟!

- خیلی ها می گویند دوست داشتن بیش از حد تبدیل به تنفر می شود. اما من این حرف را قبول ندارم. آنهایی که هنوزعصبانی هستند معلوم است که هنوز هم چیزهایی در ذهن دارند که برایشان مهم است. وگرنه می توانستند به راحتی همه چیز را فراموش کنند و بگویند هاشمی نسبی وجود ندارد که بخواهد به او فکر کند. من می گویم هنوز هم یک حس دوست داشتن در وجودشان هست که نمی توانند آن انتقال را بعد از گذشت این همه سال فراموش کنند.

* پس فکر می کنی دوستت دارند؟!

- اصلا در این مسئله شک نکن! آنها دوستم دارند که هنوز عصبانی هستند. حالا عده ای ناراحتی اشان را بروز دادند عده ای سکوت کردند و عده ای هم با خاطراتشان هنوز آن اتفاقات و تغییر را مرور می کنند. هنوز در کنار آنهایی که به من فحش و ناسزا می گویند عده هم زنگ می زنند و می گویند دوست نداشتیم که بروی.

* هنوز هم می شنوی که می گویند هاشمی نسب برای پول رفت. همه آن اتفاقات برای همین بود؟!

- نه اما جایی رسیده بودم که باید بین خانواده ام و پرسپولیس یکی را انتخاب می کردم. همان روزها بودند کسانی که با موتور می آمدند سر تمرین و آینده شان اصلا تضمین نبود. به خدا همان هوادارانی که بد جور عصبانی بودند و از من کینه داشتند برای این نفرات نمی توانستند کاری بکنند!. من تا روز آخر با قدرت برای پرسپولیس جنگیدم اما کار به جایی رسید که باید کاری می کردم.

* به عنوان یک هوادار حرف می زنم نه یک خبرنگار. شاید یکی از دلایل عصبانیت این هواداران این بود که هیچوقت از زبانت نشنیدند که بگویی یک پرسپولیسی هستی!

- باورت نمی شود اما من واقعا پرسپولیسی بودم اما بعد از رفتنم به استقلال دیگر نتوانستم بگویم پرسپولیسی ام یا استقلالی. هواداران هر دو تیم به من محبت داشتند. تو دربی ها هر تیمی که در این چند سال گل خورده برایش ناراحت شدم و دلم پیش هوادارانی بوده که احیانا تیم محبوبشان این بازی را باخته بود. ای کاش می توانستم بگویم کدام رنگی هستم! اما من شادی هواداران هر دو تیم را دیده ام.

* هنوز بازی های پرسپولیس را دنبال می کنی؟!

- دروغ چرا بگم! بله با دقت هم دنبال می کنم.

* خب پرسپولیس مدل ۹۲ را چطور می بینی؟!

- تا الان شرایط بسیار خوبی داشته و علی رغم تمام حواشی که دنبال این تیم بوده خیلی خوب نتیجه گرفته است.

* فکر می کنی پرسپولیس می تواند امسال قهرمان شود؟!

- به نظر من سرنوشت قهرمانی در بازی دربی رقم می خورد. اگرپرسپولیسبتواند دربی را ببرد در قهرمان شدنش دیگر نباید شک کرد. همه چیز در این بازی رقم می خورد.

* فکر می کنی پرسپولیس بتواند استقلال را ببرد؟!

- علی دایی تیم خوبی دارد. اگر اسیر احساسی بودن این بازی نشود و همانطوری بازی کند که در بقیه بازیها می بینیم پیروزی اش دور از ذهن نیست. البته نباید حریفش را دست کم بگیرد.

* اگر دوباره به تمرین تیم پیشکسوتان پرسپولیس دعوت شوی می روی؟!

- قبل از بازی پرسپولیس و میلان، استقلالی ها گفتند برای یادبود مرحوم حجازی بازی دارند و من هم برایشان بازی کردم. مطمئن باش پرسپولیسی ها هم بخواهند تمرین می کنم.

* هنوز واضح نگفتی پرسپولیس را دوست داری یا نه؟!

- اصلا در این موضوع شک نکن که پرسپولیس را دوست دارم. من دردم را به که بگویم! به خدا من را از پرسپولیس بیرون کردند. داستان نیاز مالی یک چیز دیگری بود اما مرا از خانه ام دک کردند!!

* کی این کار رو کرد؟!

- نمی خواهم بعد از این همه سال دوباره به این ماجرا دامن بزنم. ولی به خدا هوادار باید بدونه که من را از تیم بیرون کردند. سر این ماجرا از خیلی ها ناراحت بودم اما خودم از آنها عذرخواهی کردم. الان پخته تر از قبل شدم و دیگر نمی خواهم احساسی عمل کنم. اما هوادار پرسپولیس بداند هاشمی نسب با پای خودش نرفت استقلال!

* چرا این حرف را همان موقع نگفتی تا هواداران در جریان اتفاقات قرار بگیرند؟!

- آن موقع اینقدر تب هواداران تند بود و عصبی بودند که حرف کسی را گوش نمی کردند! آنها فقط می دیدند کسی که در چند دربی برای تیمشان متعصبانه گل زده دارد به اردوی رقیب می رود. گفتم مشکل مالی داشتم. آینده را می دیدم و نمی توانستم خانواده ام را در گرفتاری ببینم. گذشت زمان همه چیز را مشخص می کند. این ۱۲،۱۳ سال حرف های زیادی شنیدم. خیلی چیزها را دیدم و حرفی نزدم. اما فقط این را بدان آنهایی که می خواستند من از پرسپولیس بروند حالا فهمیدند که من دشمنشان نبودم! حالا باید فرق بین دوست و دشمن را فهمیده باشند!

* قیمت این سکوت زیاد نبود؟!

- چاره نبود. هنوز هم نباید بیشتر از این حرف زد! خیلی از هواداران پرسپولیس از من ناراحت بودند. عده ای به من فحش دادند. حتی عده ای در خیابان ترجیح دادند تسویه حساب کنند و با من در گیر شدند. به خدا اگر از آنها ذره ای ناراحتی داشته باشم. البته تو درگیری خیابانی یکی دوتا از مهاجمان به مادر و خانواده ام توهین کردند. تنها ناراحتی ام از آنها سر همین بود. خانواده ام نباید تاوان این انتقال را می دادند. می دانم همانهایی که به من حمله کردند خودشان خانواده دارند و راضی نمی شوند کسی به اعضای خانواده آنها توهین کند. تنها ناراحتی ام از آن روزها همین مسئله بود. وگرنه هنوز هم مدیون این هواداران هستم. اگر دعای آنها نبود که من هاشمی نسب نمی شدم!